آریای گرامی ، سپاس از پاسخ شما و اینکه وقت گذاشتید . البته من تا حدی انتظار این پاسخها یا مشابه آن را داشتم ، نه اینکه ایرادی به شما باشد ، نه ، فقط به این دلیل که دریافت ما آدمها بسیار متفاوت است ، زیرا که ما نیز بسیار متفاوت هستیم . تقریبا مطمئن بودم که نوشته من را بدقت خواهید خواند ، ولی برداشتی متفاوت از آنچه که مورد نظر من هست خواهید داشت که البته طبیعی است ، زیرا که اندیشه برخی روی یک موج یکسان است و برخی با کمی تفاوت و برخی هم کاملا با هم متفاوت و اگر قرار بود شما و من اندیشه یکسان داشته باشیم که فقط نوشته شما را می خواندم و می گذشتم . من در نوشته ام تلاش کردم که با مثال های مختلف شما را متوجه منظورم بکنم ، ولی متاسفانه کاملا موفق نشدم و از پاسخهای شما مشخص است که هتا در مواردی بر عکس شد. بهر حال سخن کوتاه می کنم که سخن طولانی بی معنی می شود در آن نه سودی برای خود و نه دیگران می بینم . اگرچه آنچه نوشتید با دقت خواندم ، نمی خواهم به بند بند آن پاسخ دهم و یا تلاش کنم شما را بیش از این متوجه منظورم کنم . ولی لازم می دانم برای کسانی که این نوشته ها را می خوانند در یکی دومورد پاسخ های شما توضیح داده و پرسشهایی را مطرح نمایم تا سو تفاهمی ایجاد نشود 1 - مطلبی که در مورد فرقه و فرقه گرایی در تارنما موجود است فقط کسانی را نشانه می گیرد که با استفاده از چند فرمول ساده و بمنظور مافع مادی یا رسیدن به قدرت از آن استفاده کرده و منظور یارومه پاک اندیش و یا طریقت دانایی بنیانگذاشته شده از سوی ایشان نبوده و ربطی به آن ندارد بلکه از فرقه هایی سخن می رود که بانی آنها نیز کسانی هستند که دشمن این طریقت هستند و شامل برخی از این سبک های انشعابی نیز می شود که بزرگترین آنها خود بهتر از من می دانید از سوی چه کسی تشکیل شده و چگونه عمل می کند ، بنا براین در این باره رد کردن یک کنکاش و تحقیق علمی از طرف شما کمی برایم تعجب آور است . 2 - شما در بخشی از نوشته خود بیان می کنید
"مسئله انرژيهاي كيهاني بود. يارومه خواست با خلق تكنيكها كاري كند كه همراهان با اجراي آنها به سلامتي بيشترجسمي و روحي دست يابند. و البته اين موضوعي بود كه بايد بمرور تكميل تر ميشد.زيرا تكنيكهاي اوليه با عجله ساخته شده بود. بهمين دليل بود كه جاي خطها تغيير مي كرد. خلاصه قرار بود همه چيز روز بروز به سمت عالي شدن پيش برود." و این در حالیست که من در تعریف خود از کونگ فو توآ غیر از این چیزی نگفتم که آن را هم رد کردید . 3 - بزبان ساده شما خود می گویید که یارومه به شناخت خاصی رسیده و آن را در قالب هنر رزمی ارائه نمودند ، ولی گفته های ایشان را برخی درک نکرده و به بیراهه رفتند . خوب من هم در این مورد هم نظرم با شما و نمی دانم در نوشته من چه بود که شما برداشت دیگری کردید . بنده هیچ ایرادی هم به این مسئله ندارم که یارومه تلاش نمودند آنچه را که دریافت کرده بودند انتقال دهند . ولی نتیجه آن را که آشکارا داریم می بینیم . شما چند نفر را سراغ دارید که در همان زمان که تکیه بر مایگاه تن بود و در پس آن در مقاطع مختلف یارومه در سخنرانی و همایش های خصوصی و عمومی سخن راندند ، این سخنان را درست و کامل درک کرده باشند و توانسته باشند آنها را بدرستی انتقال دهند ؟ همانگونه که می دانید عده ای به بیراهه رفتند و عده ای از آن سو استفاده کردند و هنوز هم دارند می کنند . پس تمام گفته من این بود و هست که هنگامی که همراهان در آن مقطع زمانی قادر نبودند از خود سرچشمه بنوشند و فقط آبی گل آلود شد ، اکنون چه نیازی می بینید که تلاش شود تا اگر کسی اسراری را می داند (که یک چندم شناخت یارومه را هم نمی تواند با اینحال داشته باشد ) در یک تارنمای عمومی آنها را در اختیار هر کس و نا کس قرار دهد ؟ هدف یارومه بیش از زدن یک جرقه در اندیشه من و شما نبوده است . آنکه شعله گرفت مطمئن باشید خود بدنبال حقیقت خواهد رفت و من معتقدم تلاش برای آشکار کردن برخی چیزها فقط ممکن است به گمراهی همراهان بینجامد کما اینکه تا کنون اینگونه شده است .مثلا استاد جلیل زاده یکی یا شاید به جرات بگونم تنها کسی در این راه هستند که در وادی تخیلات سیر نمی کنند و از بعدی واقع گرایانه با توجه به سخنان یارومه و برداشت شخصی خود توضیحات بسیار خوب فلسفی در مورد سیمرغ داده اند و با این حال پایشان هنوز روی زمین است و توضیحاتشان بسیار قابل قبول . اگر مراجعه بفرمایید می فرمایند هفت وادی تن را باید طی کرد تا به مرحله شناخت رسید . پس چه اصراری هست که کسی که هنوز از وادی نخست نگذشته با چنین گفتگوهایی برخورد نموده و پرسشهایی برایش بوجود بیاید که اگر کسی نیز بتواند و بخواهد به آنها پاسخ دهد ، هنوز آمادگی دریافت آنها را نداشته باشد؟ مگر مولانا و عطار و خود یارومه که به شناخت و معرفتی دست پیدا کردند آن را آشکارا در اختیار من و شما گذاشتند ؟ همه آنها و دیگر عرفا بنا به اقتضای زمان خود دریافتشان رادر کلمه رمز انتقال داده اند . آنکه باید به آن درجه برسد که رمز را کشف کند باید از مراحل زیادی گذر کند . عرفان علم حق شناسی از طریق خود شناسی است که راه بسیار سخت و دشواری را جلوی ما می گذارد . کسی که این راه را می رود و مراحل دشوار را می گذراند ، هرچه پیشتر می رود بیشتر درک می کند که هیچ است و بی مقدار است و هیچ نمیداند . مهربان گرامی ، من مخالف پاسخ دادن به پرسشهای همراهان نیستم ، بلکه هر همراه ازمن متناسب با مرحله ای که می پیماید پاسخی را دریافت می کند که برای او مناسب و مفید باشد (اگر دانش پاسخ دادن را داشته باشم ) و این را از استاد عزیزم بزرگ استاد جلیل زاده آموختم که در زمینه فنی اینکار را انجام می دهند و از نظر من بسیار درست است . یعنی کسی که هنوز مثلا آزمون آتادو نداده بسیار بیهوده است اگر پرسشی در باره فنون مایانا بکند و پاسخ بگیرد . خواهشمندم توجه داشته باشید که من در گفته پیشین خود بسیاری از موارد را بصورت مثال آوردم . اگر نوشتم در این گفتمان شرکت نمی کنم ، دلیل آن اینبود که برای من آشکار بود با انتقاد من گفتمانی پیش خواهد آمد . اکنون امیدوارم کمی منظورم آشکار تر بیان شده باشد . بهر حال دوست گرامی این گوی و این میدان . صبری که مورد نظر شما است خداوند عطا نموده .

من در اندیشه می نشینم و امیدوارم از دانش شما استفاده بسیارببرم . پاینده باشید . توآ