به کانون ورزشی و پرورشی تن و روان خوش آمدید
   KUNG FU TO'A   -   کونگ فو توآ 
قوی شو به برترین نیروها و تواناترین اندیشه ها
 برای رسیدن به معشوق بایستی عاشق بود
آموزش کونگ فو توآ بوسیله استاد مصطفی جلیل زاده

 

You are here شما اینجا هستید: Forum (3)
میهمانِ, گرامی، خوش آمدید!
نامِ کاربری گذرواژه: به‌خاطر داشته باش

گفتگوی همراهان
(1 ، بازدید کننده) (1) میهمان

نامِ بحث: گفتگوی همراهان

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 10 سال, 1 ماه قبل، #9495

  • حسین
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • گر به خود آیی به خدایی رسی به خودآ
  • تعدادِ ارسال‌ها: 374
  • کارما (امتیازِ ویژه): 0
آناتوای عزیز
با سلام و درود و عرض ادب به پیشگاه محضر مبارکتان

بنده خواستم بپرسم سن حضرتعالی چند بهار دارد و میزان سطح حضرتعالی تا چه اندازه می باشد فک کنم قبلا به آقای آریای عزیز خطاب کردید ما پیرمردها درست متوجه شدم سن شما بالاست

خوشحال می شوم میزان معلومات شما هم تا چه اندازه است آخه استاد عصار گرامی همه ما را وارد یک پروژه سنگین کردند بالخره ما از همدیگر باید اطلاع داشته باشیم

سپاس از محبتتان
خواهشا مرا به همراه حسین نام ببرید این بهتر است برای آزاد اندیش در مباحث

بدرود
تشکر کننده گان: anattawa

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 10 سال, 1 ماه قبل، #9496

  • Assar
  • غایب
  • Administrator
  • تعدادِ ارسال‌ها: 414
  • کارما (امتیازِ ویژه): 27
با درود آریا و همراهان دیگر،

درد از هر سو درد است و درمان ردی ان، آرزوی سلامتی و شادمانی.

-----------------

کیتو = خطاب است به طرف مقابل، آنچه یارومه بیان کردند همین است.
دگر مرد رهي ميان خون بايد رفت
از پاي فتاده سرنگون بايد رفت
تو پاي به ره بنه دگر هيچ مپرس
خود راه بگويدت كه چون بايد رفت
آخرین ویرایش: 10 سال, 1 ماه قبل، نویسنده : Assar.
تشکر کننده گان: آريا , anattawa, اصغر خاوری

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 10 سال, 1 ماه قبل، #9497

  • حسین
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • گر به خود آیی به خدایی رسی به خودآ
  • تعدادِ ارسال‌ها: 374
  • کارما (امتیازِ ویژه): 0
استاد عصار گرامی
پرسشم را جواب ندادید کامنت را ملاحظه فرمودید

با تشکر

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 10 سال, 1 ماه قبل، #9498

  • آريا
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • تعدادِ ارسال‌ها: 512
  • کارما (امتیازِ ویژه): 5
درور بر استاد عزيز عطار گرامي. پاينده باشيد و برقرار ، از احوالپرسي شما ممنونم و بخود ميبالم كه سروري چون شما حال از ما مي پرسد.
كلام شما چون حق است، چنين بردل مي نشيند و و سخن دوست علاج درد است. شاعر گرانمايه مي فرمايد:
تو را نازی است اندر سر که عالم بر نمی‌تابد

مرا دردی است اندر دل که مرهم بر نمی‌تابد

سگ کوی تو را هر روز صد جان تحفه می‌سازم

که دندان مزد چون اوئی ازین کم برنمی‌تابد

مرا کی روی آن باشد که در کوی تو ره یابم

که از تنگی که هست آن ره نفس هم برنمی‌تابد

مرا با عشق تو در دل هوای جان نمی‌گنجد

مگر یک رخش در میدان دو رستم برنمی‌تابد

مرا کشتی به تیر غمزه وانگه طره ببریدی

مکن، طره مبر کاین قدر ماتم برنمی‌تابد

که باشد جان خاقانی که دارد تاب درد تو

که بردابرد حسن تو دو عالم برنمی‌تابد

در محضر شما اساتيد گرامي ما درس پس مي دهيم. نظرحقير در باره كيتو همان است كه فرموديد. كيتو پرسشي است كه ما هم از خود مي كنيم و هم از نفرمقابل. رزم انديشه در كونگ فوتوا به نظر بنده رزم اصلي است.نبرد تن براي خدگي جسم است و شناخت نقاط ضعف و همچنين شيوه دفاع از خود در برابر دشمناني كه به خاموشي انديشه كمر بسته اند.
گنگ خواب ديده
تشکر کننده گان: Assar, anattawa, اصغر خاوری

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 10 سال, 1 ماه قبل، #9500

  • آريا
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • تعدادِ ارسال‌ها: 512
  • کارما (امتیازِ ویژه): 5
با درود براستاد بزرگ جليل زاده گرامي و استادعزيزم جناب عطار.
استادگرامي اين بخش از كتاب يارومه را كه فرموديد آيا منظور حضرتعالي بررسي بخش بخش است يا اينكه همراهان نظرخود را در باره كل مطالب مربوط به ذن عرضه كنند؟
نكته :همراهان عزيز اگر به صفحات اوليه مربوط به ذن مراجعه كنيد در همانجا يارومه از قول جناب آلن واتس مي نويسد: ذن نه علم است نه فلسفه و .......!؟ حال پرسش بنده اين است : چرا زماني كه حقير چند بار تكرار كردم ذن علم نيست اين همه با بنده مخالفت شد. چرا؟ راستي چرا ؟ الان دوستان نظرشان راجع به همين قسمت چيست؟
گنگ خواب ديده
تشکر کننده گان: anattawa

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 10 سال, 1 ماه قبل، #9501

  • آريا
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • تعدادِ ارسال‌ها: 512
  • کارما (امتیازِ ویژه): 5
گفتاري در باره ذن
بررسي بخشهاي از كتاب ذن كاراته ، نوشته پروفسور ابراهيم ميرزايي
( قسمت اوّل )
اساتيد بزرگوار درود بر شما
همراهان نيك انديش پاينده باشيد
در اجراي اوامر استادعطارعزيز، حقير جهت محك آموخته هاي خويش،نخستين قسمت از بررسي مطالب مربوط به اين كتاب را خدمت شما عزيزان عرضه كرده و نظر شما گراميان را در اين باره خواهانم.
يارومه در همان ابتداي مطلب مي فرمايند:
بيان مفهوم ذن، و به عبارتي به دست دادن تعريفي از ذن چنانچه خواننده به تدريج توجه خواهد نمود تقريبا امكان ناپذير مي باشد.
حال سؤال اين است : چرا ؟
به نظر حقير پاسخ اين است :
زيرا كه ذن يك تجربه شخصي است، علم نيست. اگر علم بود مي توانستيم آن را به همه عرضه كنيم آن هم به صورت يكنواخت.
حتي تجربه هاي يك نفر را كه به روشن شدگي در ذن رسيده هم را نمي توان به ديگران انتقال داد.
اينكه بنده مدام تأكيد مي كردم كه ذن علم نيست و دين و مذهب نيست و نبايد در باره آن با نگرش مذهبي سخن گفت دقيقا بهمين علت است.
ذن از شناخت بي رنگ برمي خيزد اما در پايان بايد به يك نتيجه برسد. يعني اگر صد نفر ذن را تجربه مي كنند ، فارغ از اينكه هر كس به چه شكلي به شناخت رسيده، نتيجه بايد يكي باشد.غير از اين اگر باشد نشان مي دهد كه فرد ذن را درك نكرده و تفاوت سطح و عمق در اينجاست.بقول حضرت استاد عطار گرامي، فرق است بين محقق و مقلد.
ذن به خودي خود هيچ نامي ندارد. هر چه كه هست راهي به سوي شناخت و درك حقيقت است.
شايد يك شخصي كه به گمان خود به روشني رسيده دقيقا برداشت غلطي از ان را كسب كرده باشد و ديگري كه فكر مي كند آن را در نيافته تمام مطلب را فهميده باشد.
مي گويند يك استاد ذن درحال مرگ به شاگردانش گفت : هر كس جمله اي بنويسد كه برداشت او را از ذن نشان بدهد خرقه و ظروف غذا خوري او مال آن شاگرد خواهد بود و وي جانشين است.
همه مي دانستند كه برنده ،ارشد شاگردان است . او با غرور قدم به جلو گذاشت و روي آيينه نوشت :
انديشه درخت بدي( بودا) است و ذهن آيينه، گاه گداري بايد زنگار از آيينه برگرفت.
استاد او را تحسين كرد.
شب شاگرد اشپز معبد به نام ( هواي نانگ) كه سواد نداشت از راهبان پرسيد روي آيينه چه نوشته شده است؟
شاگردان مطلب را برايش خواندند. او عصباني شد و با لنگه كفش مطلب را از روي آيينه پاك كرد و گفت با ذغال از قول وي روي ديوار بنويسند :
انديشه درخت بدي ( بودا ) نيست. و ذهن هم آيينه نيست.وقتي كه ايينه اي وجود نداردپس چرا بايد از آن زنگار گرفت؟بعبارت ديگر ، نگارگرفتن‌هم بيهوده است.
نيمه شب استاد كه داشت مي مرد او را به نزد خود خواست و عبا و ظروف غذا خوري خود را به وي داد و گفت همين الان از معبد فرار كن. زيرا مي ترسم صبح راهبان حسود تو را بكشند.
هواي نانگ فرار كرد و او همان كسي است كه ششمين پيشواي ذن مي خوانندش.
از همراهان عزيز تقاضا دارم زماني كه هر كس مي خواهد برداشت خود را از ذن بنويشد از مطالب اينتر نت استفاده نكنيد.هر كس نظر و برداشت خود را بگويد بهتر است. شايد برداشت شما از مطلبي كه مي خواهيد نقل كنيد بهتر باشد.
پاينده باشيد.
گنگ خواب ديده
تشکر کننده گان: Assar, حامدعدالتي, اکبر
این صفحه در: 0.35 ثانیه ایجاد شده است