• Create Account
Welcome To Body & Mind Training Institute Inc
   KUNG FU TO'A 
Learn Kung Fu TO'A from Master Mostafa Jalilzadeh
We Invite You to Participate in Our Weekly Talk Show
If you really WANT it, you have to LOVE it

 

You are here You are here: Forum
Guestِ, Welcome
Username Password: Remember me

گفتگوی همراهان
(1 viewing) (1) Guest

TOPIC: گفتگوی همراهان

گفتگوی همراهان 9 years, 8 months ago #8811

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
پاسخ به سوالات آقاي حسين -9
با درود به استاد جليل زاده گرامي وتمامي همراهان و حسين آقا
از اينكه براي اين جوابيه وقت گذاشتيد متشكرم.
اما قبل از هر چيز لازم مي دانم مطلبي را توضيح دهم و آن اين است كه مباحث فلسفي وقت و حوصله زيادي مي طلبد،پس اگر همراهان مايل به ادامه اين بحث نباشند من اصراري ندارم. اما از قديم گفته اند: هر كه طاووس خواهد جور هندوستان كشد.
بنده و امثال من و بخصوص استاد جليل زاده عزيز بيش از چهل سال است با اين مسائل سروكار دارند،پس ايشان چه بايد بگويند؛ اما نسل جوان ما شتابزده است و داراي ذهني هيجاني و مي خواهدزود به نتيجه برسد. در حالي كه فهم مباحث فلسفي سالها زمان مي برد. همينكاه بخواهيم فقط در باره اسم خود كونگ فوتوا بحث كنيم شايد مدتها وقت بخواهد و صدها صفحه مطلب لازم باشد كه چرا اين اسم انتخاب شد.
دوست عزيز جناب محمد آقا، در جواب كامنت شما بايد بگويم كه متاسفانه اصلا به اين شيوه بحث كردن غلط است، زيرا جان مطلب ادا نمي شود،اما چاره اي نيست. با توجه به ضيق وقت وعدم امكانات رسانه اي و مكتوب و نبود فضاي آزاد انديشيدن،بهتراز اين ممكن نيست. بنده خيلي خودم را مي چلانم تا جوابي مختصرتهيه كنم اما نمي شود.پس عزيزاني كه مايل نيستند اين مباحث ادامه يابد خيلي راحت نظرشان را بگويند بنده هم اين بحث را جمع مي كنم. اما باور كنيد هزاران صفحه لازم است و ساعتها وقت كه اين مباحث به سرانجام درست خودش ختم شود.
و يك خواهش ديگري كه بخصوص ازحسين آقا دارم اين است كه شما اگر مي خواهيد اين بحث به سرانجام برسد بايد ديدگاه خودتان را تغيير دهيد.چون بناي فكري شما فلسفه اسلامي است سعي مي كنيد درستي يا نادرستي مطالب را با آن بسنجيد و اينطوري نمي شود.باور كنيد اگر براي چند مدت ذهن خودتان را آزاد بگذاريد آنگاه خواهيد ديد كه درعمل به نتيجه اي مي رسيد كه براي خودتان هم قابل باور نخواهد بود. همچنين خواهش مي كنم مطالب حقير را به دقت مطالعه كنيد.بيشتر نكاتي كه در دو جوابيه آخري نوشته ايد پاسخش در جوابيه هاي قبلي من به روشني آمده است. من از كامنت بعدي سؤالهاي شما را جواب مي دهم. فعلا بدرود
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: mohammad

گفتگوی همراهان 9 years, 8 months ago #8812

  • pedram
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • Posts: 330
  • Karma: -1
با سیلام خدمت اقای اری
من سوالم جدی بود.
اساسا بنای تفکر و همچنین فرایند تجزیه و تحلیل در انسان بر مبنای مقایسه است.حتی در سی پی یو کامپیوتر هو چنین است.یعنی دو دیتا داریم به صورت صفر و یک و اگر این دو دیتا برابر بود سی پی یو سیگنال برابر میدهد و اگر نبود سیگنال نابرابر میدهد.تمام این تصویرها و سیستم عاملها و برنامه ها و ماشین حسابها ما ان اعمال فوق العاده با همین منطق کار میکنند و تمام متخصصین در تلاشند که سرعت این مقایسه را بالا ببرند.در مورد مغز انسان نیز چنین است.تنها تفاوتش این است که درانسان یک ورودی داریم و ورودی دوم همان باورهای و همچنین غرایز ماست و بعد مغز مقایسه میکند ببیند با ان یکی هست یا خیر.انسان وقتی میگوید این درست است یا غلط است دارد با باورهای خودش مقایسه میکند.بنابر این مغز ما بیرنگ نیست.ممکن است کمرنگ باشد یعنی اعتقادات کمی داشته باشد اما اینکه با بیرنگ بیندیشیم و قضاوت کنیم بدون اینکه مقایسه کنیم این محال است .البته بعضی وقتها فکر میکنیم بیرنگ هستیم ولی رنگهای موذی در تفکر ماست که خود را پنهان میکند.کسی که باور دارد رنگ دارد و اگر نداشته باشد حیوان است که داده مقایسه ان فقط غریزه ان است.
احتمالا منظور یارومه تعصب است که اعتقادات خودمان را تغییر ناپزیر فرض نکنیم و دگم نباشیم.
صحبت شما من را یاد بروسلی فقید انداخت که امد بی سبکی را ابداع کرد (همان جیت کاندو) اما بعد فهمید که خود این بی سبکی تبدیل به یک سبک جدا شده است و بعدها از اینکه اسم جیت کاندو را روی ان گذاشت پشیمان شد چون همین اسم محدود کننده تفکر خودش شده و سبکی را تولید کرده که خود محدودیت دارد.بنابراین فریب رنگ های موذی را نخوریم.
با سپاس
The following user(s) said Thank You: آريا , حامدعدالتي

گفتگوی همراهان 9 years, 8 months ago #8813

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
پاسخ به سوالات آقاي حسين -10
با سلام مجدد.
من يك به يك به ايراداتيكه طرح كرده ايد مي پردازم.
مطلب اوّل :
باز با وجود توضيحات بنده به عرفان يارومه پرداخته ايد.من هم قبلاً عرض كردم، دوست گرامي اگر منظور از اين كلمه معناي عام آن را در نظر داريد كه هر كس كه به شناخت رسيده عارف است، بله به اين معنا يارومه هم عارفند، اما اگر منظور به اين باشد كه شخص يارومه سير و سلوك عرفاني داشته اند اين را ما نمي دانيم و ايشان هم هرگز درهيچ كجا در اين باره مطلبي نفرموده اند.
قبلا از شما خواهش كردم در اين بحث پاي استاد جليل زاده را به وسط نكشيد، ايشان كاملا بي طرفند، ما مطالب را مطرح مي كنيم و در انتها استاد اگر مايل بودند نظرمي دهند. اما اجازه بدهيد بحث عرفان يارومه را اينگونه جمع كنيم كه، يارومه چكيده افكار خود را هم در بحث تأسيس دانشكده وهم در كتاب ذن كاراته آورده اند. شما به گلبافت دانشكده مراجعه كنيد و مطالب ان كتاب را هم بخوانيد. اگر يارومه در جايي صحبت از عرفان كرده من با شما اين بحث را ادامه ميدهم.
الان كار شما عين است كه بگوئيد در سال 57 پادشاه ايران ديويد كاپرفيلد بوده،بعد بياييد اثبات كنيد كه اين شخص كه بوده و چه كارهايي مي كرده،اما همه مي دانند كه اين مطلب غلط است. دوست من، وقتي خود يارومه در هيچ كجا سخني از عرفان و بخصوص از نوع اسلامي آن نگفته، شما چه اصراري داريد كه بخواهيد يارومه را يك فرد عارفي معرفي كنيد.
من اگر تأكيد دارم كه شما اين كار را نكنيد چون مي دانم اگر حرف شما را تأئيد كنم پشت سر اين مطلب خيلي چيزها در مي آيد. يارومه تمام افكار خود را در هفت مايگاه خلاصه كرده است. پس من و شما كه نمي توانيم خود را از يارومه جلوتر بپنداريم. اين خلاصه بحث در باب عرفان يارومه. حال هر كدام از اساتيد بزرگ مثل استاد جليل زاده يا استاد عصار و استاد وثوقي و ديگران اشكالي در اين مطلب مي بينند بفرمايند.آقا جان مخلص كلام اينكه يارومه هرگز در جايي به عرفان توا نه پرداخته اند و نه در اين باره چيزي گفته يا نوشته اند.
در انتها من از دوستان تقاضا دارم به اين مطلب خوب توجه كنند.
سوالاتي كه مطرح مي شود در باره يارومه از دودسته خارج نيست، 1- سوالاتي كه به شخص يارومه و زندگي خصوصي و عقايد شخصي ايشان مربوط مي شود. 2- سوالاتي كه به عنوان راهبرتوآ از ايشان شده و توقع مي رود كه يا يارومه يا شاگردان برجسته ايشان به آنها پاسخ بگويند.
در باره فقره اولي، پرواضح است كه كسي‌حق ندارد وارد حيطه خصوصي زندگي ايشان شود و طرح برخي از سولات هم جهت دار است و بوي خاصي مي دهد. عده اي اصرار براين دارند كه بدانند يارومه مسلمان بوده يا خير؟ در قرآن كريم خداوند متعال مي فرمايد : ولا تجسسوا. در زندگي مردم سرك نكشيد ( جاسوسي ) نكنيد. اين آيه صريح قران است. پس بايد به اين دستور الهي احترام گذاشت. البته براي همه جالب است كه بدانند يارومه چگونه زندگي مي كند در كجا هست و مانند اين مسائل، اما وقتي شخص يارومه مايل نيستند در باره اين مسائل سخني بر زبان آورند ما بايد به خواسته ايشان احترام بگذاريم.و اما اگر سوالاتي كه در باره عرفان توآ يا عارف بودن يارومه و مسائلي از اين دست به اعتبار راهبرتوآ بودن ايشان مطرح مي شود باز بايد ديد كه اصلاً در كونگ فوتوآ اين سؤالات محلي از اعراب دارند يا نه. مثلاً عين اين مي ماند كه ما بيائيم تكنيكهايي يا سلاح سردي را كه اصلاً در اساسنامه توآ نيست به آن بچسبانيم و بعد بخواهيم در باره آن بحث كنيم.
مبناي بحث هر كس درباره توآ همانطوركه قبلا گفتم ، اساسنامه دانشكده و كتاب يارومه و سخنان و نوشته هاي ايشان است و بس.
فعلا بدرود
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: حامدعدالتي

گفتگوی همراهان 9 years, 8 months ago #8814

  • حسین
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • گر به خود آیی به خدایی رسی به خودآ
  • Posts: 374
  • Karma: 0
با سلام خدمت استاد گرامی جناب آقای آریای عزیز (شکیبا)
بنده از کوره در نرفتم چون اینجا کوره ای نمی بینم(مزاح)
اما فک کنم درچینش تایپکها تاخیر تقدمی صورت گرفته و چنین به نظر میرسد بنده زودتر مرخص شده و حضرتعالی سریعتر قضاوت کردید بهر حال مشکلی نیست بگذریم
حق با شماست قبل از اینکه این مطالب طول و دراز را نوشتید اینطور احساسی می شد اما الان قضیه فرق میکند
اما اینکه می فرماید (بايد خدمت شما عرض كنم كه در كونگ فوتوا عرفان به آن معني كه شما در دين مبين اسلام يا فرقه هاي صوفيانه ميشناسيد وجود ندارد و دليل درستي حرف بنده اين است كه اولاً هرگز يارومه در باره عرفان صحبتي نكرده و ثانياً اصلا درساختار و گلبافت دانشكده انشاء نيز چنين چيزي منظور نشده است) دوباره همین حرف به شما بر می گردد چون شما قائل هستید(درباره عرفان توآ هرگزبه صورت علني نه چيزي گفته شد و نه نوشته شد و نه تدريس گشت.زيرا هدف بنيانگذار اين راه حتي بر شاگردان بسيار صميمي و نزديكش هم عرضه نشد. به دليلي كه خود يارومه مي دانست و بس) آیا شما بالاخره اطلاعی از عرفان توا اطلاعی دارید یا ندارید
عرضم من به آقای پدرام را ملاحظه بفرماید اصلا در سدد بیان عرفان توا نبودم چون از این عرفان اطلاعی ندارم اما با رجعت به حدیث شریف که عبارت اخری گر به خود آیی به خدایی رسی که در تایید استاد جلیلزاده فرمودند که شما چقدر زیبا ذن را تشریح فرمودید در این راستا بود که عرفان توا سرانجامش عرفان اسلامی است یا بودایی
که به بحث پرداختم و الان هم آماده بحث در ادامه آن هستم
The following user(s) said Thank You: حامدعدالتي

گفتگوی همراهان 9 years, 8 months ago #8815

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
پاسخ به سوالات آقاي حسين -11
با سلام مجدد.
مطلب دوّم
در چند جا از قول استاد جليل زاده نقل كرده ايد كه ايشان فرموده اند استادميرزايي عارف بوده است. عين كلام شما اين است :
(اما اگر عرفان خاصی را مد نظر داشته باشیم عرفانی که با تهجد نفس به دست آمده با ریاضتها و مجاهدتها به دست آمده با اکتساب علوم به دست آمده آن در جایگاه خودش باید بحث شود که آیا یارومه عارف بالنفس بوده عارف بالله بوده یا هم عارف بالنفس و هم عارف بالله باید این بحث شود اصرار بنده بر همین است که مساله مساله دینی میشود که عرفان و شناخت نفس منتهی به شناخت حق می شود (گر به خود آیی به خدایی رسی (من عرف نفسه فقد عرف ربه)) اما آن طور که میفرماید نباید از دید مذهب وارد بحث شد شما بفرماید اگر معنای لغوی را لحاظ نکنیم معنای اسلامی را هم لحاظ نکیم پس چه معنایی را باید لحاظ کنیم لذا حرف استاد جلیلزاده را در هر دو صورت که بیان کردم قبول می کنم که استاد یارومه عارف بودند اما مرز عرفان ایشان برای بنده محرز نیست)
بنده از سخنان استاد چنين برداشتي نكردم. اما اگر ايشان به صراحت در اين باره موضعگيري كنند و بفرمايند كه استاد عارف بوده و عرفان توآ وجود داردمن‌هم به حرمت پيشكسوتي و استادي و اينكه ايشان شاگرد ارشد يارومه بوده و سالها با ايشان زندگي كرده اند برخودم فرض مي دانم كه سمعا و طاعتا بگويم. چون ايشان كونگ فو را با يارومه زماني شروع كردند كه بنده در آن زمان تازه به كلاس اول مدرسه مي رفتم و اصلا نمي دانستم يارومه اي وجود دارد يا خير و كونگ فوتوآ چيست. پس اين از آن.
اما نظر شخصي خودم را عرض مي كنم و منتظر پاسخ اساتيد محترم مي مانم.
همانطوركه قبلا عرض كردم كونگ فوتوآ هفت مايگاه دارد وقرار بود اين هفت مايگاه درقالب يك دانشكده تدريس شود.
يكي از مباحثي كه حتما قرار بوده به صورت جدي تدريس شود بحث ذن بوده.
ذن در توآ تفاوت اساسي دارد با ذن بودايي.ذن از ديد يارومه راهي براي شناخت است. اما چه كسي گفته كه شناخت حتما بايد با دين همراه باشد. آيا بودا كه به روشنگري رسيد داراي دين بود؟از فلسفه غربي يا اسلامي پيروي مي كرد( گو اينكه اسلام صدها سال بعد از بودا متولد شد). دوست گرامي اساس ذن توا بر تفكر صحيح است. همانطو ركه در دين مبين اسلام گفته شده: يك ساعت تفكر بهتر از هفتاد سال عبادت است.
اين تفكر اصولي دارد كه هرگز پياده نشد. خوب حال شما انصاف بده، در باره چيزي كه هرگز پياده نشده چه بحثي مي توان كرد؟
ثانياً اينكه خود يارومه چگونه به شناخت رسيدند، با وجود اينكه يك مطلب شخصي است اما بنده آن را بيان مي كنم. اصولي كه يارومه به آن معتقد بودند همين تفكر صحيح است بدون اينكه به هيچ دين و آييني وابسته باشد. در عين حال اينكه عاقبت اين تفكر صحيح به شناخت صحيح منجر مي شود.اما روي آن اسم نمي گذاريم.
توآ يك فرقه مذهبي نيست، براي همين است كه هر كسي اعم از مسلمان و كافر و يهودي و مسيحي مي تواند درآن وارد شود.
همانگونه كه قبلا عرض شد مشكل شما اين است كه پايه تفكر و قضاوت شما فلسفه اسلامي است و من هم چند بار عرض كردم كه اين اساس در اينجا به كار نمي آيد.
براي اينكه تا حدودي از دن توآ آگاه شويد توصيه مي كنم كتاب خط سوم نوشته ناصر الدين صاحب الزماني و مجموعه كتابهاي مرحوم كارلوس كاستاندا و آلن واتس و پروفسور سوزوكي در باره ذن را مطالعه كنيد. همچنين توصيه اكيد مي كنم دوستان حتما فيلم سه قسمتي ماتريكس را ببينند.
و اما در باره شعار گربخود آيي به خدايي رسي، بايد عرض كنم اين شعر را مي توان به چند شكل خواند و هر بار نتيجه متفاوت گرفت.
مثلاً اگر بخوانيم : گر بخودآيي به خود آيي رسي،منظور اين است كه اگر به خودت بيايي و در راه خود شناسي تلاش كني به خودآگاهي مي رسي.
و اما اگر اينطوربخوانيم كه : گر بخود آيي به خدايي رسي، اين ديگر معني اش كاملا واضح است و بنده آن را تأييد نمي كنم.
در باره خداشناسي و خود شناسي عرض كردم، ابتدا بايد ديد منظور شناخت چه چيزي يا چه جزئي از وجود مد نظراست. ما كالبد خودمان را ظاهراًمي شناسيم( البته اين شناخت هم دروغين است وقضيه خيلي مفصل تر از اين حرفهاست).
اما اگر منظور از خود شناسي شناخت خود آدمي است، منكه براي شما مثال زدم و شما توجه نكرديد، بنده از شما خواستم شما كه مدعي هستيد انسان مي تواند خود را بشناسد، بسم الله همين الان بگوئيد اين خود چه چيز است. ما دائما مي گوييم:خود من- روح من و غيره !؟ شما اين من را براي ما معني كنيد و بگوئيد چيست. متاسفانه پرسشهاي شما تكرار مكررات است. به مباحث قبلي رجوع كنيد. اصلا يك كار ديگر مي كنيم، در طول 1400 و اندي سال كه از ظهور دين مبين اسلام مي گذرد، شما يك متن مكتوب يياوريد كه عالمي در آن موفق به شناخت انسان شده باشد و اين خود شناسي را تشريح كرده باشد.در فرصت بعدي به بقيه سوالات شما مي پردازم. من پير شده ام و مثل شما جوانها نيستم. ما پيرها بيشتر به استراحت احتياج داريم.
بدرود
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: حامدعدالتي, pedram

گفتگوی همراهان 9 years, 8 months ago #8816

  • حسین
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • گر به خود آیی به خدایی رسی به خودآ
  • Posts: 374
  • Karma: 0
پیرو حسین7
اینکه میفرماید (كه كونگ فو توآ نوعي مكتب انسان سازي است) مقصود شما از کونگ فو توا و تعبیر به مکتب انسان سازی است یعنی چه اگر دین است که دین آمده تا انسان را بسازد و قبلا از این جهت رد شد که کونگ فو دین نیست تفکر فلسفی است
فرمایش شما مکتب انسان سازی است شما که قائل هستید اندیشه بی رنگ (انسان به دين يا آئين خاصي تعلق خاطري نداشته باشد يا بدون در نظرگرفتن معتقدات خود به دنبال شناخت باشد؟ اين همان « انديشه بيرنگ » است) ما که نفهمیدیم بالاخره ذن همان اندیشه بی رنگ یا مکتب انسان سازی است
فرمایش حضرتعالی (پس ذن در مكتب كونگ فوتوا يعني، راهي به سوي درك حقيقت، بدون اينكه به دين يا مكتب فكري و يا فرقه خاصي گرايش داشته باشيم)
کدام حقیقت حقیقت را برای ما تفسیر بفرمایید ما که از اندیشه بی رنگ چیزی نفمیدیم شاید با تعبیر حقیقت چیزی بفهمیم حقیقت چیست آیا تعریف شده است یا نه دین و مکتب و منش درست زندگی کردن است یا نه تمرکز است و دستیابی به قوای نفسانی و روحانی یا نه درک حقایق است ماوراء طبیعت است یا نه درک حقایق ماوراء ادیان است یا نه
بالاخره نمی دانیم راهنمایی بفرمایید
فرمایش (اما حتما اين ذن عرفان نيست.البته اگر منظور از عرفان شناخت باشد چرا ، زيرا هر راهي براي شناخت حضرت حق و كشف اسرار هستي مي تواند نوعي ازعرفان باشد.مثل عرفان سرخ پوستي، عرفان بودايي و عرفان اسلامي و غيره)
حال بفرماید اندیشه بی رنگ همان ذن است یا عرفان طبق نوشته این صفحه
فرمایش (جايي گفتيد يارومه دست كمي از يك حجة الاسلام ندارد.اين حرف كاملاً اشتباه است و امثال همين حرفها باعث شد سازمان علم حق و عدالت و امثال اين بوجود بيايدوشخصيت يارومه تخريب شود)
بنده مقصودم از نظر علمی شخص بسیار بالایی بودند و لاغیر

فرمایش حضرتعالی (حال ممكن است بپرسيد اين شناخت صحيح برچه مبناي مكتبي است؟
بايد عرض كنم ، هيچ مكتبي . زيرا شناخت قبل از دين است واصولا اطلاعات بشر در باره جهان هستي و ساختار ان از دوراه است، 1- از راه كشف و شهود و تلاش شخصي افراد. 2- از طريق پيامبران و رهبران مذهبي)
پس اگر بر هیچ مکتبی نباشد چگونه می تواند انسان ساز باشد که اگر مکتب انسان سازی است پس از طریق پیامبران و رهبران مذهبی بوده باشد
و اما اگر از طریق شهود باشد یعنی نایافته های شخصی خودمان که ممکن است واقعیت داشته باشد یا نداشته باشد چون شهود بعضی افراد یعنی عرفان کاذب خوب یا عرفان صحیح
که باز منجر به همان مباحث معرفت شناسی می انجامد که تمییز این معرف و این شهود بر چه معیاری است ملاک تشخیص در درستی و نادرستی چیست (که این مبحث بلافایده است)
بنده با شما هرجا که به بحث می نشینم رد پای فلسفه غربی را می بینم اگر خوب دقت کنید متوجه می شوید
The following user(s) said Thank You: pedram
Time to create page: 0.41 seconds