• Create Account
Welcome To Body & Mind Training Institute Inc
   KUNG FU TO'A 
Learn Kung Fu TO'A from Master Mostafa Jalilzadeh
We Invite You to Participate in Our Weekly Talk Show
If you really WANT it, you have to LOVE it

 

You are here You are here: Forum
Guestِ, Welcome
Username Password: Remember me

گفتگوی همراهان
(1 viewing) (1) Guest

TOPIC: گفتگوی همراهان

گفتگوی همراهان 9 years, 8 months ago #8884

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
واقعيت سبكهاي من در آوردي
به نام خالق هستي
يارومه، پروفسورابراهيم ميرزايي بنيانگذار طريقت دانايي بود كه در حال حاضر و پس از فراز و نشيبهاي فراوان « كونگ فوتوآ » نام گرفت.
همانگونه كه همگان در جريان هستيد بعد از حوادثي كه براي ايشان رخ داد تعليم تكنيكهاي توآ يا مايگاه تن، براي هميشه متوقف گرديد و تنها عده اي توانستند با كسب شال سبز به مقام راهداني نايل گردند.مقامي كه ابتداي راه بود و اگر توآ ادامه مي يافت شال بند سبزان هنوز راه درازي تا انتها بايد مي پيمودند. اما ناگاه در اين مياه اتفاق عجيبي روي داد و آن اين بود كه عده اي از شال بند سبزان و شاگردان مستقيم يا غير مستقيم استاد، با اطمينان از اينكه ديگر ايشان به صحنه توا باز نخواهند گشت، در اقدامي كه به نحو شك برانگيزي هماهنگ بود،هر كدام با افزودن يا كاستن تكنيكها يا تغيير و جابجايي آنها و انتخاب يك نام جديد كه معمولا از فلسفه توآ الهام گرفته شده بود ادعا كردند كه سبكهاي جديدي را خلق كرده اندكه ازسبك مادر ( يعني توآ ) بهتر و كاربردي تر است.
سبكهايي مانند: رزم آوران – كونگ فو پرتوآ- كونگ فو توتاي ما- كونگ فو توا 21 و از همه مسخره تر كونگ فوتوآي سنتي و باز هم نامهاي ديگر ........ !!!! كه همينطو رادامه دارد.
حال ممكن است براي همراهان جواني كه اين مقاله را مي خوانند اين سؤال پيش بيايد كه : مگر ابداع و نوآوري چيز بدي است؟ چراشما با نوآوري مخالفت مي كنيد؟ و سؤالات ديگر.
حال به حكم وظيفه و بعنوان قطره اي كوچك از باران انديشه ها در كونگ فوتوآ،ما برآن شديم تا در اين مكتوب به صورت كلي اين مسئله را مورد بحث وبررسي قرار داده و علت اين كار و نتايج حاصل از آن را باز خواني كنيم.
اما مطلبي كه بايد در آغاز اين گفتار خدمت عزيزان عرض كنم اين است كه :
به هيچ وجه كسي مخالف نوآوري و ابداع نيست و اصولا هركس كه مخالف نوآوري باشد فردي دگم است. همانطوركه مي دانيد خود كونگ فوتوآ هم يك ابداع و نوآوري بود كه توسط يارومه صورت گرفت. بنابراين اشكال كاردرنوآوري نيست، در جاي ديگري است كه به آن مي پردازيم.
ابداع يك سبك محتاج مقدمات خيلي زيادي است و بنده قسم مي خورم هيچيك از اين آقايان هيچ اطلاعي از اين مقدمات ندارند و من از آنجايي كه مطمئنم خود اين اقايان و شاگردان اينها مرتبا به اين سايت سرك مي كشند تا ببينند ايا مطلب جديدي در باره كونگ فو بيان شده تا از آن به نفع سبك من در آوردي خود استفاده كنند،بهمين دليل مطالب اساسي را كه به ساخت يك سبك رزمي مربوط مي شود را دراينجا بازگو نمي كنم تا مورد سوء استفاده قرار نگيرد. اما به صورت كلي عرض مي كنم كه:
اوّل
در هر كاري اعم از يك كار هنري يا صنعتي هم كسي موفق به ابداع و نوآوري مي شود كه درآن كار به مقام استادي رسيده باشد و مقام وي مورد تأئيد بزرگان آن راه قرار گيرد.حال با عنايت به اينكه نقطه رهايي در كونگ فوتوا شال مشكي بوده و هيچ يك از اين افراد هرگز به ان مقام نرسيدند كه بتوانند تزي ارائه دهند، پس چگونه به خود اجازه مي دهند كه با سوء استفاده از نام و فلسفه كونگ فوتوا چرنديات و خزعبلات خود را به نام توا زده و حتي برخي پا را از ان هم فراتر گذاشته و د ركمال پر رويي ادعا مي كنند كه از راهبر به صورت خصوصي تكنيك شال قهوه اي و مشكي را گرفته اند و مدرك هم دارند.( فردي مانند ياشا پارسا كه در كمال وقاحت اعلام مي دارد كه وي تنها كسي است كه تكنيكهاي شال بند قهوه اي و مشكي را دارد و لباسي همانند راهبرمي پوشد).
البته بنده منكر نبوغ نيستم و امكان اينكه كسي بتواند در سبكي فعاليت كند و خيلي زود به چنان درجه اي برسد كه دست به اين كار بزند را هم رد نمي كنم. اما متاسفانه چيزي كه در كار اين اقايان ديده نمي شود همان نبوغ است.
كلمه «ابداع» با خود يك بار معنايي داردكه به آن « نوآوري » هم گفته مي شود. در حالي كه هيچ كجاي كار اين اقايان شباهتي به ابداع ندارد. پايه كار تمام اين سبكها همان هفت‌خط تواست و نه تنها چيزجديدي دراين سبكها ديده نمي شودكه هيچ، متاسفانه كاريكاتور بسيار خنده داري است كه هر انسان آزاده و فرهيخته اي را به تعجب وا مي دارد.
بخصوص يكي ازاين اقايان ( حيدر بهرامي نژاد)همان هفت خط توا را اساس كار قرار داده و با تقليد از سبكهايي مثل شائولين كونگ فو و كاراته و مانند اينها فرمهاي مسخره اي را به قول خودش ابداع كرده و آن را يك سبك مستقل ناميده در حالي كه نام آن « كونگ فو تو تاي ما» مي باشد. يعني نامي كه به آفريدگاران فكر در توا اطلاق مي گردد.
به عبارت ديگر هيچ يك از اين اقايان مدعي ابداع و راهبري، كه تمامشان هم، ده دان بر روي شال مشكي خود بسته اند حتي استعداد اين را نداشته اند كه لغات و اصطلاحات مخصوص سبك خود را بسازند.
دوّم
گذشته از مسائل بالا بايد توجه داشت كه وقتي كسي سخن از ابداع يك سبك رزمي به ميان مي آوردگذشته از آنكه بايدخودابتدا به مراحل بالاي ان سبك برسد كه هيچ كدام از اينها نرسيده اند هرگز سبكي را كه مدعي ابداع آن هستند به تأييد هيچ استاد عالي رتبه اي نرسانيده اند تا مشخص شود كه اين يك ابداع است يا خير؟
منظور بنده اين است كه، بين يك هنر رزمي با ورزش رزمي و يك مكتب رزمي بايد تفاوت قائل شد.و من مطئنم كه هيچ يك از اينها حتي فرق بين اينها را نمي دانند چون با تني چند از اينها رودررويا تلفني صحبت كرده ام.هر سبكي براي خود پايه و اساسي دارد كه آن را از سبكهاي ديگر متمايز مي سازد. مثلا سبك رزمي جودو با تكواندو فرق مي كند.بنابراين وقتي يك نفر سبكي را تأسيس مي كند بايد بداند كه سبك وي درميان كدام گروه قرار مي گيرد و از چه پايه و اساسي برخوردار است. اگر سبك سبك دروني است چگونه سبكي است و از چه اصولي پيروي مي كند و اگر سبك بيروني است باز بهمين ترتيب و اگر پايه اين سبك درگيري نزديك باشد پس باز تكنيكهاي آن سبك با سبكي كه اساس مبارزه در آن بر مبناي پاي بلند يا دست بلند است متفاوت خواهد بود.بقول حافظ : هزار نكته باريكتر از مو اينجاست.
تمام اين اقايان بدون هيچ انديشه اي و رابطه منطقي، تعدادي حركت را كنار هم قرار داده و به خيال خود سبكي جديد ساخته اند. در حالي كه اگر فرمهاي تكنيكي تمام اين سبكها را كناربگذاريدخواهيد ديد كه در مبارزه و بقيه مسائل همگي هم شبيه به يكديگر هستند و هم اينكه هيچ حرف تازه اي براي گفتن ندارند.
و بدتر از همه اينكه كار به جايي رسيده كه صداي اشپز( تربيت بدني) هم در آمده،موضوع از اين قرار است كه عده اي با پرداخت پول به صورت اينترنتي عضو سازمانهايي مي شوند كه به راحتي مي توانند از آنها مدارج بالا را دريافت كنند و يا سبك ابداعي خود را در آنها ثبت كرده و ادعاي جهاني بودن بكنند. مثل كونگ فوتوآ 21 كه مدعي هستند در فنلاند به ثبت رسيده است.آقاي سلامي گريبان خود را چاك مي دهد كه اين كونگ فوتوا ايراني است، آنوقت آن را در فنلاند به ثبت مي رساند. عجب داستان خنده داري .در اينجا يك خاطره از چند سال گذشته را بيان مي كنم كه خالي از لطف نيست.
روزي در دفتر رئيس اداره تربيت بدني شهرهشتگرد كه از دوستان حقير بودند نشسته بوديم و صحبت از همين سبكهاي من در آوردي شد، ايشان نكته اي را بيان كرد كه من تا چند لحظه به علت شوك وارده نمي دانستم چه بايد بگويم.آقاي شهبازي رييس وقت اداره تربيت بدني هشتگرد مي گفت : چند روز پيش يك دختر خانمي كه سنش بين هفده يا هجده سال بود با انبوهي از مدارك پيش من آمده و ميگفت من بنيانگذاريك سبك رزمي جهاني هستم و آمده ام افتخار ثبت آن را به اين شهرستان بدهم.
وي در ادامه افزود، من از اين خانم خواستم بگويد كه از چند سالگي آن سبك را كار كرده كه در اين سن و سال به مقام بنيانگذاري رسيده است؟ وي در پاسخ مي گويد مدت شش ماه است كه از طريق اينترنت عضو آن سبك شده و به مقام استادي نائل شده است.
متاسفانه چنين مواردي درحال حاضر به شدت رو به افزايش است و مطمئنا روزي مي رسد كه تعداد سبكهاي ابداعي درايران ازتمام دنيا بيشتر شود.
متاسفانه جوانان عزيزي كه وارد اين سبكها مي شوند بعلت عدم شناختي كه از بانيان انها دارند گول خورده و مدت زيادي از وقت و هزينه خود را در اين راه غلط صرف مي كنند و اگر شانس آورده و دچار صدمات بدني نشوند ممكن است بعد از چند سال از ماهيت اين افراد مطلع شده و كار در ان سبك را رهاكنند، اما در اينجا چه كسي جوابگوي اعتماد صدمه ديده آنها خواهد بود.
بنظر حقير در اين سايت بايد يك برنامه اطلاع رساني جامعي در باره اين سبكها و جاعلان آنها تدوين شود تا هر كس كه قصد ورود در انها را دارد با چهره حقيقي اين افراد اشنا شود.
مثلاً يكي ديگر از اين آقايان احمد سلامي است كه باز نشسته شهرباني است.
كار اين آقا بيشتر شبيه به يك جوك بي مزه است.اين شخص با تقليد كامل از استاد يارومه براي خود دم و دستگاهي بوجود آورده و انجمن يازده نفره شال بندسرخ تشكيل داده و خلاصه هر كاري كرده تا سبك خود را شبيه به يارومه نشان بدهد.
بنده در تماسي با دفتر ايشان پرسيدم شما اين 21 خط تكنيكي را از كجا آورديد؟ كسي كه پشت خط بود اظهار مي دارد كه اينها ابداع خود سلامي است، مي گويم پس چرا با خطوطي كه برسينه يارومه است مقايسه مي كنيد؟ در جواب تلفن را قطع مي كنند.
متاسفانه چون هيچ نظارتي روي كار اين افراد وجود ندارد اينها به خود اجازه مي دهند تا هر چرندي را به نام ابداع به خورد جوانان ما بدهند.
سوّم
اگر اين اقايان ادعا دارند كه سبك جديدي را بوجود آورده اند سؤال اين است: پس چرا اين سبك همان تكنيكهاي توا با همان لباس و نامها و نشانهاست. ايا اين نوابغ دوران ،عاجز از انتخاب نامي ديگرو لباسي ديگر و نشاني ديگرند.
حال ممكن است يك نفر سوال كند كه در كاراته هم دهها سبك وجوددارد كه همان لباس و نامها را دارند و فقط تكنيكهايشان با هم متفاوت است.
پاسخ اين است كه، بله تمام آن سبكها زير نظر يك سازمان جهاني قرار داشته و هر سبكي تز بنيان گذارآن سبك است كه به تأئيد استادان آنها رسيده است. در حالي كه اين اقايان خودشان حتي شال سبز كامل را هم كسب نكرده اند.
بيشتر اينها ارتشياني بوده اند كه به قول استاد جليل زاده در عرض چند ماه شال سبز را گرفته اند و اين بزرگترين انتقادي است كه مي توان به راهبر وارد كرد.
هيچ عقل سليمي اين را نمي پذيرد كه يك نفرمبتدي درعرض دو ماه بتواند به حد و اندازه يك شال سبز واقعي برسد.اما متاسفانه اين اتفاقي است كه روي داده است.
چهارّم
و آخرين نكته اي كه مي توان در اين فرصت كم به ان اشاره كرد اين است كه :
ابداع تكنيك در هر سبك رزمي بر اساس موازين دقيق وخاصي صورت مي گيرد و اين كار در گذشته آن چنان سخت بوده كه اگر شما تعداد سبكهاي رزمي پنجاه سال قبل را با امروز مقايسه كنيد خواهيد ديد كه تفاوت از كجا تا به كجاست.زيرا ساخت هر محور تكنيكي از اصول خاصي بايد پيروي كند كه بنده به همان علتي كه در ابتداي اين مقاله متذكر شدم به ان نمي پردازم. در حالي كه اين اشخاص از هيچيك از اصول گفته شده اطلاعي ندارند و فقط مشتي حركت را كنارهم قرار داده اند و حتي بنده مطلعم كه افرادي‌با تماشاي چند فيلم و كپي برداري از روي فرمهاي تكنيكي چند سبك رزمي، يك سبكي را ساخته و با پرداخت هزينه درفدراسيون به ثبت مي رسانند. اين نه تنها يك جعل آشكار بلكه يك خيانت بزرگ است و همگان بايد مقابل اين مسائل بايستند.
ودر پايان به حقيقت تلخي هم بايد اشاره كنم و آن اين است كه ايا شما تاكنون از خودتان سؤال كرده ايد كه چرا شال بند سبزهاي قديمي اقدام به چنين كاري كردند؟
درجايي استادجليل زاده علت اين كار را فراموش كردن تكنيكها بيان كردند، اما بنده با احترام به نظراستاد عرض مي كنم در ارتباطي كه با تني چند از اين اقايان داشته ام به اين نتيجه رسيده ام كه علت اين كاردردو چيز خلاصه مي شود.
1- زماني كه كونگ فوتوا نيمه تمام رها شد،اين افراد در يك برزخي گرفتار شدند و ازآن جايي كه غرور آنها اجازه نمي داد كه در يك سبك ديگر فعاليت كنند و از طرفي سبك خود را هم ناقص مي ديدند لذا تنها فكري كه به نظر شان رسيداين بود كه دست به ابداع سبك بزنند تاهم شخصيت خود را حفظ كنند و هم اينكه براي خروج از بن بست هفت خط فكري كرده باشندو هم از استاد يارومه انتقام بگيرند.
2- و عامل بعدي كه در بيشتر آنها بوضوح ديده مي شود عشق به شهرت است.اينها مثل مصطفي دهقانيان‌عاشق شهرتند و حاضرند براي رسيدن به آن هر بهايي را بپردازند و در اين بين از ننگ و عار بيمي ندارند.
از همگان خواهش مي كنم كه در اين باره اطلاع رساني كنند تا جوانان ما در دام اين شيادان كهنه كار گرفتار نشوند. موفق باشيد. بدرود توآ
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: حامدعدالتي, اکبر

گفتگوی همراهان 9 years, 8 months ago #8885

  • pedram
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • Posts: 330
  • Karma: -1
با درود خدمت جناب اریا
شما میتوانید بگویید این یازده نفر کونگ فو توا چه کسانی هستند؟ایا وجود خارجی دارند یا همگی زاییده تصورات یارومه بوده ؟
سپاس

گفتگوی همراهان 9 years, 8 months ago #8886

  • حسین
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • گر به خود آیی به خدایی رسی به خودآ
  • Posts: 374
  • Karma: 0
آقای پدرام عزیز

بزرگوار مقصودم با این ادبیات که دارید یعنی با این نوع صحبت کردنی که دارید در گفتگوهای 1+5مشاهده کردید که آقای ظریف به کری چی گفتند شما با این ادبیاتی که دارید توافقی صورت نخواهد گرفت

درسدد یعنی در مقام تبیین این مساله دارم با شما صحبت میکنم در این جهت هست که دارم با شما بحث میکنم نه در صدد

بگذرم

بنده از شما سوال کرده بودم آیا برداشت بنده از صحبت کردن شما درباره اندیشه بی رنگ درست است یا نه هنوز شما جواب نداده رفتید بحث خودشناسی را آوردید قشنگ فارسی صحبت کردم آیا برداشت من از صحبت حضرتعالی درباره اندیشه بی رنگ درست یا خیر جوابش یک کلمه است چرا نوشته من را به درستی نمی خوانید به این کامنت مراجعه کنید تا درسدد جواب باشم

بدرود

گفتگوی همراهان 9 years, 8 months ago #8887

  • حسین
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • گر به خود آیی به خدایی رسی به خودآ
  • Posts: 374
  • Karma: 0
آقای آریای عزیز
فقط درباره عرض شما که ماهيت انديشه را بغير از خدا و يا بنده خاصي كه از طرف خدا تحت تعليم قرار گرفته كسي نمي تواند فهم كند. همانطوركه كسي نمي تواند ماهيت روح را بشناسد و قرآن كريم هم براين امر تأكيد دارد.همچنان كه كسي نمي تواندخودش‌ رابشناسد.اين از اين
اما جواب فلسفی به این مساله:.
بله ماهیت اشیاء راکه من جمله اندیشه که یک شی ذهنی و موجود ذهنی است را نمیتوان فهم کرد یا درباره روح که فرمایش قرآن (وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلاً) فرمایش شما صحیح است اما آن را با مساله شناخت نفس(خود شناسی) با عرض معذرت اشتباهی گرفتید

ماهیت شناخت اشیاء را فقط خدا و اهلبیت میدانند اهلبیت هم به اندازه معرفتشان میدانند گرچه شناخت(خود) هم به این معنا است یعنی ما از ماهیت حقیقی خودمان بی اطلاعیم چون اندیشه ما توان فهم این موضوع را ندارد

با عرض این مطلب خوب این سوال مطرح می شود پس این همه احادیث درباره شناخت نفس داریم که من عرف نفسه فقد عرف ربه و احادیث دیگری که چهل روايت درباره نفس و ضرورت شناخت آن از مولای متقیان آمده پس چیست اگر شناخت نفس دست نیافتنی است چون فهم و شعور ما درک این مطلب را ندارد پس این احادیث معنایشان چیست

در جواب گفته می شود ریشه یا ماهیت اشیاء با درک ماهیت اشیاء (معرفت) دو بحث است ماهیت اشیاء یعنی ریشه اشیاء را نمی دانیم چیست نمی دانیم ماهیت انسان چیست نمی دانیم ماهیت موجود ذهنی به نام (خود شناسی) چیست نمی دانیم اما در مسیر شناخت ما درک داریم شناخت داریم می توانیم به طور نسبی به اندازه معرفت خودمان اشیاء را بشناسیم این اجازه به ما از سوی پروردگار داده شده است
آیات قرانی زیادی داریم که به این امر ما را فرا میخواند و همانطور که از سوی پروردگار اجازه تفکر در خود خدا اجازه داده نشده و لی درغیر خدا اجازه تفکر داده(فَكَّرُوا فِي‌ ءَالآءِ اللَهِ؛ وَ لَا تَتَفَكَّرُوا فِي‌ ذَاتِ اللَهِ) شاید کسی بپرسد بالاخره این همان شناخت است و شما نمی توانید اشیاء را که آنگونه که هستند بشناسید بله جواب داده می شود آیا نفی درک به صورت مطلق شده یا اجازه درک هم داده شده این دو مطلب است خوب دقت کنید آقای آریای عزیز این دو مطلب یعنی درک محدود به ما داده شده و اجازه داده شده که تفکر کنیم پس با نگاه به این مطالب به بحث خودمان میرسیم
که آیا شناخت نفس یا همان عرفان نفس در انواع شناختها چه این شناخت ازراه تهجد و خودسازی بر پایه معارف اسلامی یا از راه ریاضت و رهبانگری باشد یا بر اساس بودائیسم باشد یا بر اساس توا باشد و یا هر شناخت دیگری همه و همه شناخت است و حال اینکه از آن تعبیر میکنیم به ذن که ذن یعنی خودآگاهی بنده این سوالم بود که معنای ذن یعنی خوداگاهی برای همین پرسیدم که مقصود از ذن چیست یعنی شناخت یعنی عرفان نفس آقای آریا شناختی که بنده مورد نظرم بود به قول مطلق این شناخت بود بر پایه تمرکز که چی هستم و کی هستم و این شناخت مطلق است اگرچه منشبعات زیادی دارد اما تعبیر به عرفان به این معانی لغوی مد نظر بوده یعنی شناخت مطلق حال آیا این شناخت را در مورد ذن بررسی میکنیم آیا شناخت خود در توا یا خودآگاهی چیست منشعب ازچیست ریشه آن چیست آیا شناخت اسلامی است یا شناخت بوددایی و با استدلال بر اینکه کونگ فو بودایی نیست پس شناخت اسلامی است
امید است که مطلب بنده را فهمیده باشید سوالی هم اگر هست در خدمتیم
بدرود

گفتگوی همراهان 9 years, 8 months ago #8888

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
با درود
حسين آقا متاسفانه شما نه صبر و حوصله داريد و نه متانت.
اولا مطلب خودتان را اصلاح كنيد من از شما ايراد گرفتم نه اقاي پدرام.ثانيا ما اين نحو صحبت كردن را از شما ياد گرفتيم كه چپ و راست از عربي و فارسي نوشتن استاد جليل زاده ايراد مي گرفتيد بعد مي گفتيد مزاح كردم.ثالثا انگار شما متوجه نيستيد كه در فضاي مجازي هستيد و در يك سايت مكاتبه مي كنيد.به علتي كه بنده از آن بي خبرم مطالب دير يا پس و پيش در سايت قرار داده مي شود، بنابراين من پاسخ شما را اول دادم اما مطالب بعدي من زودتر قرار داده شد.و آخر اينكه در انتهاي كامنت خودتان به بنده توهين كرده ايد كه اميدواريد من حرفهاي شما را بفهمم.در اين فقره من جواب شما را نمي دهم بلكه به كامنت خودتان اشاره مي كنم كه اعتراف كرديد نه ذن را نه عرفان نه روان توآ را نمي فهميد.
شما چند روز سروصدا راه انداختيد كه مي خواهيد چنان و بهمان كنيد و به من جواب دهيد.حتي با استاد جليل زاده تند صحبت كرديد كه وقتي جواب بدهم متوجه خواهيد شد كه حق با كيست. حال رفته ايد از روي كتب اساتيد خودتان كه آنها هم در امر خود شناسي مانده اند مطالبي را كپي كرده و فرستاده ايد كه اگر خود شما از آن چيزي دستگيرتان شد بقيه هم از ان چيزي مي فهمند.وقتي مي گويم شما اينجا را با حوزه اشتباه گرفته ايد بهتان بر مي خورد.من از شما سه تا سؤال ساده كردم و جواب هيچ يك را نه تنها نداديد بلكه به ابهامات اضافه كرديد.متاسفانه نمي خواهيد حقيقت را قبول كنيد و به قول حافظ: جنگ هفتادو ملت همه را عذر بنه، چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند.جواب اصلي شما دردست نگارش است.
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: حامدعدالتي

گفتگوی همراهان 9 years, 8 months ago #8889

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
دوست گرامي حسين آقاي عزيز با درود
خوشحالم كه تصميم گرفته ايد بحث را در يك بستر مناسب ادامه دهيد.
البته بايد كامنت قبلي بنده را هم مي ديد كه در باره انديشه بي رنگ بود. اين مطلبي كه نقل كرديد پاسخ من به اقاي پدرام بود. در هر حال من به شما پاسخ مي دهم.
اينكه عرض كرده ايد: ولو با اين ادبياتي كه دارند را من متوجه نشدم.بنده نه به شما توهين كردم، و نه مطالب شما را تغيير دادم. در هر حال بگذريم. شمامشخص است كه انسان شاد و شوخي هستيد و من مزاح شما را به دل نمي گيرم.
در ابتدا پرسيده ايد كه ماهيت انديشه چيست ؟
در پاسخ عرض مي كنم كه ماهيت انديشه را بغير از خدا و يا بنده خاصي كه از طرف خدا تحت تعليم قرار گرفته كسي نمي تواند فهم كند. همانطوركه كسي نمي تواند ماهيت روح را بشناسد و قرآن كريم هم براين امر تأكيد دارد.همچنان كه كسي نمي تواندخودش‌ رابشناسد.اين از اين.
و اما در باره انديشه بيرنگ، شما كامنت بنده را نقل كرده ايد و من ضمن تأييد مطالب خود باز بر اين مطلب تأكيد مي ورزم و همانگونه كه استاد عصار هم تأكيد كردند، در بحث شناخت اگر كسي با پيش فرض مذهبي يا غير مذهبي وارد شود خود بخود نه تنها به انديشه خود لگام مي زند بلكه خويشتن را به خود سانسوري خواهد انداخت و تبعات چنين امري هم برهمگان واضح است.
در اينجا بنده به سؤال شما براي چندمين بار پاسخ دادم و حال نوبت شماست كه به بنده پاسخ دهيد كه :
خود شناسي به چه معناست؟
آيا خود شناسي امكان پذير است؟
اگر امكان پذير است راه و روش ان را به ما نشان دهيد و بفرماييد كه در انتهاي اين را ه چه چيزي نصيب انسان خواهد شد. موفق باشيد.
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: حامدعدالتي
Time to create page: 0.44 seconds