به کانون ورزشی و پرورشی تن و روان خوش آمدید
   KUNG FU TO'A   -   کونگ فو توآ 
قوی شو به برترین نیروها و تواناترین اندیشه ها
 برای رسیدن به معشوق بایستی عاشق بود
آموزش کونگ فو توآ بوسیله استاد مصطفی جلیل زاده

 

You are here شما اینجا هستید: سالن گفتگوی سوال از مصطفی جلیل زاده
میهمانِ, گرامی، خوش آمدید!
نامِ کاربری گذرواژه: به‌خاطر داشته باش

گفتگوی همراهان
(1 ، بازدید کننده) (1) میهمان

نامِ بحث: گفتگوی همراهان

گفتگوی همراهان 9 سال, 11 ماه قبل، #8805

  • حسین
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • گر به خود آیی به خدایی رسی به خودآ
  • تعدادِ ارسال‌ها: 374
  • کارما (امتیازِ ویژه): 0
چشم استاد عزیز
فقط بنده یه مقداری الان گرفتارم به وقت انشا الله جواب میدهم حتما از دانش حضرتعالی استفاده می کنیم

بدرود

گفتگوی همراهان 9 سال, 11 ماه قبل، #8806

  • آريا
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • تعدادِ ارسال‌ها: 512
  • کارما (امتیازِ ویژه): 5
با سلام خدمت همراه گرامي آقا پدرام. ان شاء الله همواره صحيح و سالم و پيروز و موفق باشيد
البته من متوجه نشدم كه شما من باب مزاح اين سؤال را مطرح كرديد يا پرسشي جدي است.در هر حال من پاسخ مي دهم.در ذن توآ به وجود خداي قادر متعال حتما اعتقاد داريم، اما تلاش يارومه در تمام مدت اين بوده كه اين اعتقاد باعث به بند كشيدن انديشه همراهان نشود.زيرا همانطور كه قبلا عرض شد وقتي شما به يك ايدئو لوژي معتقد مي شويد خود بخود بايد يكسري بايد ها و نبايد ها را رعايت كنيد.اما در توآ شخص بايد دين داشته باشد اما در افكار و انديشه هاي خود فكر را ازاد بگذارد در غير اينصورت انديشه به بند كشيده مي شود.ان شاء الله اگر عمري باقي بود به اين مطلب مفصل مي پردازيم. در توا به خداي متعال « هستي بيرنگ » گفته مي شود.يعني هيچ رنگي را و هيچ اسم و نام و نشاني نمي پذيرد.و اين مطلب كه فرموديد هستي كمرنگ يا مانند اين در اينجا وجهي ندارد. زيرا در توآ از همان بدو ورود به مباحث ذن شخص هيچ چيزي را از پيش نپذيرفته است، بلكه در مقامات بالا كه وجود خداي متعال را به صورتي خاص احساس مي كند باز هم انديشه اش بي رنگ است. متاسفانه كلمات وسيله خوبي براي انتقال اين مفاهيم نيستند و بهمين دليل است كه شخص بايد خود اين راه را بپيمايد و تجربه كند. موفق باشيد.
گنگ خواب ديده

گفتگوی همراهان 9 سال, 11 ماه قبل، #8807

  • حسین
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • گر به خود آیی به خدایی رسی به خودآ
  • تعدادِ ارسال‌ها: 374
  • کارما (امتیازِ ویژه): 0
با سلام خدمت آریای عزیز و بقیه همراهان گرامی
از حضرتعالی تشکر می کنیم که با وارد شدن و از خود مایه گذاشتن در این مباحث باعث خرسندی وحضور هر چه بیشتر همراهان را فراهم کردید باشد با حضور حضرتعالی مرهم و التیامی باشید بر دردهای آقای جلیل زاده.
و همانطور که استاد جلیل زاده فرمودند با رعایت جوانب از سوء استفاده کردن افراد سودجو از این مطالب هرچه بیشتردر بالا بردن اطلاعات همراهان همت گماشته و به فضل پروردگار این مباحث را به سرانجامی برسانید ضمنا اگر مباحث خیلی خلاصه و مفید نگاشته شود خیلی بهتر خواهد بود تا از ملول شدن همراهان جلوگیری شود اگرچه بعضی مباحث واقعا به طول می انجامد

پیرو مطالب در جواب حسین 3 و4 و6و7و8 جواب چنین است

بنده با شما موافقم که یک بحث به طور جداگانه و موضوع به موضوع بحث شود
اینکه می فرماید از کجا به عرفان یارومه پی بردید و اصلا ایشان (یارومه) فرد عرفانی است یا نه بنده خود هم در سدد این سوال بودم که تعبیر عرفان یارومه چیست مباحثی که با آقای پدرام داشتم که مقصود از عرفان چیست و آیای روان مقدمه عرفان یا اگر هم به روان تعبیر شده تعبیر مسامحه ای می باشد که مقصود از روان همان عرفان است خوب در جوابها که استاد منت گذاشتند و جواب میدادند که روان با عرفان فرق دارد ومن با شما مخالفم پس به استناد حرف استاد قائل به عرفان توا می باشم اما اینکه یارومه فرد عرفانی بودند یا نه باید مقوله عرفان را شناخت بعد از آن اهلش شناخته می شود و از آنجایی که مقوله عرفان به قول مطلق یعنی شناخت که معنای لغوی و تحت اللفظی می باشد پس باید به استاد عارف گفت خود حضرتعالی الان عارف به این مسائل هستید پس به شما هم می توان گفت عارف اما اگر عرفان خاصی را مد نظر داشته باشیم عرفانی که با تهجد نفس به دست آمده با ریاضتها و مجاهدتها به دست آمده با اکتساب علوم به دست آمده آن در جایگاه خودش باید بحث شود که آیا یارومه عارف بالنفس بوده عارف بالله بوده یا هم عارف بالنفس و هم عارف بالله باید این بحث شود اصرار بنده بر همین است که مساله مساله دینی میشود که عرفان و شناخت نفس منتهی به شناخت حق می شود (گر به خود آیی به خدایی رسی (من عرف نفسه فقد عرف ربه)) اما آن طور که میفرماید نباید از دید مذهب وارد بحث شد شما بفرماید اگر معنای لغوی را لحاظ نکنیم معنای اسلامی را هم لحاظ نکیم پس چه معنایی را باید لحاظ کنیم لذا حرف استاد جلیلزاده را در هردوصورت که بیان کردم قبول می کنم که استاد یارومه عارف بودند اما مرز عرفان ایشان برای بنده محرز نیست
و اما سوال دوم: همانطور که استاد جلیلزاده فرمودند کونگ فو دین نیست و همینطور فرمایشات حضرتعالی که فراتر از ادیان است پس دین نیست مکتب فکری و فلسفی است شاخه ای از ذن است بنده با این نظر شما موافقم چون دین فقط جایگاه صدور آن از خداوند متعال و انبیاء و اهلبیت می باشد که انبیاء برای صدق ادعای خودشان معجزه های همراه زمان خودشان را داشتند حال آیا یارومه معجزه ای داشته خیر پس دین نیست و هرکه دین جدیدی را بیاورد کذب محض است پس باید بگوییم مکتب فلسفی یا شاخه ای از ذن است

گفتگوی همراهان 9 سال, 11 ماه قبل، #8808

  • حسین
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • گر به خود آیی به خدایی رسی به خودآ
  • تعدادِ ارسال‌ها: 374
  • کارما (امتیازِ ویژه): 0
پیرو حسین4
و اما در باره شناخت و خود شناسي و خدا شناسي و . . . . .!؟
در هرحال سؤال اوّل اين است : آن شخص از كجا مطمئن مي شود كه آن مطلبي كه در ذهن وي موجود است صحيح مي باشد كه مي خواهد در باره آن بحث كند؟ ايا به منبع اصلي دسترسي دارد و يا اينكه منابعي كه وي در اختيار دارد تأييد شده هستند؟ در غيراينصورت نمي توان با تكيه بر مطالبي كه درستي آنها تأييد نشده به بحث و قضاوت نشست

باید به عرض حضرتعالی برسانم بالاخره باید مشخص شود این مفاهیم مثل شناخت خود شناسی خداشناسی را چگونه تعبیر و ترجمه میکنید ذهن شما از این مفاهیم چه برداشتی میکند اگر میخواهید مباحث معرفت شناسی و مباحث غربی را اینجا مطرح بفرماید که بالاخره تمییز دادن این مفاهیم ذهنی با کدام مقوله صحیح می باشد میزان درستی افکار و صحت و سقم آنها چیست و اینکه پندار شما پندار شماست و پندار من پندار من (فلسفه کانت -هگل و دکارت) به عرض برسانم نه همراهان توان هضم این مباحث را دارند و نه سودی به حال بحث ما دارد که به ناکجاباد میرسد
اگر مقصود شما از كجا مطمئن مي شود كه آن مطلبي كه در ذهن وي موجود است صحيح مي باشد كه مي خواهد در باره آن بحث كند؟ را فلسفه اسلامی قرار دهیم خوب این معانی لغوی و اصطلاحی هستند بالاخره شما دارید با فرض همین معانی با بنده بحث می کنید اگر به یارومه برگردیم اصطلاحاتی آریایی را که به کار می بردند نشات از همین اصطلاحات عرفی جامعه آن روز بوده ذن یعنی درک عرفان یعنی شناخت آیا می شود یارومه با مردم بغیر از لسانشان صحبت کند خوب برای مردم مفهومی نداشت و به دور از درک بود
پس به نسبت به همین معانی باید از موجودیتهای ذهنی آگاه شد بالاخره یارومه با همین مردم میزیسته با افکار همین مردم عجین بوده و در سدد بیان همین عرفان بوده
بنده هم که به آقای پدرام عرض کردم شناخت مطلق حتما یارومه مد نظر داشته اند شناخت در تمام جنبه ها هرچیز که ما را در رسیدن به واقعیت کمک کند می شود جزء موضوع شناخت و طبعا یارومه همین مدنظرش بوده چون با فرمایشات حضرتعالی که فرمودید یارومه هم از علم حروف و یا علوم دیگر استفاده کرده اند بله بنده هم با شما هم عقیده ام یارومه از همه علوم زمانش استفاده را می برد چون عقل این حکم را میکند که برای معرفی یک علم فرد علم او باید جامع افراد علوم و مانع اغیار علوم دیگر باشد
فرمودید حدیث نبوی به عرض برسانم ما یک منطوق کلام داریم که همان ترجمه تحت اللفظی است مثل همین که هر که خود را شناخت خدای خود را می شناسد
و یک مفهوم از کلام داریم که میتواند مفهوم موافق یا مخالف باشد مثل اینکه میگویم به پدر و مادرت اف نگو به مفهوم موافق یعنی پس فحش هم نده و مفهوم مخالف یعنی فحش بده اینکه میفرماید بلكه منظور اين است كه انسان هرگز نمي تواند خود را بشناسد این از نظر مفهوم مخاف فهمیدید یا مفهوم موافق ترجمه تحت اللفظی که مشخصه مفهوم مخالف هم می شود یعنی اگر خود را نشناخت پس عبودیت را بندگی را خاضع بودن را خاشع بودن را هم نم شناسد و بیان مفهوم موافق هم مشخصه اگر خود را شناخت مسائل دیگه را میشناسد مثل عبودیت بندگی خاضع بودن خاشع بودن نه اینکه هیچ وقت به شناخت پروردگار دست نخواهد یافت که در مطالب قبل به عرضتان رساندم این شناخت نسبی است شناخت امیر مومنان کجا با شناخت بنده ای مثل من و شما ولی بالاخره همه به نوعی از خدا شناخت دارند گرچه اهلبیت با ان بلندمرتبگی که دارند باز هم نمی توانند خدای خودشان را بشناسند (ما عرفنانک حق معرفتک و ما عبدناک حق عبادتک).
پس این کجا و آن کجا

در آخر باز برگشتید به مباحث فلسفی از حقیقت اشیاء که عرضم همان اول مطلب همین بود بالاخره مشخص کنید بر مبنای کدام مکتب و فلسفه بحث می کنید غربی یا اسلامی اما از نظر فلسفه اسلامی حقایق اشیاء را هر کس باندازه معرفت خودش می شناسد اهلبیت به اندازه معرفتشان و این را هم خدمت شما بگویم دلیل آنچه که ما نمی توانیم خدا را به آن صورتی که هست به آن واقعیتی که هست بشناسیم چون ما مخلوقیم و مخلوق نمی تواند خالق را به آن صورتی که هست درک کند چون نمی تواند و از حیطه قدرتش خارج است

اینکه میفرماید (و يارومه ابراهيم ميرزايي در كمال هوشمندي از چنين اشتباهي پرهيزكرد و هرگز هيچكس ندانست كه ايشان به چه دين يا آئيني معتقد بودند) سوال از شما این شما از کجا می دانید یارومه این در ذهنش بوده که با استدلال برای شما بیان کردم که یارومه بالاخره در میان همین مردم می زیسته و با اعتقادات همین مردم عجین بوده و طبعا با زبان همین مردم با ما بحث میکرده و در غیر این صورت باید قائل بشیم اصلا کونگ فوی نیست ذنی نیست عرفانی نیست شما دلیلتان چیه بنده استفاده میکنم

گفتگوی همراهان 9 سال, 11 ماه قبل، #8809

  • اکبر
  • غایب
  • Fresh Boarder
  • تعدادِ ارسال‌ها: 14
  • کارما (امتیازِ ویژه): 0
با سلام خدمت استاد جلیل زاده و آرزوی سلامتی برای شما استاد بزرگوار:
استاد ببخشید موضوع سخنرانی دکتر میرزایی در دانشگاه مریلند آمریکا جه بود؟ استاد با توجه به اینکه استاد میرزایی در حال حاضر فعالیت فیزیکی ندارند به نظرتون ما درآینده میتوانیم شاهد آثار وکتاب های ایشون در زمینه توا و یا سایر زمینه های علمی باشیم.

گفتگوی همراهان 9 سال, 11 ماه قبل، #8810

  • Mostafa Jalilzadeh
  • غایب
  • Administrator
  • تعدادِ ارسال‌ها: 1806
  • کارما (امتیازِ ویژه): 150
با درود،
اكبر گرامى من اطلاعى از سخنرانى استاد ميرزايى در دانشگاه مريلند آمريكا ندارم.
پاسخ بخش دوم پرسشتون را هم فقط خود يارومه ميتوانند بدهند ، من معذورم.
تشکر کننده گان: Assar, آريا , حامدعدالتي, اکبر, kazem
این صفحه در: 0.40 ثانیه ایجاد شده است