آريا wrote:
همراه گرامي و فكور آناتواي عزيز
بنده قصد دخالت در بحث شما را ندارم. اما عرض كنم مشكل حقيرهم از همينجا شروع شد. شما اگر به عنوان پاسخ نگاه مي كرديد نوشته شده بود از اينترنت جمع آوري شده، به حضور سروران گرامي عارضم، وقتي شخصي پرسشي از من دارد مي خواهد جوابي كه من به آن اعتقاد دارم و مال خود من است را بشنود نه مطلبي كه مال كس ديگري است و ما اصلا نمي دانيم كه آيا اين مطلب هم مال خود اوست يا خير؟
اگر مطلب مال ما باشد پس مي دانيم كه ازكجا آمده و در مقابلش مي توانيم از صحت و سقم آن دفاع كنيم. اما زماني كه مطلبي را بخصوص از منابع ديني نقل مي كنيم دست و پاي شخص مقابل را مي بنديم تا نتواند جواب بدهد، بعد در بوق مي كنيم كه ما برديم.
بنده از ابتدا عرض كردم مسائل مذهبي و حديث و ايه را وارد بحث نكيند تا بحث ازاد و بدون دغدغه پيش برود. اما نشد.الان در همين مسئله حضرت عيسي بنده مي توانم ايه قران بياورم به عنوان دليل كه اولا اگر عيسي زن نگرفته گناه كرده، دليلش هم ساده است.آيه قران مي فرمايد پيامبر داراي هواي نفس نيست و هر چه مي گويد از جانب خداست.از طرفي امر به ازدواج داده شده است. حال پرسش اينجاست، ايا عيسي به ميل خود ازدواج نكرد يا به دستور الهي بود. چون پيامبران هيچ عملي را جز به دستور خدا انجام نمي دهند.اگر به ميل خودش باشد كه گناه كرده و الگوي بدي براي ديگران بوده.و اگر به دستور خدا بوده پس بقيه هم مي توانند از اين الگو پيروي كنند.پس چرا باد بقيه را سرزنش كرد.
ثانيا در سيرو سفر بودن عيسي چه ربطي به ازدواج نكردنش دارد؟ ثالثاً ، اگر مطابق فرمايش حضرت علي ( ع ) زن فتنه است، پس در قران مي فرمايد : و قاتلوا هم لا تكون فتنه. يعني بايد زنها را كشت تا فتنه نباشد.
اگر كسي عامدا از اين ابزار براي بستن بحث استفاده مي كند كه خيلي زشت است. هر آيه قران را مي توان با آيه ديگري رد كرد.در همين قران خداوند متعال آنگونه كه از حضرت عيسي تعريف كرده از پيامبر ما تعريف نكرده ، وقتي در باره دين صحبت مي شود، گر دين نزد خدا فقط اسلام است، پس آيه لا اكراه في الدين چه معني دارد.
اين مثل آن است كه ما اسلحه پشت گردن كسي قرار مي دهيم و مي گوييم شما در انتخاب دين ازادي، اما اگر غيراز اسلام انتخاب كني ما قبول نمي كنيم.
اينطور ياست كه بحث بسته مي شود و جنگ حيدري نعمتي آغاز مي شود.پاينده باشيد. توآ
آقای آریا در مباحث نقلی رجوع کردن به اینترنت چه مشکلی دارد بالاخره بحث میشود و با سند و مدرک استدلال میشود مثلا بنده از فلان عالم نقل میکنم و به اعتقاد خودم حرفش درست است خوب این چه اشکالی دارد شما هم این کار را بکنید البته عرض کردم در علوم نقلی
اما در علوم عقلی بحث آزاد است من با دید خودم به مباحث نگاه میکنم مثلا در مبحث ذن آنچه فهمیدم به رشته تحریر در میاورم اما در مباحث فلسفی چارچوب مباحث عقلی فلسفی مشخص است فقط باید با تحلیل عقلی و تصور درست فلسفی به مساله نگاه کرد درثانی حتی هم اگر مطلبی درباره ذن از اینترنت نقل شود چه اشکالی دارد آن را تحلیل می کنیم همانند مباحث نقلی
آن پرسشهایی را که هم فرمودید جواب دارند ولی ربطی به بحث ما ندارد
اگر میخواهید تجربه خودم را در ذن به عرض شما برسانم که چگونه تمرکز میکنم به عرض میرسانم این که دیگر نقل اینترنتی نیست خوب در تمرکز اشکال دارم اشکال مرا گوشزد کنید
بدرود