Body & Mind Training Center

جناب حسین به دل نگیرید منظورم کلی بود ودعوت شما به ارامش.
اگر توهینی شده سو نفاهم بوده و عذ خواهی میکنم.
اینجا یک سایت مجازی است و اصراری نیست که عقاید همدیگر را قبول کنیم و اگر نشد ناراحت شویم.
از این مسایل رها شوید و به بحث اقای اعصار توجه کنید و اگر بی میلید بحث جدیدی را در تاپیکی جدید خود ایجاد و با علاقه مندان ان بحث کنید.
سپاسگزارم.

پدرام عزیز برادر من

برای شما سوء تفاهم شده شکلکی که من گذاشته بودم شکل زبان درازی نیست مراجعه کن این شکل داره میخنده و لباش قرمز است بنده این تصور را داشتم یعنی با دهن باز و لبای قرمز این تصور بنده است به نظر شما من بیایم در جواب آقیان شکلک زبان درازی بزارم دست شما درد نکنه پس این واقعا اگه بود حق با آقای آریا است این به یه نوعی بی ادبی و کم شخصیتی است برای شما سوء تفاهم شده بنده هم فکر میکردم این شکلک یعنی خنده با دهن باز است

بخاطر سوء تفاهم بنده حق را به شما می دهم عذر خواهی بنده را بپذیرید بنده همانطور که به عرضتان رساندم وارد این مباحث نمی شوم همین مورد اخیر این آقا که دارد انواع ذن را بیان میکند در قسمت ذن مکتبی آن را نمیدانم چگونه ربط به حدیث امیر مومنان میدهد آیا از باب تمثیل است یا تشریح چون فرض بحث این بود که ذن در کونگ فو ما یک تفکر فلسفی است نه مکتب و نه فرقه و با این فرمایش ایشان که مکتب بودایی چنین اعتقادی به ذات جهان دارند خوب این یک مکتب است این ذن ذن مکتبی است نه تفکر فلسفی بله ایشان دارد انواع ذنها را عرض میکنند ولی بحث ما دررابطه با یک ذنی هست که از تفکر فلسفی نشات میگیرد نه از ذنی که از تفکر دینی نشات بگیرد آنچه که به عقل قاصر بنده رسید اگه هم اشتباه هست اصلاح بفرماید این را بنده متوجه شدم ثانیا ربط آن به این حدیث اگر از باب تشریح باشد بسیار بدور است که این حدیث در مورد انتباه انسان قبل از مرگ را متذکر می شود که ای انسان به خود بیا خودت رابشناس قبل از اینکه مرگ به سراغ شما بیاید که خود یکی از مصادیق رهایی از جهل است ربط آن با دید تفکر بودایی چیست که سوره توحید هم به آن اشاره دارد خوب لم یلد و لم یولد نه میزاید و نه زایده شده بنیاد این تفکر از نظر مکتب ما زیر سوال است مگر جهان بازیچه خداست نه چنین نیست که اگر بخواهم در این رابطه احادیث و روایات زیادی هست که هدفی در خلقت است و صرفا یک بازی نیست ربط دادن این مکتب بوددایی و استدلال البته اگر مقصود ایشان استدلال از دین ما بر این مساله غلط اندر غلط است که بنیادین این مکتب زیر سوال است چه برسد که من با سوره توحید در مقام تشریح آن باشم (البته ایشان مقصودی ندارند دارند انواع مکاتب را می شمارند و اگر هم من باب تمثیل دارند صحبت میکنند خوب تمثیل است در مثل هم مناقشه نیست از این جهت مشکلی نیست) اما ربط دادنشان اگر تشریحی باشد بی مورد است

باز هم عذر خواهی بنده را بپذیرید بنده تازه متوجه این شکلک شدم که بابا این زبان است نه لب

در پناه حق

با درود

گفتار ها از آتش درون است و نه جهان سومی و چهارمی ......، فرهنگ ما بیرنگ است اما در خود همه رنگ ها دارد، فاصله بیرنگ و نیرنگ همانا حرکت نقطه آغازین ان است، در پررنگی بیرنگی خود را پاسدار باشیم، و به تله نیرنگ خود نیفتیم چه زیبا گفت که؛

گفت دانایی که گرگی خیره سر/هست پنهان در نهاد هر بشر
لاجرم جاری است پیکاری سترگ/روز و شب مابین هر انسان و گرگ
زور بازو چارۀ این گرگ نیست/صاحب اندیشه داند چاره چیست
ای بسا انسان رنجور پریش/سخت پیچیده گلوی گرگ خویش
ای بسا زور آفرین مرد دلیر/هست در چنگال گرگ خود اسیر
هر که گرگش را دراندازد به خاک/رفته رفته میشود انسان پاک
وانکه از گرگش خورد هر دم شکست/گرچه انسان مینماید گرگ هست
وانکه با گرگش مدارا میکند/خلق و خوی گرگ پیدا میکند
در جوانی جان گرگت را بگیر/وای اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیری گرچه باشی همچو شیر/ناتوانی در مصاف گرگ پیر
مردمان گر یکدگر را میدرند/گرگ هاشان رهنما و رهبرند
اینکه انسان هست این سان دردمند/گرگ ها فرمانروایی میکنند
وان ستمکاران که با هم محرمند/گرگ هاشان آشنایان همند
گرگ ها همراه و انسان ها غریب/با که باید گفت این حال عجیب
(فریدون مشیری)

با درود خدمت اساتید
به نظرم اگر روش تفکر باشد مشکلی نیست اما اگر به ان‌به‌عنوان‌مکتب نگاه کنیم و ان را قبول کنیم قضیه مساله دار میشود.

جناب پدرام عزیز
سلام علیکم
نظر به اینکه سایت صرفا سایت ورزشی می باشد خلط کردن مباحث سودی به همراه ندارد سوال آقای عصار از اینکه زندگی چیست و سوال حضرتعالی فلسفه ذات ما چیست ربطی به مسائل ورزشی ندارد این سایت جهت بالا بردن اطلاعات همراهان است جای موعظه کردن نیست که امثالی مثل بنده بیایند و با احادیث یا روایات زندگی را تبیین کنند و یا با فلسفه اسلامی ذات را تشریح کنند بلکه اگر صحبتها به این سوی آمد با ادله و براهین علمی و اسلامی در جواب خواهیم بود

به نظر بنده همانطور که همراهان را هم مشتاق این مباحث می بینیم و مانند بنده به این اعتقاد دارند که اول ریشه را باید بحث کرد سپس به فروع پرداخت لازم میدانم همان ادامه مباحث ذن باشد اما با دقت بالاتر و تحلیل درست آنهم به اندازه وسع هر کدام مباحثی که دوستان پرداختند از ریشه ذن گرفته تا انواع ذن تا ارتباط آن با ادیان تا ارتباط آن با کونگ فو توا و وقتی از این مساله فارغ شدیم گلچینی از این مباحث نگاشته شود سپس به مبحث روان پرداخته و رابطه آن را با ذن دریابیم بعد از گلچین این مباحث تاثیر این روان را در فیزیک بدن بدانیم و بر این اساس به تشریح مایگاهها و فلسفه آنها بپردازیم که مدت زمان زیادی را به طول می انجامد

این به نظر بنده حقیر آمد دوستان اگر نظر دارند می توانند نظرات خودشان را بدهند ما هم استفاده می کنیم

بدرود

پدرام عزيز با درود
با كسب اجازه از استادبزرگ جليل زاده و استاد عصار،و همانو ركه قبلا عرض شد در پيشگاه بزرگان ما در س پس مي دهيم. بايد به عرض شما برسانم كه « ذات ما » تكنيك نيست.بلكه فلسفه شناخت وسير انسان به سوي آفريدگار را بيان مي كند و هر كس كه اين بحث را درست متوجه بشود و دنبال كند، تفاوت بين سطح و عمق را كه در فرمايشات استاد عصار بود درك مي كند.هر چند كلاهبرداراني مثل « شكري » و دنباله روهاي آنها در دروغي اشكار مدعي شده اند كه تكنيكهاي ذات ما و اسرار ضربات چكش را آموزش مي دهند، همراهان بايد بدانند تمام اينها اراجيفي بيش نيست و همانطو ركه استاد بزرگ جليل زاده يكبار فرمودند، اسمهايي كه روي تكنيكها يا محورها گذاشته شده فلسفه آن تكنيك را بيان مي كند يا هدفي كه در آن محور دنبال مي شود را توضيح مي دهد. يارومه با اين كار هيجان يادگيري را افزايش داد.در باره سؤال شما من تا اينجا مي دانم.اگر مطل حقير اشتباه است لطفا اساتيد بزرگ به بنده تذكر بدهند.( پدرام عزيز، مطالب بعدي متوجه شما نيست مخاطب بنده عام است )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در اينجا مطلبي براي تمام همراهان دارم و پيش از همه خودم را به رعايت آن ملزم مي بينم.
متاسفانه بزرگترين مشكلات بشر امروزي اين است كه از هر مطلبي فقط به سطح آن اكتفا مي كند و براساس همين شناخت سطحي است كه احكام صادر مي شود( در همه جا و نه فقط در ايران و در باره هر قضيه اي بلكه در جهان) و به مرور اين امر نهادينه مي شود.اكثر شما دوستان از نظر سني جوان هستيد، بنابراين بخودم اجازه مي دهم بعنوان يك برادر بزرگتر مطالبي را بيان كنم كه فكر مي كنم لازم است همه ما آنها را رعايت كنيم تا در زندگي اسير انديشه هاي تاريك و دگم و بغض آلود كه توليد غرور دروغين و كينه و نفرت مي كند نشويم. 1- هرگز اجازه ندهيد در سطح باقي بمانيد و با انديشه غبار گرفته در باره مسائل زندگي به قضاوت بنشينيد.بلكه تا مي توانيد شناخت خود را افزايش دهيد.
2- هرگز فقط به يافته هاي خود متكي نشويد و بر اساس آنها حكم ندهيد..احاديث زيادي داريم كه افراد بايد مشورت كنند تا از لغزشها در امان باشند.همانطو ركه درقران امر به مشورت داده شده است.
3- در جايي يارومه هشدار مي دهد كه : آن كس كه با زبان چرب و نرم با تو سخن مي گويد مي خواهد انديشه تو را بدزدد.( اين دشمن مي تواند خيلي راحت در لباس اهل علم و قضاوت و يا به هرلبا سديگري ظاهر شود. دهقانيان - شكري - بهرامي نژاد - سلامي و ...... )
4- دشمن زماني كه شكست مي خورد دوباره در لباس جديد و در ظاهر صلح و اشتي و با پوزش خواهي وارد مي شود.اين مطلب از همه خطر ناكتر است و مولي علي ( ع ) هشدار ميدهد كه مواظب چنين دشمني بايد بود. و نوع بدتر آن دشمن خانگي است.
5- تا مي توانيد بيانديشيد اما بي رنگ و مطالعه كنيد بدون تعصب، در اين صورت دروازه هاي علم بر روي شما گشوده خواهد شد.
6- هميشه به ياد داشته باشيد كه هر كس كه با شما سخن مي گويد بالاخره از اين سخنان هدفي دارد، حال اين هدف يا خدمت است يا خيانت يا فريب دادن شما ، در هر حال بايد مواظب باشيد.
7- از حسادت تا مي توانيد بپرهيزيد. حضرت علي ( ع ) مي فرمايد : حسادت ايمان را مي خورد، همانطو ركه آتش هيزم خشك را.
8 - هرگز با ديگران از در مكر و فريب وارد نشويد. زيرا در اين دنيا يك نوع قضاوت فعال و پنهاني وجود دارد و در پي آن عدالت پنهاني.
اگر در ساليان گذشته ما ناصحي داشتيم كه اين مطالب را براي ما بيان كند و ما نيز به آنها عمل مي كرديم مطمئنا امروز زندگي بسياري از همراهان ما آنگونه نبود كه هست.
و مطلب آخر اين كه در دين مبين اسلام احاديث و ايات و روايتهاي بسياري است كه اگر فقط به ظاهر آنها توجه كنيد به احتمال زياد گمراه خواهيد شد( تفكر داعش نتيجه چنين نگرشي است ). خداوند متعال براي هر چيزي ظاهري و باطني قرار داده است.اگر فقط معناي ظاهري آيات مد نظر باشد، در جايي خداي متعال مي فرمايد كه مردم روز قيامت خدا را ملاقات خواهند كرد. آيا اين معني درست است، البته كه خير. چون باور به درستي آن در تضاد با ايات ديگر قرار ميگيرد كه خداوند متعال به صراحت به موسي مي فرمايد : لن تراني. تو هرگز نمي تواني مرا ببيني.
اگر خود خواهي و غرور كاذب كنار گذاشته شود و به جاي آن خضوع و خشوع بر قلب وارد شود به اندازه توان هركس به او از دانش سهمي داده خواهد شد.
واقعا چقدر فرق است بين اين با اين .