Body & Mind Training Center

استاد عصا رگرامي حقيقتا پاسخ هايي كه به سوالات همراهان مي دهيد، منجمله پاسخ سوال در باره فلسفه و ذن انسان را ميخكوب مي كند. و اين نشان از درك بالا و مطالعه فوق العاده و شناخت عالي شما از اين مباحث است، از خداوند متعال براي شما آرزوي عمر طولاني همراه با صحت و سلامت دارم. بخيود نيست كه استاد جليل زاده عزيز به وجود شما افتخار مي كنند. ما هم به همصحبتي با شما مي نازيم.پاينده باشيد توآ

استاد منظور شما شناور بودن تعریف فلسفه و ذن است عزیز؟
تعریف شما از فلسفه چیست استاد ؟( زانو ادب بغل زده تلمذ میکنم استاد گرامی حمل بر گستاخی نباشد )

استاد عزیز جناب جلیل زاده

حالتان چطور است مداواتان به کجا رسید شیمی درمانیتان تمام شد الان وضعتان چطوره

خداوند انشاالله همیشه صحت و سلامتی عنایت فرماید

ارادتمند کوچکتان

سلام حسین گرامی ،
سپاس از محبتتان ، حالم بد نیست متاسفانه شیمی درمانی سه سال دیگر به طول خواهد کشید. بهرحال زندگی ادامه داره .
شما سلامت باشید

با درود بر اساتيد گرامي ام، استادجليل زاده عزيز و استادعصا رگرامي
بنده به دلايل شغلي اكثر شبها تا به صبح بيدارم و از اينكه ديدم در اين وقت از صبح به وقت تهران ( ساعت 4 و نيم صبح) شما عزيزان هر دو در سايت حضور داريد خواستم از اين موقعيت عالي استفاده كنم و به هر دوي شما بزرگواران خسته نباشيد عرض كنم. از خداوند متعال براي هر دوي شما گراميان عمر طولاني با صحت و سلامت و شادكامي دائمي آرزومندم.پاينده باشيد توآ

با درود به نظر اینجانب فلسفه به تعبیری میشود ابزار شناخت، ما برای بیان خود سلسله نظراتی را گلچین و عنوان میکنیم این میشود فلسفه کاری.

ذن، چون قالبی ندارد، در بیان ان میتوان گفت، مجموعه روش های (فلسفه کاری) است که انسان با سودمندی از ان میتواند به ترسیمات زندگی خود بپردازد این ترسیمات بیم و ترس و یا نیستی و هستی را برای وی بیرنگ میکنند، ما برای ترسیمات بیرونی ابتدا درون را بارور میکنیم، نه با پتک پند و اندرزها بلکه با شناخت و آگاهی، بنابرین است که ذن را نمیتوانیم درک کنیم بلکه آنرا تجربه میکنیم (شناخت)، پس زندگی در خود چه دارد؟ حرکت (ترسیم).

حافظ ما چنین میگوید که؛


دلم رمیده لولی‌وشیست شورانگیز/ دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز

فدای پیرهن چاک ماه رویان باد / هزار جامه تقوا و خرقه پرهیز

خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد / که تا ز خال تو خاکم شود عبیرآمیز

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز

پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر / به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز

فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی / که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز

بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت / که در مقام رضا باش و از قضا مگریز

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست / تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز