• Create Account
Welcome To Body & Mind Training Institute Inc
   KUNG FU TO'A 
Learn Kung Fu TO'A from Master Mostafa Jalilzadeh
We Invite You to Participate in Our Weekly Talk Show
If you really WANT it, you have to LOVE it

 

You are here You are here: Forum
Guestِ, Welcome
Username Password: Remember me

گفتگوی همراهان
(1 viewing) (1) Guest

TOPIC: گفتگوی همراهان

گفتگوی همراهان 9 years, 8 months ago #8871

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
با درود بر جناب عصار گرامي.
به اعتقاد حقير شما بايد نام خود را « عطار » مي گذاشتيد.زيرا نظرات شما واقعاً پخته وبا فكر است و حتي در باره مسائل عرفاني هم مانند استاد جليل زاده عزيز بي طرفي خود را به نوعي اعلام مي كنيد كه كسي نرنجد.بهمين دليل بنده را به ياد عطار نيشابوري مي اندازيد و مي دانيد كه يارومه نيز از گفتار اين عارف بزرگ بهره هاي زيادي برده، بنده ضمن تشكر از اجازه شما براي ادامه مباحث فقط نكته اي را مي خواهم عرض كنم كه مي دانم دانستن آن براي همراهان جوان بسيار مفيد خواهد بود، نكته اين است: ما وقتي وارد منزل كسي مي شويم بايد مقررات خانه آن شخص را رعايت كنيم زيرا آنجا مهمانيم، وقتي وارد دانشگاه ميشويم بايد مطابق مقررات آنجا رفتار كنيم زيرا باز هم آنجا مهمانيم.در اين دنيا هم مهمانيم.در اين سايت هم كه با زحمات و كوششهاي طاقت فرساي شما و ديگر دوستان داير شده، باز هم ما مهمانيم حتي اگر عضو باشيم.زيرا باز بايد قوانين و مقررات آنجا را رعايت كنيم. بنابراين در بحث ضمانت نامه براي بحث ، بايد عرض كنم نيت حقير از ورود در اين مباحث دو چيز بوده.1- روشنگري، تا بلاهايي كه به علت عدم شناخت بر سر من و خيلي از همراهان نازل شد براي دوستان جوان ما تكرار نشود.
2- همراه شدن با جوانان جهت درك حقيقت.بنابراين اگر در جايي از شما يا استاد جليل زاده عزيز و ديگر اساتيد مجموعه در خواست نظارت يا تأييد مي شود فقط به دليل آن است كه راه به خطا نبريم. چون تا همين اواخر بنده به هيچيك از يافته هاي خود شك نداشتم. اما با مطالعه نظرات استاد جليل زاده و شما و بقيه دوستان و با مشاهده سخن راني ها و بقيه اسناد و مدارك، حتي الان درباره تمام چيزهايي كه در اين سي و اندي سال به دست آورده ام شك كرده ام. من هرگز به فكرم نميرسيد كه همايون و يا بقيه كساني كه در دوره اي همراه بودند به فكر جعل دست خط يارومه بيافتند يا مدرك سازي كنند.هميشه معتقد بودم كه هيچ چيزي جاي راستي را نمي گيرد. در عمرم تملق كسي را نگفته ام.در كامنتهاي قبلي ام كه خوشبختانه به لطف شما بزرگواران ديده نشد با شما و استاد جليل زاده برخورد خوبي نداشتم كه درخواست مي كنم همينجا وزش بنده را بپذيريد،اما انسان آزاد كسي است كه وقتي به اشتباه خود پي برد شجاعت اعتراف به آن را داشته باشد.به نظر من دوستان جوان ما بايد قدر اين فرصتي را كه استاد جليل زاده پيش آورده بدانند.در جايي استاد عصار در باره كون كفو توان و جريان صراف نيا فرمودند : بسياري از بي نظمي هاي تكنيكي حاصل آن دوران است كه در منزل به هم تكنيك ياد مي دادند.بله استاد شما درست مي گوئيد. بنده يكي از كساني بودم كه درخانه خود به همراهان تكنيك مي دادم و معتقدم اين كار اشتباه بوده است. حال موضوع اين است كه اشتباه تكنيكي را هر چند سخت اما مي شود با فيلم و آموزش از راه دور اصلاح كرد.اما وقتي روان دچار اشتباه مي شود بايد خدا به داد آدم برسد.
بهمين دليل با احساس وظيفه وارد اين مباحث شدم. و هيچ نفع خاصي را دنبال نمي كنم بلكه بيشتر دنبال راستي آزمايي آموخته هاي قبلي هستم و بهمين دليل گاهي از شما يا استاد دراين باره كمك مي طلبيم.
در اينجا لازم مي دانم توجه دوستان عزيز را به اين نكته جلب كنم كه وقتي شخصي مثل حقير كه در دهه پنجم عمر خود بسر مي برد و جواني خود را با توآ پيوند زده و روزگاري براي خود بروبيايي داشته مي فهمد كه در چه مقطع حساسي سرش كلاه رفته، پس شماها حواس خودتان را خوب جمع كنيد.زيرا به فرموده شاعر : چو دزدي با چراغ آيد گزيده تر برد كالا.( به عبارتي مواظب امثال دهقانيان، سلامي ، كامي گرامي و هنرجو و شكري و بقيه ..... باشيد)
در دوران ما اينهمه پيشرفتهاي تكنولوژيكي و انيترنت و ماهواره وجود نداشت آنطور سر ما كلاه رفت. چه برسد به الان كه به راحتي مي توان دست خط يارومه را با نرم افزار جعل كرد و حتي صداي او را.پس بدانيد كه موضوع خيلي حساس است و عقل به ما مي گويد در اينجا بايد به يك شخص امين مراجعه كرد و آن فرد جز استاد جليل زاده چه كسي مي تواند باشد.زيرا در تمام اين مدت يك حرف را تكرار كرده و در اعمال وگفتار خود تلون مزاج ندارد و كسي را فريب نمي دهد.
در باره مباحث عرفاني هم بايد عرض كنم، حرف شما صحيح است و به نظرحقير حتي پرداختن به آن در جايي كه هيچ اقدامي در باره آموزش آن صورت نگرفته هيچ دست آوردي نخواهد داشت. منتهي اگر باعث كدورت خاطر حضرتعالي و استاد عزيز نشود، اگر كسي مايل باشد و در اين زمينه پرسشي داشته باشد بنده حقير به نوبه خود آماده خدمتگزاري هستم.موفق باشيد.
از خداوند متعال براي شما و كليه دوستان آرزوي سلامتي روزافزون و بهروزي دارم. توآ
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: حامدعدالتي

گفتگوی همراهان 9 years, 8 months ago #8872

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
پدرام عزيز درود برشما.
سؤال بسيار خوبي مطرح كرديد و من دوست مشتركمان حسين اقا را هم دعوت مي كنم كه اينگونه سؤال طرح كنند.زيرا مطلب كاملا مشخص و شسته رفته تر است.
و اما درپاسخ شما دوست گرامي بايد عرض كنم: چون در اين سؤال بنده حقير را بطور مشخص مورد خطاب قرارداديد پس لاجرم اطاعت امر مي كنم، هر چند كه بايد در همين ابتدا عرض كنم كه پاسخ دقيق اين پرسش نزد يارومه است و بس و يا كساني كه يارومه در اين باره به آنها توضيح داده باشد و حال كه ايشان حضور ندارند چه كسي بهتر از استاد جليل زاده عزيز، اما با اينحال بنده به شما پاسخ مي دهم و بدانيد كه مطالب حقيربرداشت شخصي بنده از اهداف يارومه در مسير طريقت دانايي بوده و از استاد جليل زاده عزيز و جناب عصار گرامي خواهش مي كنم كه اگر در اين مطلب اشتباهي ديدند چون گذشته با تدكرات سودمند خودشان ما را آگاه كنند تا هر خطايي و لغزشي در همان بدو امراصلاح گردد.
و اما پاسخ شما،
هر كسي كه چيزي را توليد مي كند، اعم از يك سبك هنري يا ورزشي يا محصول صنعتي،اسمي كه روي آن مي گذارد از چند فرمول تبعيت مي كند.
1- اولين فرمول براي نامگذاري توجه به كاربرد آن محصول است.مثلاً الان ما وسيله اي به نام « بلند گو» داريم. اين وسيله صدا را بلند مي كند.پس بلند گو اسم جالبي براي آن است.
2- گاهي يك اسم تركيبي از حروف اول يك عبارت بلند است كه باي اختصار آن را مقطع مي كنند و اين در خارج بيشتر متداول است. مثلاً در ايران كلمه « نزاجا» از حروف اول ، نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران گرفته شده است.كه در كونگ فو توآ هم گفته شد كلمه توآ ازحرف اول سه كلمه انگليسي بود كه به معناي زمان‌عكس العمل حيوانات مي باشد.
3- گاهي يك اسم هيچ شباهت يا ربطي به عملكرد آن وسيله يا سبك ندارد، بلكه هدف دگري را دنبال مي كند. مثل كلماتي كه در ابتداي محورهاي كونگ فو بكار مي بريم كه هيچ ارتباطي به تكنيك بكار رفته در آن محور ندارد.
پس همينطو ركه ملاحظه كرديد عوامل زيادي در انتخاب اسم و تغيير آن دخيل است.
و اما در باره كونگ فو توآ يا كاراته توآ بايد عرض كنم كه در اينجا دو مطلب وجود دارد كه هر دوي آنها قابل تأمل است.
مطلب اوّل
قبل از هر چيز بايد بگويم يارومه يك نابغه وفرد بسيار باهوشي هستند. بهمين جهت هر تصميمي كه مي گيرند حتي اگر آني باشد مانند آن است كه ساعتها روي آن انديشيده اند.
در دوراني كه يارومه كار خود را آغاز كردند بالطبع با كاراته سبك گوجوريو بود. اما در ادامه و با ظهور بروسلي و فيلمهايي كه در آن كونگ فو بركاراته غلبه مي كرد. اين فكر پيش آمد كه با توجه به تأثير فيلم روي اذهان مردم و تلقين مستقيمي كه صورت مي گيرد پس بهترين كارآن است كه از اين موج كونگ فو دوستي كه پيش آمده بايدنهايت استفاده را كرد.زيرا با توجه به آن دوران و طرز فكر مردم ممكن بود عده زيادي بخاطر همين ضعفي كه در كاراته در مقابله با كونگ فو ديده مي شود از ادامه كار انصراف دهند. بنابراين ايشان با يك حركت حساب شده هم اسم كاراته را به كونگ فو تغيير دادند و هم اينكه با ارائه آموزش تصويري در مجله دختران پسران ( بياييد كونگ فو بياموزيم) تحول عظيمي بوجود آوردند و حاصل آن جلب هزاران نفر به سمت كونگ فوتوآ بود.
اين روايت اوّل را مي دانم كه شما هم قبلاً شنيده بوده و از ان آگاه بوديد. اما از آنجايي كه هر چيزي دراين دنيا يك ظاهر و باطني دارد، بهمين دليل نامگذاريها در توآ هم باطني دارد كه آن هرگز در بين همراهان به صورت علني فاش نمي شد.بهمين دليل مطالب بعدي ممكن است براي شما عجيب جلوه كند.
مطلب دوّم
براي دريافتن علت دقيق نامگذاريها در كونگ فوتوآ ما نيازمنداين هستيم كه اهداف يارومه را بخوبي بشناسيم تا بتوانيم در اين باره نظر دهيم. يارومه هم در اين باره مفصلا سخن راني هاي داشته و در مصاحبه راديويي و نوشته هاي خود بطور كلي در اين باره توضيح داده اند.
انتخاب اول ايشان كلمه « كاراته » بوده و ما وقتي اين پرسش را طرح كرديم پاسخ آمد:
كلمه « كاراته » را اينگونه بخوانيد : «كارهاي تو». يعني كارها واعمال شما. و نظر استاد اين بود كه من براي تكامل آمده ام و ابتدا از اعمال شما شروع مي كنم. و بعد كه به كونگ فوتوآ تغيير نام داده شد، باز تعبير اين بود كه طريقت دانايي، يعني اعمال من.حال توبيا و د رمجهولات به دَم و اسرار را بازكن.
در سخنراني يارومه هم هست كه ايشان مي فرمايد : توآ، يعني تو بيا.
حال، اين تو بيا به چه معني است؟
اين چند خطاب دارد و درهر خطاب معني خاص خود را مي يابد.1- توبيا، به استادان كامل طريقت خطاب مي شود كه بيايند براي ساختن همراهان و شرح و بيان و تبيين فلسفه راه.2- توبيا به همراهان خطاب مي شود كه بيايند و در اين راه پايمردي كنندبراي كشف مجهولات.
همچنين اين نكته را نبايد از نظر دور داشت كه طريقت دانايي سير تكاملي را مي پيمايد، بهمين دليل ومطمئناً در فواصل زماني منظم يا با توجه به اوضاع جامعه و يا پيشرفت كار، مطمئناً اسمهاي جديدي روي اين مكتب علمي گذاشته مي شد.زيرا در سخنراني يارومه است كه هر هفت سال ( اگراشتباه نكنم ) تغييراتي در كونگ فوتوا بايد صورت بگيرد.
همانطوركه به فرمايش استاد جليل زاده تكنيكها مسيري طولاني را طي كردند تا به اينگونه شد كه من و شما مي بينيم.
پس نتيجه اينكه، نام « كاراته » در يك زماني مفهوم خاصي را مي رساند و با گذشت زمان مسير تكاملي به واژه « كونگ فو» رسيد و بعد از اين چه خواهد شد؟ . . . . . .!؟
در پايان ذكر اين نكته هم لازم است كه بنده از اين موضوع مطلع نيستم كه در زماني كه يارومه حركت را به نام كاراته مي ناميد، اصلا واژه توآ بكار مي رفت يا خير.استاد جليل زاده بايد نظر بدهند.موفق باشيد.توآ
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: حامدعدالتي, pedram

گفتگوی همراهان 9 years, 8 months ago #8873

  • حسین
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • گر به خود آیی به خدایی رسی به خودآ
  • Posts: 374
  • Karma: 0
با سلام خدمت استاد عزیز و بقیه همراهان گرامی
دوستان بنده دیدم اگه جواب آقای آریا را ندهم (و لو با این لفظ ادبیاتی که دارند) در حقیقت اجحافی صورت گرفته است لازم دیدم مورد به مورد را با ایشان در بحث باشم و شما دوستان را شاهد به مطالب در نظر میگیرم باشد با قضاوت شما دانایان عزیز حرف درست را انتخاب فرمایید

سوال بنده درباره اندیشه بود که ماهیت آن چیست

ابتدا نوشتهای ایشان را عینا نقل میکنم و برداشت خودم را از این مطالب را می گیم بعد در سدد جواب خواهم آمد

و اما در باره انديشه بيرنگ
دوستان در باره خود انديشه مشكلي ندارند و ابهام پدرام عزيز در باره اصطلاح بيرنگ بودن آن است.
من براي اين معني مثال ساده اي مي زنم.
فرض كنيد يك تيله روي زمين قرار گرفته است. شما بودن اين تيله را روي زمين به مبناي بودن انديشه بگيريد.حال تا زماني كه اين تيله حركت نكرده پس جهتي ندارد و به قولي رنگي ندارد. اما همين كه شروع به حركت كرد در هر جهتي كه پيش مي رود رنگ همان جهت را بخودش مي گيرد.اين مي شود انديشه بيرنگ.
حال موضوع اين است كه ما در اينجا نظر نسبي را بيان كرده ايم. زيرا اگر بخواهيم به صورت مطلق قضاوت كنيم به قول پدرام عزيز خود آن انديشه هم مسئله ساز است. مثل همان مثالي كه در باره بروسلي مرحوم زديد.بله اين مثال درست است، هرگز نمي توان سبكي ساخت كه بي سبك باشد، بهر حال باز تكنيكها براساس يك روشي تمرين مي شود. اما بي سبكي را مي توان به صورت نسبي قبول كرد. به اين صورت كه مثلاً در ورزش تكوانده بيشتر از تكنيكهاي پا استفاده مي شود و تكنيكهاي دست در فرمها وفقط در مسابقات كاربرد دارند. حال اگر كسي بيايد سبكي بسازد كه به تقليد از تكواندو باشد مي گويند شخص سبيك ساخته شبيه به تكواندو.
اما منظور بروسلي درست شبيه همين ذن كانگ فو بود كه بينده بيان ميكنم. ( حسين اقاي عزيز به اين مطلب خوب توجه كن تا معناي ذن كانگ فو براي شما آشكار شود)اساس تفكر بروسلي براين بود كه در اين سبك بي سبكي، اجباري روي اين نباشد كه شاگردان به چه شكلي ضربه مي زنند يا نرمش مي كنند.بلكه شاگردان قرار بود آزاد باشند و هر طور كه مي خواهند كار كنند و استاد فقط نظارت مي كند.و در طي زمان است كه هر كس استيل خودش را مي شناسد و مي سازد.اين لپ مطلب بود.
پس انديشه بيرنگ به اين معناست كه وقتي شخص قرار است در ذن كانگ فو وارد شود ما از قبل به او خط سير فكري نمي دهيم،اورا معتقد به چيزي نمي كنيم بلكه پرسشي براي وي مطرح مي كنيم و وي را برمي انگيزيم تا براي جواب اين پرسش تلاش كند و د راينجا استاد نظارت مي كند.شاگرد به هر پاسخي كه برسد آن را با استاد در ميان مي گذارد و هر زمان كه به پاسخ درست رسيد دوره بعدي آغاز مي شود.
حال من در اينجا سؤالي از حسين اقاي عزيز دارم. آيا شما قبول داريد كه پيامبر اكرم در سن 40 سالگي به پيامبري رسيدند؟ اگر جواب شما مثبت است، پس به من بگوئيد قبل از اينكه ايشان به پيامبري برسند مگر غير از اين بود كه براي تفكر به كوه مي رفتند،در اين صورت مبناي تفكر ايشان چه ديني بود؟
دوست گرامي چرا قبول نمي كنيد كه تفكردرهستي براي رسيدن به شناخت نيازبه هيچ پايگاه فكري ازقبل تعريف شده اي ندارد.
مثال ديگري براي انديشه بيرنگ، همان قضاوت است. يك قاضي اگر موقع محاكمه فردي نسبت به يكي از طرفين دعوا احساس خاصي داشته باشد وي از بي عدالتي خارج شده و انديشه اش رنگ گرفته، در حالي كه وي باشد بي طرف باشد


ایشان آقای آریا در توضیح اندیشه بی رنگ را فرمایش کردند
فرمایش شما در اندشه بر رنگ و تشبیه آن به تیله یعنی با این حساب اندیشه خالص مثل یک آب زلال دریاچه ای که هیچ رنگی ندارد و وقتی منشعب به یک راهی یا رودخانهای می شود مسیر خود را می پیماید و نقش میگیرد این را آنچه بنده می فهمم اینکه تشبیه کردید به وجود مقدس پیامبر به اینکه مگر از قبل اندیشه ای داشتند تفکر محض بوده بعد از بعثت اندیشه ایشان رنگ گرفت و اندیشه اسلامی تعبیر گرفت آیا این مطلب را می فهمم آیا آنچه فهمیدم درست است یا خیر تا جواب مناسبی به شما بدهم .
The following user(s) said Thank You: Assar, حامدعدالتي, pedram

گفتگوی همراهان 9 years, 8 months ago #8874

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
دوست گرامي و برادر ديني حسين اقا، سلام عليكم.
به فرموده پيامبر جواب نامه واجب است .
بنده هيچ مشكلي با شما عزيز فاضل ندارم.بنابراين هر بحثي را كه بخواهيد با حقير ادامه دهيد چون جناب عصار اجازه دادند پس مانعي ندارد.
بنده بحث را از روي مطالب خود شما ادامه مي دهم.پس طبيعي است كه نوشته هاي حضرتعالي ملاك قضاوت حقير در باره شما خواهد بود.
اگر بحثي در اين سايت مطرح شود كه موجب افزايش آگاهي همراهان گرامي شود چه مانعي دارد؟ مگر اين سايت براي همين تأسيس نشده است.
بنابراين يك بحث سود مند را مطرح كنيد تا همه استفاده كنيم.بنده برخلاف شما يك ديپلمه قديمي هستم و از تحصيلات حوزوي يا دانشگاهي بي بهره ام.اما شما با بيست سال سابقه تحصيل در حوزه با توجه به اطلاعات من بايد الان درحد مرجعيت و اجتهاد قرار داشته باشيد. بنابراين شما را الآن يا بايد آيت الله خطاب كنيم يا علامه.پس بنده هرگز به خود اجازه نمي دهم كه به يك شخصيت فاضل حوزوي توهين كنم.
تنها خواهشي كه بنده از شما دارم عنايت به چند مطلب است.
1- زماني كه ما بحثي را مطرح مي كنيم اگر قبلا از پاسخ ان آگاهيم پس بايد در ابتدا اين مطلب را عنوان كنيم و از ديگران بخواهيم در باره ان مطلب نظر بدهند تا مشخص شود كه ميزان بهره مندي افراد از ان بحث چه بوده يا هوش افراد سنجيده شود.
2- اما اگر مطلبي را مطرح مي كنيم كه خودمان هم از درستي يا نادرستي آن اطلاعي نداريم س نبايد با لج و لجبازي و پا فشاري روي يك موضع نامشخص اين گمان را در ذهن خواننده مطلب تقويت كنيم كه سوال كننده منظور خاص ديگري بغير از يادگيري دارد.
3- همچنين اگرزماني متوجه شديم كه استنباط ما در باره موضوع مورد بحث اشتباه بوده، بلافاصله بايد كنار بكشيم تا به جدل منجر نشود.
4- و ادب اقتضا مي كند كه در هنگام نقل قول صحبتهاي ديگران، دست در نوشته نبريم و آنرا به نفع خود تغيير ندهيم.
حال با توجه به اين مقدمه،دوست عزيز تر از جان.
سؤال اصلي شما اين بوده كه : دنبال فقره گمشده عرفان توآ و عرفان اسلامي مي گرديد. اين عين مطلب شماست.
در پاسخ بايد عرض كنم كه فرض اوّليه شما از ديدگاه بنده حقير چون اشتباه است پس هرگز آن فقره يافت نميشود.
يعني اينكه، اگر كونگ فوتوآ را بعنوان يك مرام و مسلك عرفاني فرض كرده باشيد، اين فرض غلط است و بهمين دليل حلقه مفقوده اي وجود ندارد. اين نظرحقير است.( توصيه مي كنم مقاله جناب حجازي را كه در اين سايت آمده راهم مطالعه كنيد) حال اگر نظر من را شما اشتباه مي دانيد يا اساتيد محترم دلايلي براي رد اين حرف دارند، بفرماييد و بفرمايند و بنده را توجيه كنيد تا همانگونه كه قبلا در پاسخ پدرام عزيز عرض كردم، هر خطايي در همان بدو امر اصلاح شود تا مجبور نشويم در آينده بهاي سنگيني براي آن اشتباه بپردازيم.
حال نوبت شماست كه پاسخ دهيد و بنده و ديگران را به فيض برسانيد.
سلامتي و شادكامي شما را آرزومندم.
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: حامدعدالتي

گفتگوی همراهان 9 years, 8 months ago #8875

  • Assar
  • OFFLINE
  • Administrator
  • Posts: 414
  • Karma: 27
با درود همراهان گرامی، آریا عزیز ،همانطور که به حضور شما عزیزان رساندیم یکی از مسائل اصلی که توا با ان گرفتار سبک های مندرآوردی است که کانون به مبارزه بدانها پرداخته، گفته شد که فضای ایجاده شده در اینجا برای تبادل نظر ها ست، ما هدف کاری خود را با اساس تحقیق و تفحص قرار داده ایم، به مقاله سیمرغ توجه کنید که در سایت گذشته شده، نوعی ارتباط به توا دارد روشنگری است حال نظرات شخصی ما میتواند به نوعی در روند تحقیقی و فکری دیگران تاثیر بگذارد بنا براین از ان امتناع میکنیم، ولی محیط گفتگو برای دیگران را تا آنجا که نظرات تحقیقی باشد بالا مانع میدانیم.

به نظر من برای یک نتیجه گیری سودمند می باید از نظرات شخصی خود را دور نگاه داریم تا نتیجه دچار سانسور فکری خود نباشد، اگر من مذهبی باشم افکار من بر اساس دیدگاه ذهنی من خواهد بود اگر موافق جهان نگری و جهان ماده باشم دیگر دیدگاه ان دیگری را که در ظرف فکر من است نمیپذیرم،و .........

پا گذاری به فلسفه نیاز به مقدمات و شناخت های متفاوت دارد، بعد از میتوانیم به ان بپردازم که آیا آنچه هست ربطی به توا دارد یا نه، امیدوارم منظورم را روشن گفته باشم

بنا برین امکان این گفتگو فراهم شده تا با تداوم ان بتوانیم به یک روشنگری برسیم و پس از توافق ان را به دیگران انتقال دهیم.

هیچگاه در زندگی فکر نکنید که وقتتان به هدر رفته بلکه ان را اندیشه تجربه شده ای بدانید که اگر سودمند بوده به تحصیل ان ادامه دهید و اگر نه از تکرار ان بپرهیزید.

پیروز و شاد باشید.
دگر مرد رهي ميان خون بايد رفت
از پاي فتاده سرنگون بايد رفت
تو پاي به ره بنه دگر هيچ مپرس
خود راه بگويدت كه چون بايد رفت
Last Edit: 9 years, 8 months ago by Assar.
The following user(s) said Thank You: mohammad, آريا , حامدعدالتي

گفتگوی همراهان 9 years, 8 months ago #8876

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
با درود به استاد عصار عزيز و گرامي.
ضمن تشكراز شما و بيان ديدگاه ارزشمندتان.فرموده ايد :
به نظر من برای یک نتیجه گیری سودمند می باید از نظرات شخصی خود را دور نگاه داریم تا نتیجه دچار سانسور فکری خود نباشد، اگر من مذهبی باشم افکار من بر اساس دیدگاه ذهنی من خواهد بود اگر موافق جهان نگری و جهان ماده باشم دیگر دیدگاه ان دیگری را که در ظرف فکر من است نمیپذیرم،و .........پا گذاری به فلسفه نیاز به مقدمات و شناخت های متفاوت دارد، بعد از میتوانیم به ان بپردازم که آیا آنچه هست ربطی به توا دارد یا نه، امیدوارم منظورم را روشن گفته باشم
خدا به شما توفيق دهد.بنده هم همين را عرض مي كنم.در پاسخ به دوست گرامي مان حسين آقا عرض كردم كه بايد انديشه خود را بي رنگ نگه داريم. و به دنبال حقيقت باشيم. حقيقت، نه آن چيز يكه من فكر مي كنم درست است يا با افكار من همخواني دارد.متاسفانه اين نكته اي است كه خيلي ها در حال حاضر اصلا به ان اعتنايي نمي كنند.نكته مهمي كه توجه همگان را به آن جلب مي كنم اين است كه وقتي در باره توآ بحث مي كنيم پس بايد نتيجه بحث ما با تفكرات يارومه كه بنيانگذار آن بوده همخواني داشته باشد. چه بسا بنده يا هر شخص ديگري افكار زيبايي داشته باشد اما اين افكرا لزوما با راه يارومه هم جهت نباشد. نكته اي كه ما از آن ضربه ها خورديم. پس در تمام طول بحث اشاره بنده به اين بود كه وقتي ما صحبت از فلسفه كونگ فوتوآ مي كنيم بايد ديد نظر يارومه در اينباره چه بوده، اگر كه ما براساس تعاليم ايشان بحث مي كنيم.اما اگر بحث ازاد است و هر كس مي تواند برداشتهاي خود را به كونگ فوتوآ بچسباند نتيجه همين سبكهاي من در آوردي مي شود كه مي بينيم.زيرا اين اقايان هم اعتقاد دارند كه با برداشت خود به اين نتايج رسيده اند.در باره سبكهاي من درآوردي هم بنده ان شاء الله بزودي مطلبي خواهم نگاشت كه براي دوستان جوان ما و دنباله روهاي آنها خيلي مفيد خواهد بود.موفق باشيد.توآ
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: Assar, حامدعدالتي, اکبر
Time to create page: 0.43 seconds