• Create Account
Welcome To Body & Mind Training Institute Inc
   KUNG FU TO'A 
Learn Kung Fu TO'A from Master Mostafa Jalilzadeh
We Invite You to Participate in Our Weekly Talk Show
If you really WANT it, you have to LOVE it

 

You are here You are here: Forum
Guestِ, Welcome
Username Password: Remember me

گفتگوی همراهان
(1 viewing) (1) Guest

TOPIC: گفتگوی همراهان

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 9 years, 4 months ago #10816

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
پاسخ به انتقادات همراه جاودان
( قسمت آخر )
فرشيد عزيز درود برشما
در ادامه مطلب در باره انرژي مطالبي را بيان داشته ايد كه كاملا اشتباه است و من درجاي خود به آن خواهم پرداخت. و در باره شناخت حقيقي حتي به صورت نسبي هم بايد عرض كنم كه به دست آوردن شناخت مستلزم اين نيست كه انسان با دانش رياضي و فيزيك و غيره اشنا باشد، بلكه در اينجا بايد تفكر صحيح و بي رنگ و راه آن را بشناسد.قبلا هم مثال زدم.عرفاي دنيا همه فيزيكدان كه نبوده اند. براي همين است كه فرموده اند: يك ساعت تفكر از هفتاد سال عبادت برتر است.
اينكه گفته ايد انرژي مثبت و منفي ندارد، باعث تعجب من شد. زيرا اين امري است كه نه تنها در تمام اديان مطرح شده، بلكه حتي مخالف فرمايشات يارومه نيزهست و با اين حساب شما دايره يين و يانگ و فلسفه وجودي ان و طب سوزني را نيزنبايد قبول داشته باشيد چون تمام اينها برهمين اساس بنا شده است. مي دانيد، اشكال كار شما در فهم از انرژي است. بايد بدانيد كه منظور از انرژي در اينجا با تعريفي كه در فيزيك گفته مي شود از زمين تا آسمان متفاوت است. در اينجا منظور از انرژي آن قدرت خلاقه اي است كه هستي براساس آن بنا شده است. اگر انرژي منفي وجود ندارد پس معني شب و روز چيست؟ شيطان و يا ابليس نماينده كدام نيرو مي باشد؟
البته من در جاي خود ودراين باره مفصل توضيح خواهم داد.
و اينكه در باره زشتي و زيبايي مثال زده ايد هيچ ارتباطي با اين بحث ندارد. دوست گرامي من، در جهان هستي يك سري حقايقي وجود دارند كه با نظرمن وشما كار نمي كنند. خالق هستي در خلقت خود اصولي را رعايت كرده است كه بايد و لاجرم و ناگزير وجود داشته باشند وگرنه خلقت ناقص مي شود. البته من از مرام و مسلك و روش فكري و اعتقادات شما آگاهي ندارم. بنابراين كلي گفتم.( اگر مايل بوديد مي توانيد اين بحث را به شكل خصوصي با ايمل ادامه دهيد). و اما اينكه گفته ايد كه شما از قران مثال زده ايد و نظر يك هموطن زرتشتي ممكن است متفاوت باشد، بايد عرض كنم بنده بيشتر اديان را مي شناسم و مطلبي يكه عرض شد واقعيتي است كه همه اديان آن را قبول دارند.اصلا وجود نيروي مثبت و منفي و تقابل آنها فلسفه وجودي همه اديان را تشكيل مي دهد و من در عجبم شما چطور اين موضوع را رد مي كنيد.البته شما خودتان فرموده ايد كه اينها نظرات شماست.
تمام پيروان اديان هاي مختلف و حتي ماركسيستها هم اعتقاد دارند كه تمام ذرات هستي داراي شعور هستند و من در اينجا براي اثبات اين موضوع فقط به ذكر يك مثال ساده اكتفا مي كنم.
آيا غيراز اين است كه بدن يك انسان از 70 در صد آب و 30 در صد آن از مواد معدني مثل : فسفر و پتاسيم و منيزيم و آهن و...... ؟! تشكيل شده است. حال شما بفرمائيد اين شعور و عقل شما از چه چيزناشي مي شود؟ آيا عقل شما يك ماده است كه ترشح مي شود؟ دانشمندان از هزاران سال قبل به اين موضوع پي برده اند كه تمام ذرات هستي داراي شعور هستند اما شما در قرن 21 اين را رد مي كنيد؟ شما غذايي كه مي خوريد در بدنتان تجزيه مي شود و تبديل به انرژي جهت زنده بودن شما مي گردد. حال بگوييد پس اين شعور اگر در همين مواد نباشد در چه چيز است و از كجا به انسان رسيده است. مگر وجود اوليه انسان از يك اسپرم و تخمك نيست؟ پس چگونه دو سلول اين شعور را دارند كه يك بدن كامل را بسازند؟ در ثاني اگر بين همراهان ما زرتشتي باشد يا مسيحي، اجازه بدهيد اين سوال را مطرح بكنند بنده با اصول دين خودشان به آنها پاسخ خواهم داد.
محور بحث شما علوم تحربي است . در حالي كه بايد توجه داشته باشيد كه فهم حقايق هستي با اين علوم ممكن نيست. مثلا شما بفرماييد:آيا دانشمندان مي توانند ساختار عقل را بفهمند و در يابند و آن را وزن كنند؟ خيرهرگز.
اما با تفكرو انديشه بي رنگ مي توان به كليات اسرار پي برد.
در باره انرژي و ار تباط آن با تكنيكها گفته ايد.بايد عرض كنم بنده هم نمي دانم كه يك ضربه مشت يا متو چه نوع انرژي توليد مي كند؟ مثبت است يا منفي؟ زيرا در ابتداي بحث هم عرض كردم كه هدف اثبات درستي مطلب است. توضيح اين مطلب بعهده بنيان گذار است. اما مگر شما در باره تمام مباحث در كونگ فوتوآ به نتيجه قاطع رسيده ايد كه چون اين يكي را نمي فهميد بايد از آن صرف نظر كنيد. در اين صورت اصلا نبايد توا را كاركرد.چون هيچكس بغيراز بنيان گذار آن نمي داند كه فلان تكنيك به چه معناست و چرا در ابتداي آناتوا يك متو قرار داده شده است؟ بايد بدانيد كه در باره كونگ فوتوآ ما نمي تواتيم از راهبر آن جلوتر بزنيم.
بنده عرض كردم دانشمندان بخاطر غرور بسياري ازحقايق را زير پا گذاشتند. هنوز هم براين باورم و اين موضوع قابل اثبات است. دانشمندان علوم مادي ازروبروشدن باناشناخته ها وحشت دارند. لذا اگر ببينند كه يك انسان بدون هيچ وسيله اي در فضا معلق شده است فوري آن را رد مي كنند چون با قوانين شناخته شده فيزيك در تناقض است.
اينكه سوال كرده ايد كه دانش بنده از كجا ناشي مي شود؟ با وجود اينكه اين يك سوال خصوصي است اما من به آن پاسخ مي دهم.
بايد خدمت شما عرض كنم كه بنده ازروشهاي مختلفي براي يافتن حقيقت استفاده مي كنم كه يكي از آنها بر اساس تفكر بي رنگ است. من در باره بسياري از موضوعات فقط انديشيده ام و سپس يافته هاي خودم را بايافته هاي دانشمندان و عالمان ديگر مقايسه كرده ام و از آنجايي كه معتقدم كه اگر حقيقت يكي باشد پس ديگران هم بايد به ان دست يافته باشند. بنابراين هر كجا كه مي بينم يافته من با يافته ديگران همسو است مي فهمم كه در اين باره به جواب درستي رسيده ام. از آن گذشته. شما مطلبي كه از بنده مي خوانيد را مي توانيد با عقل خود مورد بررسي قرار دهيد اما به شرط اينكه تعصب علمي نداشته باشيد. انسان اگر در باره چيز يدبون حب و بغض بيانديشد حتما به حقيقت ان مطلب دست خواهد يافت.
تجربيات شخصي نيز به شرطي كه منجر به نتيجه درست و ملموسي شود خود راهي است براي پي بردن به حقيقت. چيزي به نام تخيل صرف وجود ندارد دوست من. بسياري از مسائلي كه قبلا جزو تخيلات به حساب مي امد الان جزو حقايق پذيرفته شده علمي است.
« ژول ورن » هرگز يك زيردريايي اتمي را نديده بود. اما زماني كه كتاب معروف خودش « بيست هزار فرسنگ زير دريا » را نوشت مطمئن بود كه چنين وسيله اي ساخته خواهد شد. بسياري از مسائلي را كه شما ممكن است در تخيل خود احساس كنيد بطور حتم حقايقي است كه در آينده نزديك آشكار خواهد شد.
و اما در باره فلسفه زيباي كونگ فوتوا و مسائل جوانمردي در توا گفته ايد، من ترجيح مي دهم در اين رابطه چيزي نگويم. زيرا كه راهدانان قديم و جديد و مهمتر از همه استاد جليل زاده درجريان تمام اين جوانمردي ها هستند و همه چيز را در اين باره مي دانند.با كمال تاسف بايد عرض كنم كه اگر تعليمي هم در اين رابطه وجود داشته بنده از آن بي خبرم.
همانطوركه ملاحظه مي كنيد در حال حاضر مسئله پوشيدن شلوارقرمز از طرف اقاي هادي مينايي بسيار مهمتر از مباحث اخلاقي است. منكه به فيس بوك و اينجور چيزها دسترسي ندارم اما شنيده ام كه چه بحثهابرسراين موضوع درگرفته است. در حالي كه يكي نيست به اين پدر آمرزيده ها بگويد : گيرم كه اصلا شلوار قرمز در توا وجود دارد. آيا با قبول اين مسئله گره اي از مشكلات توا باز مي شود؟ اگر پوشيدن شلوار قرمز رسمي شده بود كه الان بايد همه راهدانها قرمز مي پوشيدند.
بهر حال دوست گرامي شما نظرخود را عنوان كرديد و بنده هم به شما پاسخ دادم. اما يك نكته اي در آخر صحبت شما بود به اين شكل كه :ولی من نوعی از انرژی های کیهانی و اثر آن بر تن خود چه می دانم یا اصلا چه کسی در اینمورد و از کجا چه دانشی کسب کرده است که بتوانم با صد درصد اطمینان به آن رجوع کنم ؟ بنابراین بیش از این جایز نمی دانم در این گفتمان شرکت کنم .
اين مطلبي است كه يارومه گفته است و شما بايد اين سوال را از وي بپرسيد كه از كجا به اين مطلب رسيده است.
فرشيد عزيز هنوز گفتماني شروع نشده بود كه شما جايز بدانيد در آن شركت بكنيد يا خير!
از شما كه مشخص است فرد تحصيلكرده و با كمالاتي هستيد اين اظهار نظر كمي عجيب مي نمايد. بهرحال چه مطالب بنده را قبول داشته باشيد چه نداشته باشيد بنده به وجود همراه با سوادي مثل شما افتخار مي كنم. پاينده باشيد.توآ
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: Assar, حامدعدالتي, اکبر

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 9 years, 4 months ago #10817

  • Assar
  • OFFLINE
  • Administrator
  • Posts: 414
  • Karma: 27
با درود،
از جانب خود تشکر دارم که مشاهده میشود دوستان معلم ما به نقد از یکدیگر در گفتار ها میپردازند تنها با ادامه نقد ها است که میتوان به یک هماهنگی رسید هدف سایت همین است پس تا آنجا که صداقت در ان باشد نشر خود داشت، تیتر گفتاری، "گفتگوی همراهان" است، درست مثل اینکه کلاس درسی تمام شده و در بیرون از کلاس به گفتگو هستیم حرف های دیگران را میشنویم و دانسته های خود را سبک و سنگین میکنیم،

آنچه را که شخصا بدان معتقد هستم این است که هر چه مقدس شده پرستش شده، و آنچه را میپرستیم قدرت فکر را از ما میگیرد، بدین معنی که بدون چون و چرا میخواهیم ان را بپذیریم که این سکون است. یارومه از ابتدا سعی در آموزش اندیشیدن داشتند. چون جامعه ای که در ان بودند را مسخ شده میدیدند و سعی در معرفی ان داشتند.

دگر مرد رهي ميان خون بايد رفت
از پاي فتاده سرنگون بايد رفت
تو پاي به ره بنه دگر هيچ مپرس
خود راه بگويدت كه چون بايد رفت
Last Edit: 9 years, 4 months ago by Assar.
The following user(s) said Thank You: Farshid Javdan, آريا , اکبر

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 9 years, 4 months ago #10818

آریای گرامی ، سپاس از پاسخ شما و اینکه وقت گذاشتید . البته من تا حدی انتظار این پاسخها یا مشابه آن را داشتم ، نه اینکه ایرادی به شما باشد ، نه ، فقط به این دلیل که دریافت ما آدمها بسیار متفاوت است ، زیرا که ما نیز بسیار متفاوت هستیم . تقریبا مطمئن بودم که نوشته من را بدقت خواهید خواند ، ولی برداشتی متفاوت از آنچه که مورد نظر من هست خواهید داشت که البته طبیعی است ، زیرا که اندیشه برخی روی یک موج یکسان است و برخی با کمی تفاوت و برخی هم کاملا با هم متفاوت و اگر قرار بود شما و من اندیشه یکسان داشته باشیم که فقط نوشته شما را می خواندم و می گذشتم . من در نوشته ام تلاش کردم که با مثال های مختلف شما را متوجه منظورم بکنم ، ولی متاسفانه کاملا موفق نشدم و از پاسخهای شما مشخص است که هتا در مواردی بر عکس شد. بهر حال سخن کوتاه می کنم که سخن طولانی بی معنی می شود در آن نه سودی برای خود و نه دیگران می بینم . اگرچه آنچه نوشتید با دقت خواندم ، نمی خواهم به بند بند آن پاسخ دهم و یا تلاش کنم شما را بیش از این متوجه منظورم کنم . ولی لازم می دانم برای کسانی که این نوشته ها را می خوانند در یکی دومورد پاسخ های شما توضیح داده و پرسشهایی را مطرح نمایم تا سو تفاهمی ایجاد نشود 1 - مطلبی که در مورد فرقه و فرقه گرایی در تارنما موجود است فقط کسانی را نشانه می گیرد که با استفاده از چند فرمول ساده و بمنظور مافع مادی یا رسیدن به قدرت از آن استفاده کرده و منظور یارومه پاک اندیش و یا طریقت دانایی بنیانگذاشته شده از سوی ایشان نبوده و ربطی به آن ندارد بلکه از فرقه هایی سخن می رود که بانی آنها نیز کسانی هستند که دشمن این طریقت هستند و شامل برخی از این سبک های انشعابی نیز می شود که بزرگترین آنها خود بهتر از من می دانید از سوی چه کسی تشکیل شده و چگونه عمل می کند ، بنا براین در این باره رد کردن یک کنکاش و تحقیق علمی از طرف شما کمی برایم تعجب آور است . 2 - شما در بخشی از نوشته خود بیان می کنید "مسئله انرژيهاي كيهاني بود. يارومه خواست با خلق تكنيكها كاري كند كه همراهان با اجراي آنها به سلامتي بيشترجسمي و روحي دست يابند. و البته اين موضوعي بود كه بايد بمرور تكميل تر ميشد.زيرا تكنيكهاي اوليه با عجله ساخته شده بود. بهمين دليل بود كه جاي خطها تغيير مي كرد. خلاصه قرار بود همه چيز روز بروز به سمت عالي شدن پيش برود." و این در حالیست که من در تعریف خود از کونگ فو توآ غیر از این چیزی نگفتم که آن را هم رد کردید . 3 - بزبان ساده شما خود می گویید که یارومه به شناخت خاصی رسیده و آن را در قالب هنر رزمی ارائه نمودند ، ولی گفته های ایشان را برخی درک نکرده و به بیراهه رفتند . خوب من هم در این مورد هم نظرم با شما و نمی دانم در نوشته من چه بود که شما برداشت دیگری کردید . بنده هیچ ایرادی هم به این مسئله ندارم که یارومه تلاش نمودند آنچه را که دریافت کرده بودند انتقال دهند . ولی نتیجه آن را که آشکارا داریم می بینیم . شما چند نفر را سراغ دارید که در همان زمان که تکیه بر مایگاه تن بود و در پس آن در مقاطع مختلف یارومه در سخنرانی و همایش های خصوصی و عمومی سخن راندند ، این سخنان را درست و کامل درک کرده باشند و توانسته باشند آنها را بدرستی انتقال دهند ؟ همانگونه که می دانید عده ای به بیراهه رفتند و عده ای از آن سو استفاده کردند و هنوز هم دارند می کنند . پس تمام گفته من این بود و هست که هنگامی که همراهان در آن مقطع زمانی قادر نبودند از خود سرچشمه بنوشند و فقط آبی گل آلود شد ، اکنون چه نیازی می بینید که تلاش شود تا اگر کسی اسراری را می داند (که یک چندم شناخت یارومه را هم نمی تواند با اینحال داشته باشد ) در یک تارنمای عمومی آنها را در اختیار هر کس و نا کس قرار دهد ؟ هدف یارومه بیش از زدن یک جرقه در اندیشه من و شما نبوده است . آنکه شعله گرفت مطمئن باشید خود بدنبال حقیقت خواهد رفت و من معتقدم تلاش برای آشکار کردن برخی چیزها فقط ممکن است به گمراهی همراهان بینجامد کما اینکه تا کنون اینگونه شده است .مثلا استاد جلیل زاده یکی یا شاید به جرات بگونم تنها کسی در این راه هستند که در وادی تخیلات سیر نمی کنند و از بعدی واقع گرایانه با توجه به سخنان یارومه و برداشت شخصی خود توضیحات بسیار خوب فلسفی در مورد سیمرغ داده اند و با این حال پایشان هنوز روی زمین است و توضیحاتشان بسیار قابل قبول . اگر مراجعه بفرمایید می فرمایند هفت وادی تن را باید طی کرد تا به مرحله شناخت رسید . پس چه اصراری هست که کسی که هنوز از وادی نخست نگذشته با چنین گفتگوهایی برخورد نموده و پرسشهایی برایش بوجود بیاید که اگر کسی نیز بتواند و بخواهد به آنها پاسخ دهد ، هنوز آمادگی دریافت آنها را نداشته باشد؟ مگر مولانا و عطار و خود یارومه که به شناخت و معرفتی دست پیدا کردند آن را آشکارا در اختیار من و شما گذاشتند ؟ همه آنها و دیگر عرفا بنا به اقتضای زمان خود دریافتشان رادر کلمه رمز انتقال داده اند . آنکه باید به آن درجه برسد که رمز را کشف کند باید از مراحل زیادی گذر کند . عرفان علم حق شناسی از طریق خود شناسی است که راه بسیار سخت و دشواری را جلوی ما می گذارد . کسی که این راه را می رود و مراحل دشوار را می گذراند ، هرچه پیشتر می رود بیشتر درک می کند که هیچ است و بی مقدار است و هیچ نمیداند . مهربان گرامی ، من مخالف پاسخ دادن به پرسشهای همراهان نیستم ، بلکه هر همراه ازمن متناسب با مرحله ای که می پیماید پاسخی را دریافت می کند که برای او مناسب و مفید باشد (اگر دانش پاسخ دادن را داشته باشم ) و این را از استاد عزیزم بزرگ استاد جلیل زاده آموختم که در زمینه فنی اینکار را انجام می دهند و از نظر من بسیار درست است . یعنی کسی که هنوز مثلا آزمون آتادو نداده بسیار بیهوده است اگر پرسشی در باره فنون مایانا بکند و پاسخ بگیرد . خواهشمندم توجه داشته باشید که من در گفته پیشین خود بسیاری از موارد را بصورت مثال آوردم . اگر نوشتم در این گفتمان شرکت نمی کنم ، دلیل آن اینبود که برای من آشکار بود با انتقاد من گفتمانی پیش خواهد آمد . اکنون امیدوارم کمی منظورم آشکار تر بیان شده باشد . بهر حال دوست گرامی این گوی و این میدان . صبری که مورد نظر شما است خداوند عطا نموده . من در اندیشه می نشینم و امیدوارم از دانش شما استفاده بسیارببرم . پاینده باشید . توآ
تا در طلب گوهر کانی کانی
تا در هوس لقمه ی نانی نانی
این نکته ی رمز اگر بدانی دانی
هر چیزی که در جستن آنی آنی
The following user(s) said Thank You: Mostafa Jalilzadeh, Assar, حامدعدالتي

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 9 years, 4 months ago #10819

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
کامنت 10817
استاد عصار گرامی درود برشما
با تشکر از اظهار لطف شما . منتظریم تا با راهنمای های خود براین مباحث نوری بیافکنید. به عقیده بنده یارومه هم در زمانی که بودند مظلوم واقع شدند و هم زمانی که به صورت جسمی حضور ندارند.ما انسانها موجودات عجیبی هستیم. گاهی از یک طرف بام می افتیم و گاهی برای نیافتادن به سمت دیگر آنقدر نزدیک می شویم که از آنطرف می افتیم . پاینده باشید.
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: Mostafa Jalilzadeh, Assar, حامدعدالتي

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 9 years, 4 months ago #10820

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
کامنت 10818 پاسخ به همراه جاودان.
فرشید عزیزدرود برشما
ممنون از اینکه پاسخهای بنده را ملاحظه کردید.برای بنده هم پاسخ شما دور از انتظار نبود.
باید بگویم بنده برای شما و تک تک دوستانی که قبل از من در این سایت حضور یافته و یا جزواساتید کانون هستند احترام قائلم و این حرف شما را هم تأیید می کنم که وجود اختلاف نظر طبیعی است. اما در عین حال معتقدم بالاخره جایی می رسد که انسان باید موضع خود را مشخص کند.یعنی زمانی فرا می رسد که افراد لاجرم باید درمقابل یک حقیقت آشکار، یک موضع واحد اتخاذ کنند.
من نگرانی شما را درک می کنم. اگر چه قبلا هم توضیح دادم که اصلا موضوع آنگونه نیست که شما فکر می کنید و جای نگرانی نیست.زیرا قرار نیست چیزی از اسرار توا افشا شود و بنده نیزصاحب سرّ نیستم.واگرهم چیزی می دانم خود به درستی به این نکته واقفم که چه مطلبی را باید در این سایت بازگو کرد و چه مطلبی را خیر. و باید بگویم کاملاً متوجه منظور شما هم شدم.
در باره مقاله ای که راجع به فرقه گرایی نوشته شده من باز هم توصیه می کنم شما آن مقاله را مجددا مطالعه کنید. تمام حرف بنده این بود که اگر خوانندگان این سایت را به کنار بگذاریم و تنها شما باشید و چند تن از دوستان اهل فن، قضاوت شما در باره یارومه چه خواهد بود؟ آیا وی را فقط یک ورزشکار می دانید؟ یا اینکه او را صاحب یک مکتب شناختی ؟ یا او را یک راهبرمذهبی می پندارید؟
پاسخ شما هر چه که باشد تفاوتی نمیکند. زیرا درهر صورت جواب من به شما این است: شما یا رومه را به هر شکل که شناخته اید همان را تبلیغ کنید.
اما این را بدانید که اگر کسی اندیشه ای را بیان می کند برای این است که صدایش به گوش همه برسد.
اگر یارومه می خواست در خلوت با کسی یا کسانی سخن بگوید عقاید خود را اینگونه آشکار بیان نمی کرد.بگذریم.
بنده با هیچ تحقیق( اگر به معنای واقعی تحقیق باشد ) نه تنها مخالف نیستم بلکه تمام زندگی خودم را بر سر یافتن حقیقت گذاشته ام.
من هم با خرافاتی که در باره یارومه می سازند مخالفم و هم با تحقیقات تخیلی که بعضی از دوستان در باره مرتبط کردن ضربات به بارور کردن اتمها و ارتباط اوتایمی با هسته اتم و اینکه رنگ لباس کونگ فوتوا به این دلیل مشکی است که از نظرمحاسبات فیزیکی و ....؟! انجام میدهند. اتفاقا هدف من این است که ما توآ را آنچنان که هست و یارومه را آنچنان که بود و هست بشناسیم.
بنده بارها این مطلب را توضیح داده و برآن تاکید داشته ام که کسی نمی تواند سخنان کس دیگری را تفسیر کند.زیرا گوینده سخن خود بهترازهر کسی می داند که در باره چه چیزی سخن گفته است. اما یک مطلب است که من هر چقدر سعی می کنم متوجه معنی آن نمی شوم. و ان این است که شما و همفکرانتان معتقدید : هدف یارومه بیش از زدن یک جرقه در اندیشه من و شما نبوده است . آنکه شعله گرفت مطمئن باشید خود بدنبال حقیقت خواهد رفت.
ممکن است لطف کنید و توضیح دهید که آن بخت برگشته ای که به قول شما شعله گرفت به وسیله چه کسی باید راه را پیدا کند و از چه کسی باید نشان راه را بجوید؟ راهبرکه نیست. راهدانان نیز که اکثرا به جان هم افتاده اند.اوازچه کسی باید پرسشهای خود را بپرسد و توسط چه کسی باید راهنمایی شود؟
اگر بگویید خودش باید یک فکری بحال خودش بکند. پس این طریقت دانایی چه معنایی دارد؟

اصلا من از شما پرسشی دارم:
تا کنون من از کونگ فوتوا هر چه که دیده ام تعالیم بدنی بوده است. یعنی فقط تکنیک. حال سوال این است :
پس این طریقت دانایی که گفته می شود کجاست و تعالیم آن نزد چه کسی است؟ از چه کسی باید ان را فرا گرفت؟

شما در نوشته قبلی تان اشاره کردید که ما بهتر است به خود سازی و مسائلی مانند اینها بپردازیم. بخدا قسم من تا این سن که رسیده ام ندیده ام هیچ راهدانی از این مسائل اطلاعی داشته باشد. دوست عزیز شما از استاد جلیل زاده یاد کردید که در باره سیمرغ عطار با وجود اینکه آن مطالب را بیان کرده هنوز پا بر روی زمین دارد. اتفاقا بنده هم با این سخن شما معتقدم و اصلا علت حضور من در اینجا همین صداقت استاد جلیل زاده و پرهیزاز فریبکاری ایشان بوده.وگرنه خودم هم می توانستم سایتی دایرکنم و برای خودم یا هر اندیشه ای که دارم تبلیغ کنم. اما اینجا را انتخاب کردم.حال بسیار خوب اصلا بنده با شما موافقم که افشای اسرار نباید کرد. اما ایا در همان زمینه خود سازی و آئین جوانمردی و غیره که فرمودید ایا تا بحال کاری برای همراهان خودتان کرده اید یا اینکه ان را هم دیگران باید خودشان بیابند.
نه دوست عزیز، من در خیلی از جاها با شما موافقم. اما در مبانی نمی توانم با شما موافق باشم.
اگر کونگ فوتوا قراربود فقط یک ورزش رزمی باشد دیگر هیچ احتیاجی به دانشکده نبود، اصلا یک ورزش رزمی فلسفه لازم ندارد. اخلاق چرا، اما همان هم که به اندازه ذره ای رویش کار نشده.
منظوراصلی من این بود که درحال حاضراین سایت تنها پناهگاه افرادی است که به دنبال کونگ فوتوآی واقعی میگردند. اما قصد شما این است که به آنها بگوئید که کونگ فوتوا فقط هفت خط تکنیک است و مبارزه و فلان و تمام شد. علت اینکه بنده با آن مقاله مخالف بودم این است که حتی اگر کسی بخواهد دراین سایت هم صحبتی از هدف واقعی یارومه بکند شما و همفکرانتان اجازه نمی دهید عزیز دلم.این را بدانید که یارومه نیزمانند من و شما یک انسان است و بنده اطلاع ندارم که درحال حاضر زنده و درقید حیات هستند یا خیر؟ ان شاءالله که خداندمتعال به ایشان عمر طولانی عطا فرماید.اما بالاخره هر انسانی روزی باید برود.
اگر آن روز بیاید و کسی از همراهان شما از شما سوال کند که عاقبت هدف یارومه ازاین مسائل چه بود؟ شما چه پاسخی به وی خواهید داد؟
بگذریم. بنده قصد ندارم به تک تک مواردی که مطرح کردید بپردازم چون لزومی هم نمی بینم. اما برای اینکه شما دقیقا بدانید و اگاه باشید که اصلا قرار بود چه چیز یدر ان نوشتار مطرح بشود من در همینجا خلاصه آن را می اورم.
دوست من، من نمی دانم که شما گمان کردید که بنده چه مطلبی را می خواستم بیان کنم که اینقدر نگران شده بودید. تمام حرفی که من می خواستم بزنم خلاصه اش این بود:
خداوند متعال جهان را از دو نیروی متضاد اما در عین حال مکمل یکدیگر آفرید. نیروی سفیدی در مقابل سیاهی. ما نیروی سفیدی را در توا « یم » و سیاهی را « می » می نامیم.سفید و سیاه فقط برای نشان دادن و متمای زکردن این دو است. نباید سیاهی را به معنای تباهی گرفت.
تمام هستی از این دو نیرو اشباع شده است وما مظاهرآن را دروجودخود نیز شاهدیم. هر کدام از این دو نیرو درون خود ذره ای از دیگری را حمل می کند زیرا بدون آن قابلیت تبدیل به آن یکی را نخواهد داشت. شب زمانی می تواند به روز تبدیل شود که ذره ای از روز را در خود داشته باشد.
این نیروها درون تمام اجزای هستی جاری هستند. حتی درآب و اتش و باد و خاک. حتی حروف و کلمات هم از این دو نیرو ساخته شده اند.
هر دو نیرو قابلیت ویرانی را دارند. اما در جهان هستی باید مدام در حالت تعادل قرارگیرند. حتی حرکات دست و پای ما و مسیری که روی آن حرکت می کنیم تابعی از این دو نیروست.
اگرکسی این دو نیرو را بشناسد و زاویه های تابشی آنها را تشخیص دهدمیتواند با یک حرکت بسیار ساده دیگری را بکشد. حتی می تواند در ضربه خود انتخاب کند که شخص زنده بماند و بیمار بشود یا اینکه برای همیشه از کار بیافتد.اساتید تای چی همین الان اینکار ها را می کنند.
همچنین اگر کسی از راز این دو نیرو با خبر باشد می تواند حرکات دست و پای خود را طوری تنطیم کند که فقط با راه رفتن ساده همواره سالم مانده و هرگز بیمار نشود.
در بدن انسان دست راست نشانه انرژی مثبت یا « یم » و دست چپ نشانه انرژی منفی یا « می » است.همینطور سمت راست با چپ.
یارومه میرزایی همانگونه که خود فرمودند به راز این دو نیرو پی برده بود و تمام اول معالجات و شیوه درمانی خود را براساس ترکیب این دو نیرو قرارداده بود. وی موفق شد بیماریهای خیلی سختی را فقط با ترکیب این دو نیرو درمان کند.
در کونگ فوتوا هم تمام سعی وی این بود که حرکات را به گونه ای طراحی کند که ترکیب این دو انرژی در جسم و روح اجرا کننده آن به نحو شایسته ای موثر باشد.
حتی یارومه قصد داشت که خطوط تکنیکی متمایزی برای درمان بیماریها بیافریند. به این شکل که اگر فرضا کسی دارای بیماری میگرن است یک خط تکنیکی خاصی را اجرا کند و نیاز به درمان دارویی نداشته باشد. طرح اولیه این فرمها چون با عجله ساخته شده بود احتیاج به تکامل داشت. بهمین علت یارومه بعد از کناره گیری از فضای کونگ فوتوا بهترین فرصت را برای این کاریافت.
مطالبی را که حقیرعرض می کنم داستان تخیلی نیست. مگر همین الان در تای چی سعی نمی کنند با حرکت دست و پا و تمرکز نیروی چی را درکنترل خود بگیرند.این نیرو نمی تواند دریک شکل باشد. زیرا اصولا در هستی نمی توان فقط یک نیرو داشت.همانطورکه نمی توان با یک سطل رنگ سفید ترکیبات رنگی بوجود آورد.
هدف یارومه این بود که با طراحی حرکات نوین کاری کند تا یک همراه با کمترین جنبش بیشترین میزان انرژی را دریافت کند.بالاترین میزان سلامتی را کسب کند و حتی با تمرینات خاص تنفسی که قرار بود در خلال تمرینات قرار داده شود همراه بتواند نیروی زندگی بخش پرانا را به بهترین نحو به درون بدن کشیده و ازآن بهره مند شود.
حتی در همین هفت خط هم برای هر کدام از خطوط خاصیتهایی بیان شده است که فقط یک همراه در حین حرکت می تواند آن را در یابد و مسئله مهم تر این است که در جذب انرژی کیهانی تمرکز نقش بسیار بسیار مهمی را بازی میکند.زیرا هر دو نوع انرژی در هستی سیالند و به دوشکل جذب انسان می شوند.
1- خود شخص روی جذب آنها تمرکز کند.
2- در محیطی یا زاویه ای یا تحت شرایط خاصی قرار بگیرد که ان انرژی خود بخود متوجه و متمرکز وی شود.
بعنوان مثال شاید شما هم شنیده باشید که مناطقی در دنیا هستند که از آب شفا بخش و یا انرژی شفا بخشی برخوردارند. یارومه می خواست این را بگوید که در هر مکان کجاها را انرژی منفی اشغال کرده و چگونه می توان ان را شناخت و کجاها را انرژی مثبت پر کرده، تا حداقل هر کس در زندگی شخصی خود نیزبتواند بیشترین استفاده را ازنیروهایی که هستی را پرکرده ببرد.برای این مطلب می توان صدها صفحه نوشت.
از آنجایی که یارومه معتقد بودند و درست هم فکر می کردند که این انرژی ها در تمام اجزای هستی جاری هستند لذا برنامه خاصی داشت برای استفاده از قدرت حروف و اعداد و برهمین اساس بود که ایشان مکان زندگی خود را نیز با اصول همین علم انتخاب می کرد.
گفتنی ها در این باره بسیار است اما من مطلب راخلاصه می کنم.درپایان مطالبی که درباره خواص اجرای خطوط به یادگار از یار دارم برای اولین بار و به افتخار استاد جلیل زاده و برای همراهان عزیز فاش می کنم و اگر مدیریت سایت صلاح نمی داند آنها را حذف کند. اما شخصا معتقدم اگر همراهان ما اینها را بخوانند شاید با ذره ای از شخصیت انسان نابغه ای که این راه را بنیان گذاشت بیشتر اشنا شوند. البته فقط به گوشه ای از خواص اشاره می شود.
خواص آناتوآ
به دست آوردن آرامش درونی.
رسیدن به تعادل فکری و فیزیکی.
کمک به بهبود ناراحتی های گوارشی.
تقویت هوش و حافظه. بخصوص برای کسانی که کارهای فکری زیادی دارند یا شغلشان حسابداری و این قبیل از مشاغل است.
کمک به بهبود بیماریهای جسمی و روانی. بخصوص برای کسانی که دچار غم و اندوه شدید برا ثراز دست دادن عزیزی هستند.
خواص آناتوا بیشتر از این است خلاصه کردم.

خواص آتادو
به دست آوردن استقامت فکری و فیزیکی.
کمک به حفظ و ثبات شخصیت.
تقویت اندامهای تحتانی و بخصوص استخوان دنبالچه و جمع نیروی مثبت درونی در ساختار استخوانی.
کمک به انهدام ترس و افزایش چالاکی و شجاعت.
بالا بردن توان جسمی و روحی و روانی درمبارزه.
ضد بیماریهای تنگی نفس و بیماریهای قلبی و بطورکلی بیماریهای ریوی.

خواص سوتو
کمک به رشد عقلی و بالا بردن تمرکز و هوشیاری.
کمک در تقسیم انرژی دربدن و حفظ ان.
کمک به جذب و هضم غذا.
مبارزه با پوکی استخوان.
بالا بردن روحیه امید به زندگی و بخصوص مبارزه با وسواس فکری و عملی.
بهترین ورزش برای کسانی که درحال ترک اعتیاد هستند.

خواص سامسامایه
بهترین ورزش برای کسانی که اقدام به انرژی درمانی می کنند.
افزایش کارکرد مغز و تولیدامواج الفا. بنابراین برای افزایش تمرکز و خود هیپنوتیزم مفید است.
دررفع خستگی های روانی مفید بوده و ضد افسردگی است.
در افزایش شجاعت بسیار موثر است اما تولیدعصبانیت هم می کند. بنابراین در اجرای آن نباید افراط کرد. برخلاف آناتوا که تا می توانید آن را تکرار کنید.
فکر می کنم تا همینجا کافی است.

ان شاء الله اگر عمری باقی بود بقیه مطالب را در باره انرژی کیهانی در موقعیت بهتری پی می گیریم.
از اینکه به تمام مطلب شما پاسخ ندادم حمل بر بی ادبی نکنید.فقط به این خاطر بود که تکرار مکررات می شد. با وجود این هر بحثی را که در این مورد طالب بودید اطلاع دهید در خدمتم. پاینده باشید توآ
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: Assar, حامدعدالتي, اکبر

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 9 years, 4 months ago #10821

با درود،
دوستان گرامی آقایان جاودان و آریا سپاسگزارم از توجه و وقتی که در این سالن گفتگو می گذارید. امید است که دوستان بهره لازم را ببرند.
من درگیر بحث شما نمیشوم نه بخاطر اینکه نظری ندارم بلکه ده ها کار عقب افتاده دارم که حتما بایستی به آنها رسیدگی شود و فرصتم کم است.
اما در مورد چهار خواصی که دوست عزیزم جناب آریا فرمودند باید عرض کنم که این چهار مورد از شخص و طرف ایشان است ، گرچه آن خواص همگی مثبت است ولی میشه که به اون لیستها بیش از آن هم اضافه کنیم، چون بهرحال نام بردن از نکات خیر و مثبت است. ولیکن من آنها را صددرصد قبول نمیکنم بخاطر اینکه مستند نیستند و اثبات علمی درشان نیست. در کل میشه بعنوان نصیحت و کلمات نوید بخش برای بالا بردن روحیه و باز کردن روزنه امیدی از آنها یاد کرد. اما اینکه بگوییم اتادو برای بهبودی تنگی نفس مفید است را نمی شود بدون سند علمی آنرا بیان کرد. ولیکن من بدرستی می دانم و عینی هم آنرا اثبات میکنم که اتادو برای حفظ بالانس و تعادل ساخته شده و این مورد در تمام جهات زندگی قابل لمس می تواند باشد.
پیروزی و شادکامی شما مد نظر من و این سایت است.
The following user(s) said Thank You: Farshid Javdan, Assar, Patrizia, حامدعدالتي, اکبر
Time to create page: 0.54 seconds