Body & Mind Training Center

با سلام وعرض ادب خدمت اساتید گرامی من مدتی وقفه تمرینی داشتم بمدت تقریبا 8 سال دراین جریان وزنم رفت بالا بعد دوباره درسال 1389 تمرین را آغاز کردم همین طور بطور تدریجی بدنم آماده شد تا حالا ولی یک چیزی که دربدنم باقی ماند چربی روی شکمم بود که هرکاری کردم نتوانستم آبش کنم من از مدت دوسال به این سو هفت روز هفته روز یک ساعت نیم تا دوساعت تمرین دارم هیمن تمرینات سنگین کلاسیک و قبل از نمرمش بین 20 تا 40 دقیقه بدون وقفه تناب میزنم اما هرگز موفق نشدم حتی بعضی اوقات یکی از همکلاسی را بهش میگم تا با چوب بزنه روی چربی شکمم که جز درد چیزی دیگری نصیبم نمیشود وزنم بین 72 تا 74 هست حدود پنج سال است که تو همین وزن هستم خواستم مشاوره اساتیدگرامی را دراین مورد داشته باشم راهنمایی تمام عزیزان را گرامی میدارم . متشکرم

آريا نوشته است:


با درود
آنچه از ذن فهمیدم اینه وقتی به ذن میروم هیچ واقعیتی را نمی بینم واقعیت آنچیزی که من تفسیرش میکنم یعنی آنچه را که من درک میکنم می شود واقعیت برای من برا همین گفتم به واقعیتی متکی نیست ولی وقتی به جواب خودم میرسم آنگاه که از خودم پرسیدم من کیستم آن می شود برای من واقعیت بله ذن واقعیت اما از نگاه من واقعیت است نه از نگاه دیگری چون دیگری با تفکر من تفکر نکرده با تفکر خودش تفکر کرده ذن او برای خودش ذن من برای خودم خودشناسی ذن من برای من خودشناسی ذن بودای برای خودش آن راهب خودشناسی را چگونه می یابد من خودشناسی را چگونه می یابم البته شناخت قبلا عرض شد نتیجه ذن است نه خود ذن ولی در حقیقت به یک منبع میرسیم به یک آب راه میرسیم که هرچه راهب تفکر کرده من هم همان را تفکر کردم بله وقتی اجتماع عقول در این وادی شد مطلب حقیقت پیدا میکند البته در ذن خداشناسی فقط نوع خدا فرق میکند آن بت را برمیگزیند من خدای احد و واحد را چرا این مطلب را عرض میکنم چون اعتقادات جامعه نوع رفتار و منش جامعه حتی نوع رفتارهای فردی بر نوع تفکر ذن تاثیر میزارد اگر اگر شخص بخواهد فارق از این مسائل به ذن بنشیند چون داریم می بینیم راهب یک مجسمه را خدای خود میداند و به او اعتقاد دارد و اعتقادش این است این همان خداشناسی است که از طریق ذن بهش رسیده بنده اعتقادم اینه که این همان خدای واحدی است که از طریق ذن بهش رسیدم این واقعیت من در ذن است

استاد عزیز

اینجا من اعتقادات را کنار گذاشتم و به تفکر ذن رفتم فارق از هر عقیده ای اما اندوخته ها رفتارهای اجتماعی و فردی خواه ناخواه بر من تاثیر میزاره نمی توانم فارق از همه چیز به تفکر برم مگر اینکه همان مثال جزیره را که زدم اینکه رشد کنم و بالغ بشم و با هیچکس در ارتباط نبوده باشم تازه به این تفکر فارق میرسم چون واقعا کسی در جزیره غیر از من نبوده اما دراینجا من در جامعه هستم من با اعتقادات همین مردم همجین شدم با رفتارهای اینها زندگی کردم بخواهم فارق از همه اینها تفکر کنم ظرف را گم کردم ظرف فکری من ظرف فکری آنکس که در جزیره دورافتاده تنها نیست ظرف من ظرف اجتماع است ظرف رفتارهای فردی اجتماعی ظرف تناقض تضاد اگر بخواهیم بگویم این اندیشه بی رنگ است خیر این هنوز اندیشه با رنگ است

آیا درست فکر کردم راهنمایی بفرمایید

بدرود

با سلام بر اضغر خاوری عزیز

چون استاد جلیل زاده عزیز امر فرمودند خواستم بی ادبی خدمت ایشان نداشته باشم و الا بنده در محضر اساتید دارم درس پس میدهم

به نظر بنده شما باید در نوع غذاهایت دقت به خرج دهی نباید از عذاهای چربی دار و چربی ساز استفاده کنی خیلی باید از این غذاها کم کنی توصیه بعدی من به شما اینه که خیلی سالاد همراه غذا نوشجان کنی البته بدون سس مایونز با آبلیمو باشد سرکه باشد بهتر است

تا می توانید بدوید که دویدن چربی سوز است دو خیلی مهم است

اینها به نظر حقیر آمد
بدرود

درود بر استاد گرامی
استاد عکس ها را برای من نفرستاید استاد

استاد این کتاب را مطالعه کردید
سفرنامه ی کروسینسکی(یاداشت های کشیش لهستانی عصر صفوی

جناب آرایای عزیز استاد گرامی

بگذارید حالتان بهبودی یابد بنده متوجه هستم این اراده شما به استاد جلیل زاده است که می خواهید در حضور ایشان عرض ادبی داشته باشید اما بزرگوار لا یکلف نفسا الا وسعها

حالتان که مناسب شد جواب دهید ممنون می شویم

در پناه حق