Body & Mind Training Center

با درود خدمت همه اساتیدپ
جناب اریا سوالی در مورد ان ۱۱ نفر داشتم.اگر یارومه را در نظر بگیریم که در قید حیات است می ماند ۱۰ نفر. پس انها۱۰ نفرند فکر نمیکنم انهایی باشند که فکر کردم شما منظورتان بوده.حال چون من اشتباه منظورتان را متوجه شدم میتوانید بگویید از ان ۱۰ نفر کدام در قید حیات هستند؟

با درود بر استاد عزيز و دانشمند گرامي جناب عصار( عطار دوران)
با تشكر از مطلب بسيار عالي و پر نغزتان و در تأييد فرمايشات حضرتعالي ، حقير نيز اضافه مي كنم، به نظربنده فلسفه علم عقل است، علم علت و معلول است و بايد و نبايد ها، بنابراين فلسفه نمي تواند در باره ذن نظر بدهد، زيرا ذن علم نيست، طريقت است، مكتب جان است و جز به شناخت و طي طريق وكشف و شهود درك نمي شود. ذن سخن ندارد و اگر آوايي هم به زبان برآيد جز صداي يك دست نيست.اما كسي كه به ذن رسيده باشد مي تواند در مورد فلسفه يا هر علم ديگري نظر بدهد. زيرا ذن درك جان جهان است ، و چه خوب مي فرمايد شاعر پر آوازه ما حافظ ( عليه الرحمه) :
_{جمال و چهره يار ندارد نقاب ولي ==== تو غبار ره بنشان تا نظر توانى كرد ...}
پاينده باشيد . توآ

با درود،
ان هییت یازده نفره، یک هییت سمبولیک بوده است ، یاورومه از معنای صحیح کونگ فو برای معرفی ان گروه بهره برده بوده اند از جمله افرادی که یارومه به عنوان عضو نام ببردند دالایی لاما بوده که در قید حیات است. کونگ فو یا گنگ فو به معنای کسی است که در کار خود مسلط و آگاه است.

سمبولیک همچون سی مرغ.

آقای محمد 1375 اگر یک استقرار کامل در نظر داشته باشید بایستی بقدری پا ها را از هم باز کنید که یک مربع تشکیل شود. حالا اگر هم شما بواسطه قد و وزن خود در حالت مستطیل هم قرار گرفتید اشکالی ندارد.

استاد جلیل زاده عزیز

بنده نمی خواستم در ادامه این مباحث باشم ولی استاد عزیز از مباحث اشتباه جلوگیری بفرماید

آقای عصار شما که فلسفه را میفرماید فلسفه ابزار شناخت است در ادامه گفتید ذن را نمیتوانیم درک کنیم بلکه آنرا تجربه میکنیم (شناخت)

حال سوالم از شما با این ابزار شناخت (فلسفه) شما چیزی را که تجربه می کنید میشود شناخت به آن چیز پس شما با فلسفه با اندیشه با تفکرشناخت به آن چیز پیدا میکنید و به اصطلاح اسمش را ذن میگذارید و برای خود قالبی درست می کنید و اسمش را اندیشه ما در کونگ فو ذن ما در کونگ فو اسم می گذارید پس مقدمه ذن و طریقت اندیشه درست است

پس چرا فرمایشات آقای آریا را رد نمی کنید که میفرمایند بنابراين فلسفه نمي تواند در باره ذن نظر بدهد، زيرا ذن علم نيست، طريقت است بله که ذن علم است و طریقت و فلسفه از مبادی این طریقت است و بین آنها پیوند ناگسستنی است اگرچه ذن و طریقت درک شدنی شهود است ثانیا ذن سخن ندارد پس این اشعار چیه گر به خود آیی و امثالهم اگر چنین بود راه انتقال درک این مطلب به همراهان چگونه خواهد بود آیا جز صدای یک دست است خوب به همراهان میگوییم میخواهید تمرکز کنید خوب تمرکز کنید میگویند چگونه میگوییم همین حرف بی حرف خوب این به نظر شما حرف زور نیست بلکه هر چیزی برای خودش ابزاری دارد طریقت هم برای خودش ابزاری دارد همین شناختها بر پایه همین شعارها
پس اندیشه ما ذن ماست باهم رابطه دارند هر ذنی بر پایه تفکر و اندیشه ای است خواه آن اندیشه درست باشد یا غلط اندیشه بوددایی باشد یا اسلامی

استاد جلیل زاده اگر بنده اشتباه می کنم گوشزد بفرمایید

بدرود

با درود، پدرام عزيز
با كسب اجازه از استاد جليل زاده گرامي و جناب عطار
در تأييد فرمايشات استاد عزيزم جناب عطار عزيز، بايد عر ضكنم چيز يكه حقي ردرك كردم اين بود كه آن گروه 12 نفر است و يارومه آخرين نفر بودند. البته هيچ كدام از انها الان زنده نيستند( استاد جسارت حقير را ببخشيد بنده نظرخودم را عرض مي كنم) البته از نظر كالبد جسماني، وگرنه همه آنها در هر لحظه مي توانند حي و حاظر شوند.اينها كونگ فوكار نيستند به معنايي كه مردم فكر مي كنند. اينها 11 راهبرجهاني اند. ما 12 انرژي جهاني داريم و يارومه نماد انرژي دوازدهم هستند. بحث در اين زمينه خيلي جالب و شيرين و جذاب است، اما حيف كه همراهان خمودند و به هيچ مبحثي تمايل نشان نمي دهند.
متاسفانه بايد عرض كنم زمانه حساسي است و با توجه به علم حروف كه يادگار بنده از يارومه است. در آينده نزديك حوادث شگرفي در انتظار كونگ فوتواست. بنده نظرخودم را عرض مي كنم. چون علم حروف بسيار مستحكم است. همانگونه كه يارومه فرمودند : ابراهيم، يعني « اب » راهي شد به « يم ». پاينده باشيد توآ.