anattawa wrote:
پس تکلیف حضرت مسیح چه می شود؟
آناتوای عزیز (این مطلب را از اینترنت برایتان نقل میکنم)
در خطبه 160 نهج البلاغه حضرت امیر از رهبانیت حضرت عیسی و نداشتن زن و فرزند برای ایشان تعریف میککند.آیا اگر انسان ازدواج نکند خوب است؟ما که میگوییم اسلام دین رهبانیت پس چرا ایشان از رهبانیت تمجید کردند؟
پاسخ:
حضرت امير در اين خطبه در صدد برحذر دادن از دنياگرايي است كه دنيا ارزش غايت و هدف واقع شدن ندارد و صرف همت و تلاش براي بهره مندي بيشتر از دنيا بدون اين كه دنيا را در راستاي آخرت و مقدمه رسيدن به آن قرار دهد، صحيح نيست.
امام به بي رغبتي پيامبران نسبت به دنيا و زهد آنان به مظاهر آن اشاره كرده و اين الگوهاي خدايي را به تصوير كشيده است تا بشر را از دنياگرايي و صرف همه همت و تلاش براي رسيدن به ظواهر فريبنده آن باز دارد و به عنوان يك الگو به حضرت عيسي بن مريم اشاره دارد و مي فرمايد:
لَقَدْ كَانَ يَتَوَسَّدُ الْحَجَرَ وَ يَلْبَسُ الْخَشِنَ وَ يَأْكُلُ الْجَشِبَ وَ كَانَ إِدَامُهُ الْجُوعَ وَ سِرَاجُهُ بِاللَّيْلِ الْقَمَرَ وَ ظِلَالُهُ فِي الشِّتَاءِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا وَ فَاكِهَتُهُ وَ رَيْحَانُهُ مَا تُنْبِتُ الْأَرْضُ لِلْبَهَائِمِ وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ زَوْجَةٌ تَفْتِنُهُ وَ لَا وَلَدٌ يَحْزُنُهُ وَ لَا مَالٌ يَلْفِتُهُ وَ لَا طَمَعٌ يُذِلُّهُ دَابَّتُهُ رِجْلَاهُ وَ خَادِمُهُ يَدَاه
عيسي بن مريم سنگ را بالش خود قرار داده و لباس خشن به تن مي كرد و نان خورش او گرسنگي بود و شب چراغش ماه و پوشش و گرم كننده اش در تابستان تابش خورشيد از طلوع تا غروب بود و ميوه و گلش روئيدني هاي زمين بوده كه موجودات از آن بهره مند مي شوند و همسر نداشت كه او را به فتنه بيندازد و فرزندي كه او را غمگين سازد و مالي كه او را مشغول كند و طمعي كه خوارش سازد و مركبش پاهايش بود و خدمتگزارش، دستهايش.
در اين عبارت در مورد زن و فرزند، دعوت به تجرد نيست بلكه بيان حال حضرت عيسي و حال زن و فرزند نداشتن اوست.
حضرت عيسي به خاطر شرايط زندگي اش فرصت و امكان ازدواج نداشت. زيرا در يك جا استقرار نداشت و هميشه در حال سير از اين نقطه به آن نقطه بود و زن و فرزند نداشت و زن هم از اسباب فتنه (و آزمايش) است و اولاد هم اسباب حزن و دلنگراني؛
ديگر اين كه حضرت عيسي تابع شريعت اسلام نبود و چه بسا در شريعت ايشان رهبانيت و ترك دنيا منع نشده بود و از آيه قرآن هم اين عدم منع بلكه امضاي شرعي و خدايي آن برداشت مي شود زيرا قرآن مي فرمايد:
وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها
و رهبانيّتى را كه ابداع كرده بودند، ما بر آنان مقرّر نداشته بوديم گرچه هدفشان جلب خشنودى خدا بود، ولى حقّ آن را رعايت نكردند.
از اين آيه برداشت مي شود كه رهبانيت گر چه از اصل اين دين نبوده، ولي آنان براي رسيدن به رضاي خدا آن را بر خود واجب كردند. ولي حق آن را آن چنان كه بايد، به جا نياوردند. پس اين آيه اين كار را براي آنان به كلي منع نكرده و اين بدعت را امضا كرده است و شايد بدعت آنان هم با توجه به همين رفتار حضرت مسيح باشد كه رهبانيت را بر خود واجب كرده و حق آن را ادا نموده است و آنان هم اگر حقش را ادا مي كردند، تاييد مي شدند ولي حقش را ادا نكردند و مذمت گرديدند.
اما در شريعت اسلام اين رهبانيت منع شد و بعد از منع شرعي، عمل به آن محكوم مي باشد.
اسلام ازدواج و بهره گيري حلال جنسي از جنس مخالف را سنت پيامبر شمرد و روگرداننده از اين سنت را از پيامبر ندانست. پس گرچه اين عمل در شريعت هاي سابق هم بوده باشد، ولي حالا جايز نيست.
آنچه هم حضرت تمجيد كرده، زهد و بي رغبتي به دنيا و آن را هدف و غايت قرار ندادن است
این مطلب را هم خدمت شما اضافه کنم که ادیان پیشین به نوعی نقص داشتند ولی با اسلام کمال یافتند و دین در نزد خدا دین اسلام است اگرچه ادیان دیگر مورد احترام هستند لکن ان الدین عند الله الاسلام- الاسلام یعلو و لا یعلی علیه
فکر کنم مطلب روشن شد
ولی آناتوای عزیز مطالب را به اینجاها سوق ندهید سایت ورزشی است مطالب را مربوط به سایت را مورد بحث قرار دهیم
با تشکر