فهمیدم.پس شما از طریق ذن به خودت و دنیاای خودت فکر میکنی و در این تفکر با اعتقاد به قانون علت و معلول به عظمت خالق پی میبری و....
انگاه به ارامش درونی میرسی.این کاملا درست است.
اما باید در ذن بیرنگ فکر کرد.یعنی همان قانون علت و معلول را پذیرفت و بعد به خدا رسید.
شما در بحث توحید وقتی میخواهید خدا را ثابت کنید از تفکر بیرنگ استفاده میکنید یعنی فقط با دلیل و برهان عقلی و هیچ تعصبی روی شخصی و یا گفته ای ندارید.
بنابراین اگر به روش ذن به همین مباحثی را که در تثبیت توحید هست تفکر کنید ارامشتان بیشتر میشود.اما ما باید قبل از تفکر یک اندیشه و قانون بیرنگ داشته باشیم.مثل همان برهانهای اثبات توحید.
چون زمانی انسان به ارامش قلبی میرسد که تفکرش بیرنگ باشد.چون اگر رنگ تعصب داشته باشد ناخوداگاه انسان نمیتواند ان را قبول کند و وقتی به ذن میرود بیشتر به پوچ بودن عقیده اش میرسد و این به جای اینکه ارامش کند افسرده اش میکند.
من از صحبتهای شما به این رسیدم وکاملا قبول دارم.