به کانون ورزشی و پرورشی تن و روان خوش آمدید
   KUNG FU TO'A   -   کونگ فو توآ 
قوی شو به برترین نیروها و تواناترین اندیشه ها
 برای رسیدن به معشوق بایستی عاشق بود
آموزش کونگ فو توآ بوسیله استاد مصطفی جلیل زاده

 

You are here شما اینجا هستید: Forum (3)
میهمانِ, گرامی، خوش آمدید!
نامِ کاربری گذرواژه: به‌خاطر داشته باش

گفتگوی همراهان
(1 ، بازدید کننده) (1) میهمان

نامِ بحث: گفتگوی همراهان

باسخ‌به: چگونه میتوان چربی شکم را ازبین برد. 10 سال, 3 ماه قبل، #9612

  • Mostafa Jalilzadeh
  • غایب
  • Administrator
  • تعدادِ ارسال‌ها: 1806
  • کارما (امتیازِ ویژه): 150
با درود ،
آناتاوای گرامی کدام عکسها را می گویید ؟ می بخشید بخاطر مشغله و پاسخگویی در مکانهای مختلف بعضی موقع ها فراموش می کنم . اگر موردی هست لطفا یادآوری کنید سپاسگزار می شوم .

در ضمن نخیر من سفرنامه ی کروسینسکی را مطالعه نکرده ام .
تشکر کننده گان: anattawa

باسخ‌به: چگونه میتوان چربی شکم را ازبین برد. 10 سال, 3 ماه قبل، #9613

  • mohammad
  • غایب
  • Gold Boarder
  • مهر ، نخستین پدیده دروازه هستی
  • تعدادِ ارسال‌ها: 206
  • کارما (امتیازِ ویژه): 6
با درود خدمت اساتید وهمراهان
استاد عصار بنده خواستم نظر و درک خودم رو راجع به ذن بنویسم ولی از شما تقاضا دارم که اگر بنده اشتباه میکنم حتما من را متوجه اشتباهم کنید.از اینکه وقت شما رو میگیرم و در حضور شما بزرگان اظهار نظر میکنم بنده را ببخشید.
ذن:
ذن روشی است برای بهتر استفاده کردن و بهره بردن از ذهن .روشی متفاوت برای اندیشیدن. میدانیم که همه افراد مغز دارند ولی همه عقل ندارند! انسان شاهکار هستیست و بزرگترین قدرت او ذهن اوست پس تفاوت انسان ها در همین است. ذهن میتواند بهترین دوست انسان باشد یا بدترین دشمن او . در این روش باید حضور داشت ،باید با خود و در خود بود ،

انسان ها همیشه در ذهن خود مشغول فکر کردن و حرف زدن با خود هستند فکر میکنند خودشانند ولی واقعیت این است که کسی که در ذهنشان سخن میگوید آنها نیستند . در واقع او بزرگترین دشمن ذهن است.

هرگاه انسان بتواند خود دروغینش را ساکت کند میتواند خود واقعیش باشد. تازه خواهد فهمید که هست و چه در پیرامونش چه میگذرد.
از اندیشه بی رنگ میتوان به عنوان یکی از ابزارهای موثر استفاده کرد . آدمی در طول زندگی اش همواره از احساس های خود بهره برده است خیلی چیزها دیده ،شنیده ،خوانده ،خورده ، گفته ، فهمیده ، شناخته و ... و تمامی این ها در ناخوداگاه او حضور دارند. تمامی این اطلاعات ورودی به مغز انسان مورد پردازش قرار میگیرد یا به نتایجی میرسد یا همچنان مبهم باقی میماند چه ما بخواهیم یا نخواهیم این اتفاق میافتد فقط ممکن است زمانش تغییر کند ولی ما میتوانیم در این روند تاثیر گذار باشیم اگر بی رنگ نباشیم و ذهن را آزاد نگذاریم و با تعصب روی اندیشه ای باشیم بین خود آگاه و ناخودآگاه تضاد بوجود می آید و ذهن مشوش میشود و از آرامش بدور. ولی تصور کنید ما داده ای به مغز بدهیم مثلا تصویری مشاهده کنیم بدون این که قضاوت کنیم و مستقیما در موردش فکر کنیم ، به آرامش ذهنمان کمک کنیم تا بتواند سریعتر به نتیجه ای که با پردازش و در کنار هم گذاشتن تمام داده هایی که از اول عمر به مغز وارد شده است برسد چه خواهد شد؟
حال خودآگاه و ناخودآگاه ما ارتباط بیشتر و بهتری دارند . عکس العمل ذهن بالاتر میرود . شناختها واقعی میشوند نه از روی تعصب و تکرار. در این حالت ما به چیزی فکر نمیکنیم ولی در واقع ذهن ما روی همه چیز کار میکند با تمرکز بر روی یک مورد خاص هم میتوان بهتر سریعتر و درست تر به نتیجه رسید البته بدون دادن اطلاعات زوری از قبل تعیین شده. مغز و ذهن انسان قوی ترین و با شکوه ترین و پیچیده ترین دستگاه هستسیت.
با سپاس
تشکر کننده گان: آريا , اکبر, anattawa

باسخ‌به: چگونه میتوان چربی شکم را ازبین برد. 10 سال, 3 ماه قبل، #9614

  • آريا
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • تعدادِ ارسال‌ها: 512
  • کارما (امتیازِ ویژه): 5
حسين عزيز درود بر شما.
من متوجه منور شما هستم عزيز.بعد از ظهرمن وقت دكتر داشتم بهمين دليل تا اومدم برم ديدم استاد جليل زاده آن لاين شد و بلافاصله دو كامنت از شما هم پشت سرهم با يك وقفه چند ثانيه اي بالا اومد.من هم خواستم خدمت استاد جليل زاده عرض ادبي كرده باشم و هم ايننكه به شما ندا بدهم كه من كامنتهاي شما را ديدم.چون اگر دقت كنيد شما وقتي يك كامنت مي گذاريدو پاسخش دير مي شود زود دلخور مي شويد.در حقيتق غرض اين بود كه به شما اطمينان خاطري داده شود.و گرنه شما بهتر ازهركس مي دانيد كه در اين مباحث و همچنين بحثهاي حوزوي، هدف فقط انتقال تجربيات و اگر هم فرصتي شد فراگيري مطالب جديد است. متاسفانه بنده هم منتظر شدم تا شما ودوستان بررسي هاي خودتان را از كتاب ذن يارومه انجام دهيد ولي ديدم مثل دفعه قبل كه استاد عصار سؤالي طرح كردند و فقط بنده و پدرام عزيز به آن پاسخ داديم هيچكس ما را لايق نمي داند كه از دانش خود ما را هم بهره مند سازد.بهر حال اگر حقير را قبول داشته باشيد بعنوان انجام وظيفه به پرسشهاي شما پاسخ مي دهم و بقول يك مثل عربي كه مي گويد : كار نيك را زود انجام بده. من هم هر وقت از كارهاي شخصي فارغ مي شوم اقدام به نوشتن پاسخ براي شما مي كنم. موفق باشيد. در ادامه مسائل را با هم پي خواهيم گرفت.
گنگ خواب ديده
تشکر کننده گان: اکبر, anattawa

باسخ‌به: چگونه میتوان چربی شکم را ازبین برد. 10 سال, 3 ماه قبل، #9615

  • آريا
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • تعدادِ ارسال‌ها: 512
  • کارما (امتیازِ ویژه): 5
همراه خاوري درود بر شما
در ادامه فرمايشات همراه عزيز جناب حسين اقا بايدعرض كنم كه مطمئنا پاسخ صحيح به سؤال شما را بايد يك متخصص تغذيه بدهد. اما گاهي اوقات تجربيات همراهان هم خود راهگشا خواهد بود. در ابتدا شما بايد حتما ميزان قد و وزنتان را با هم بسنجيد تا ميزان توده چربي شما مشخص بشود. سپس همانگونه كه حسين عزيز فرمودند تغيه صحيح و حركتهاي چربي سوزي حتما مثمر ثمر خواهد بود. اما چند كلمه هم از بنده حقير بشنويد. اگر چاقي شما علت ارثي داشته باشد شما هر كاري كه بكنيد دائما اضافه وزن را خواهيدد داشت .ما اگر الان وضعيت توده چربي شما به شكلي نيست كه تناسب اندام شما را بهم بزند آن را به حال خود رها كنيد. اما اگر شكم شما را برامده كرده و از نظر رواني براي شما مشكل ايجاد مي كند. به اين علت كه شما چون رزمي كار هستيد اين حس را ممكن است داشته باشيد كه من نبايد چاق بنظربرسم آن داستان ديگري است.
بنابراين اگر چاقي شما علت ارثي ندارد، پس بدانيد كه بدن شما خود را در وضعيت قحطي فرض كرده ( اين يك اصطلاح پزشكي است و من با شما مزاح نمي كنم) و حاضرنيست كه آن توده چربي را رها سازد.پس هر كاري كه بكنيد ان از جاي خودش تكان نمي خورد. علاج آن دو چيز است، 1- مشورت با يك متخصص مجرب تغذيه كه اكگر در تهران باشيد اين كار خيلي راحت است. 2- استفاده از تمرينات هوازي و همينطور مراجعه به يك متخصص طب سوزني و استفاده از تمرينات ذهني يا مشورت با يك متخصص هيپنوتيزم.منظور يك متخصص واقعي هيپنوتيزم است يك پزشك هيپنوتراپ.كه در تهران زياد است. اينطور يحتما نتيجه خواهيد گرفت. البته بنده در حضور اساتيد اين سايت فقط درس پس مي دهم و روي همدلي به كامنت شما پاسخ دادم.اميدوارم به زودي زود نتيجه بگيريد. پاينده باشيد توآ
گنگ خواب ديده
تشکر کننده گان: اکبر, anattawa

باسخ‌به: چگونه میتوان چربی شکم را ازبین برد. 10 سال, 3 ماه قبل، #9616

  • آريا
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • تعدادِ ارسال‌ها: 512
  • کارما (امتیازِ ویژه): 5
همراه محمد درود بر شما
چون طرف سؤال شما استاد عصار است، بهمين دليل بنده نوعي هرگز در محضرايشان پيشدستي به جواب نمي كنم. من فقط خواستم از شما تشكر كنم. چون مشخص است كه شما يك همراه باسواد و با انديشه نيك هستيد و حقيقتا هدفتان آموختن است. دوستي با شما انسان با شعور و نيك انديش بايد براي تمام همراهان افتخار باشد. موفقيت روز افزون شما را از خداي متعال آرزومندم. مطلب جالبي را انتشار داديد. پاينده باشيد. توآ
گنگ خواب ديده
تشکر کننده گان: Mostafa Jalilzadeh, mohammad, anattawa

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 10 سال, 3 ماه قبل، #9617

  • آريا
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • تعدادِ ارسال‌ها: 512
  • کارما (امتیازِ ویژه): 5
[b]پاسخ به حسين اقا در رابطه با شناخت مكتب ذن و انديشه بي رنگ
( قسمت اوّل )
حسين عزيز درود بر شما
اتفاقا با مشاهده كامنتهاي شما بنده اينگونه احساس مي كنم كه اتفاقا شما مطلب را هم خوب گرفته ايد و هم مي دانيد كه كدام فرضيه درست و كدام غلط است.
اما مطمئنا مدتي طول مي كشد تا انديشه جديد جاي خود را در ذهن انسان باز كند.
حسين عزيز من قبل از اينكه به سؤالات شما پاسخ بدهم مايلم باز اين موضوع را تكرار كنم كه:
بنده استاد ذن نيستم و درست است كه سي و اندي سال دراين باره تحقيق كرده ام. اما مطمئنا اگر كسي بخواهد ذن را بطورحقيقي بياموزد يا تجربه كند و يا در باره ان تحقيق جدي داشته باشد شايد نيازمند اين باشد كه واقعا در يك صومعه يا دير به راهبان ذن ببپيوندد و يا كتابهاي زيادي را مطالعه كرده و با اساتيد زيادي هم مشورت كند.زيراتنها راه براي درك كامل ذن تجربه كردن آن است.البته آن هم به شرطي كه ما از قبل هرچه مي دانيم را به دور بريزيم.( دراين باره با هم مفصل صحبت خواهيم داشت).
من فقط تجربيات خودم را در اختيار شما قرار مي دهم. اما اين تجربيات به نظر من صحيح است .شايد اگر يك استاد واقعي ذن انها را بخواند هزار اشتباه از آنها بگيرد.
بنابراين ارزو مي كنم و از خداي متعال مي خواهم كه اگر اشتباهي در اين مطالب وجود دارد ما هر چه زودتر از آن آگاه شويم و آنها را اصلاح كنيم. و در اين ميانه دست طلب به آستان استادان عزيز اين سايت دراز كرده و از آنها مي خواهيم كه اشتباهات مارا يادآوري كنند.
مايلم قبل از آنكه به پرسشهاي شما پاسخ بدهم ، اين بار مطلب را از جاي دگيري با هم شروع كنيم چون فكر مي كنم اينطوري، هم مسئله بهتر حلاجي مي شود و هم اينكه اگر زماني استاد عصار عزيز يا ديگر عزيزان خواستند آنها را جمع و جور كنند يك آغازي داشته باشد تا ديگران هم از آن بهره مند بشوند.
پس به عونك يا لطيف :
حسين عزيز شما تحصيلات حوزوي داريد اما بيشتر خوانندگان اين سايت و از جمله خود من با خيلي از اصطلاحات حوزوي اشنا نيسيتم. بهمين دليل است كه بنده مطالب را ساده مي نويسيم تاهر كس با هر سطح سوادي بتواند استفاده لازم را از آنها ببرد و از شما هم خواهش مي كنم چنين كنيد.
ورنه اگر ما دو نفر مي خواستيم با هم بحث كنيم موضوع فرق مي كرد.
حال قبل از اينكه بنده مطلب را شروع كنم از شما خواهش مي كنم هر چه كه تا بحال خوانده ايد از فلسفه و منطق و عرفان و مباحث علمي، همه و همه را براي مدتي به كناري گذاشته و مانند كسي رفتا ركنيد كه بريا اولين بار اين مباحث را مي شنود.اين تنها راه درك اين موضوع است. نه تنها شما بلكه براي خود من يا هر كس ديگرهم همينطور است. اگر كتابهاي كارلوس كاستاندا را مطالعه كنيد مي بينيد كه تمام سعي و تلاش استاد وي « دون خوان » بر سر اين است كه كارلوس براي مدت كوتاهي منطق خود را كنار بگذارد. در غير اينصورت نه من ونه شما قادر نخواهيم بود روش اين مكتب متعالي را بفهميم و درك كنيم. اگر دقت كنيد شما با تمام سعي ايي كه بخرج مي دهيد باز هم درمقايسه مطالب بنده را با اطلاعات قبلي خود مورد سنجش قرار مي دهيد و اينطوري به هيچ كجا نمي رسيم. لذا بهمين دليل من اينبار قصد كردم از يك جاي ديگري داستان را بياغازم و ان شاء الله كه موضوع حل مي شود.
موضوع اين است: اصلا ذن چيست و ما در عوض اشتغال به آن چه چيزي به دست خواهيم آورد؟ عاقبت از اين داستان چه چيزي قرار است نصيب ما بشود؟
تمام داستان ذن و اديان و مكاتب شناختي و عرفاني از اينجا شروع مي شود كه انسان سؤال دارد. نسبت به هستي و خالق ان جاهل است.پس سؤال طرح مي كند تا به پاسخ برسد. انسانها مي خواهند بدانند كيستند؟ از كجا آمده اند و چه كسي انها را خلق كرده و چرا؟و سؤالاتي نظير اينها.
دردنيا مكاتب علمي زيادي وجود دارد كه در طي ميليونها سال كه از پيدايش انسان بر روي زمين مي گذرد سعي كرده اند تا به اين سوالات پاسخ بدهند.
اما هيچكدام مثل مكتب ذن موفق نشدند. لابد مي پرسيد چرا و پس اديان الهي در اينجا چه نقشي دارند؟
بنده در پاسخ عرض مي كنم كه فعلا ما مسئله اديان را كنار مي گذاريم و بموقع به آن هم خواهيم رسيد.
علت اينكه فقط ذن و مكاتب شبيه به ان،( عرفان سرخپوستي يا شمنيسيم و حتي عرفانهاي آفريقايي ونظاير آنها ) موفق شده اند كه به اين سؤالات پاسخ بدهند يك چيز است. و آن اين است كه اين مكاتب حقيقت را در نظردارند نه ظاهر عالم را.
در باره حقيقت بنده از شما يك سؤال پرسيدم و مايلم اينجا آن را توضيح بدهم تا فراموش نكرده ام.
حسين عزيز برداشت شما از حقيقت را تمام مردم دنيا دارند. ما به خورشيد نگاه مي كنيم و ان را مي بينيم. حالا كاري به انواع حقيقت ندارم.اگر ازما بپرسند اين چيست؟ ما مي گوئيم خورشيد است و يك ستاره است و خلاصه هر چه را كه علم در اين باره كشف كرده بزبان مي آوريم.
و حتي يك لحظه هم شك نمي كنيم كه اين حرفها غلط باشد، زيرا منطق ما ( دقت كنيد! منطق ما به ما مي گويد كه اينها درست است).
اما موضوع اينجاست كه ما هرگز حقيقت را درك نمي كنيم. بلكه ما دنيا را آنگونه كه به ما نشان داده اند مي بينيم.برايت مثالي مي زنم.
حتما شما هم خواب مي بينيد. در خواب ما فكر مي كنيم هرچه كه تجربه مي كنيم واقعيت است. مثلا درخواب ممكن است پرواز كنيم. حال سؤال اين است : چرا ما درخواب در نادرستي چيزهايي كه مي بينيم شك نمي كنيم؟
پاسخ اين است : چون حواس ما فريب مي خورند. همانطور كه اگر ما به ريل راه آهن نگاه كنيم فكر مي كنيم كه دريكجا سردوريل به هم مي رسند د رحالي كه اين فقط خطاي چشم است. در باره جهان هستي هم تمام اطلاعات ما متاسفانه غلط است.
ما نه واقعيت عالم را درك مي كنيم و نه مي بينيم و نه مي شنويم. ما فقط چيزهايي را درك مي كنيم كه حواس ما مي توانند درك كنند و مغر ما بتواند آنها را تجزيه و تحليل كند.
با زمثالي براي شما مي زنم.
ما انسانها فكرمي كنيم كه كاملترين موجودات حداقل از نظرجسمي هستيم زيرا تمام رنگها را مي بينيم و صداها را مي شنويم و و ...... !؟
اما تمام اشتباه ما همينجاست.
ما از عالم هستي فقط چيزي را درك مي كنيم كه حواس ما مي توانند دريافت كنند.
بعنوان مثال چه زماني ما مي توانيم شي يا موجودي را ببينيم؟
پاسخ اين است: زماني كه نور به آن جسم يا موجود يا شئ بتابد و سپس بازتاب آن به چشم ما برگردد و چشم ما ان نور را گرفته و به مغزمي فرستد و مغز در نهايت آن را تبديل به تصويرمي كند و ما مي بينيم.
حال اگر موجودي وجود داشته باشد( مثل جن) و نور ازآن بگذرد و بازتابي به چشم ما اصابت نكند ما هرگز آن را نخواهيم ديد با وجود اينكه آن موجود واقعيت دارد و وجود دارد و ممكن است در كنار ما باشد. اما بخاطر نقص موجود در سيستم بينايي قادر به ديدن آن نيستيم. حال آيا مي توانيم بگوئيم كه ( جن ) وجود ندارد. خير، هرگز، جن وجود دارد اما اين ما هستيم كه نمي توانيم آن را ببينيم.
همين موضوع در باره شنيدن صداها هم صدق مي كند.خيلي از جانداران از خود صدا درمي آورند ولي چون ارتعاش آن به حدي نيست كه سيستم شنوايي ما را تحريك كند ما آن صداها را نمي شنويم. حال مي توانيم بگوئيم كه آن موجود صدا ندارد؟ خير، نمي توانيم بگوئيم.بلكه ما مشكل داريم.
حال شما تصور كنيد ما در دنيايي زندگي مي كنيم كه خيلي از موجودات را نمي بينيم و خيلي از صداها را نمي شنويم و خيلي از رنگها را هم حس نمي كنيم.
يعني آن واقعيتي كه ما از ان دم مي زنيم يك واقعيت ناقص است. هرگز خود واقعيت نيست.زيرا معلوم نيست كه اگر دستگاه عصبي و حواس پنجگانه ما كامل بودند ما دنيا را چطوري حس مي كرديم و در مي يافتيم. همين الان دانشمندان دستگاهي اختراع كرده اندكه به آن «هاله بين » مي گويند. اگر شما با اين دستگاه به بدن يك انسان نگاه كنيد ان را شبيه به تخم مرغ نوراني مي بينيد. يعني همان تشبيهي كه دون خوآن استاد كارلوس كاستاندا در كتابهاي وي بكار مي برد. حال سؤال اين است : چطور يك عارف سرخپوست چيزي را ديده كه ما فقط با استفاده از يك تكنولوژي پيشرفته مي توانيم ببينيم. آنها هزاران سال قبل چگونه قادر به درك چنين حقايقي شده اند؟
و يا مولانا يا هاتف اصفهاني در يكي از اشعارش مي گويد:
دل هر ذره را که بشكافي
آفتابیش در میان بینی

تمام متخصصان معتقدند كه اين شعردقيقا اختصاص به شكافت اتم دارد. يعني شاعر دارد هسته اتم را وصف مي كند. و جالب است كه در دنباله اين شعر مي گويد كه : ذره ذره مي شود پيش آن ذره اسمان و زمين، زماني كه آن ذره جست از كمين.
يعني دقيقا انفجار اتمي.
حال پرسش اين است : چگونه يك نفر شاعر( نه دانشمند اتم شناس) صدها سال قبل از اينكه بشر موفق به ديدن هسته اتم بشود و از قدرت تخريبي آن آگاه شود در يك بيت شعر به دقت، هم هسته و هم قدرت تخريبي آن را توضيح داده است؟
پس نتيجه مي گيريم كه، حقايق عالم را ما هنوز درك نمي كنيم. بلكه فقط چيزهايي را درك مي كنيم كه حواس ما احساس مي كنند.بنابراين در باره عالم و حقايق آن نمي توان با تكيه به اطلاعات غلط قضاوت كرد.
بقيه مطلب دركامنت بعدي. ان شاء الله.
حسين عزيز از جهت اينكه مي خواهم اين بحث به نتيجه برسد لذا خواهشمندم تا اين مطلب بطور كامل تمام نشده شما پاسخ نده، چون بحث متفرق مي شود و به نتيجه نمي رسيم. مطالب خودتان را جمع كنيد و در آخر مطرح سازيد. متشكرم.
گنگ خواب ديده
تشکر کننده گان: اکبر, anattawa
این صفحه در: 0.40 ثانیه ایجاد شده است