[b]مطلبي در باره كونگ فوتوآي سنتي و بقيه سبكهاي من در آوردي
( بخش سوّم )
كونگ فوتواي سنتي
داستان يك خيانت بزرگ
بنام يگانه هستي بخش
با درود براستاد جليل زاده عزيزو استادعصارو ديگر همراهان
با نام وياد خداوند بزرگ آغازمي كنيم بخش سوم از افشاگري در باره سبكهاي من در آوردي و اين قسمت را اختصاص داده ايم به شرح يك خيانت بزرگ به نام
« كونگ فوتواي سنتي»
در دو بخش گذشته بطور فشرده در باره معضلي بنام ( مصطفي دهقانيان) صحبت كرده و توضيح داديم كه وي يك شخص فريبكاري است كه به مرحله راهداني نيز در كونگ فوتوا نرسيده است.
حال در اين قسمت مي خواهيم در باره كونگ فو تواي سنتي كه وي ادعا مي كند بنيان گذار آن است بحث كنيم. اما قبل از آن لازم مي دانم مطلبي را يادآور شوم.
هموطن،دراينجا بحث برسر دهقانيان يا سلامي و يا ديگران نيست. بلكه موضوع بسيا رمهمتر از اينهاست و در خلال بحث شما خود اين مطلب را در خواهيد يافت. اما من در اينجا خيلي كوتاه عر ض مي كنم كه ، وقتي فردي در يك فعاليت ورزشي شركت مي كند بايد از اصالت و حققيت آن رشته مطلع شود. بعنوان مثال، ممكن است يك شخصي سالها در يك سبكي كه فكرمي كند كاراته است كاربكند و بعد متوجه شود كه اين سبك هيچ ارتباطي به كاراته ندارد و مداركي كه به وي داده شده فاقد ارزش است. حال اگر كسي اين شخص را ازهمان ابتدا آگاه بكند ايا به وي خدمت نكرده است؟ مسلما چرا. پس بدانيد كه هدف بنده هم همين است.وگرنه من در اين نوشتار هيچ نفع شخصي را دنبال نمي كنم.بلكه حاصلسالها فعاليت خود را به رايگان در اختيار شما مي گذارم. اما در نهايت تصميم با شماست و اين شما هستيد كه انتخاب مي كنيد. بقول معروف :
من هر آنچه شرط بلاغ است با تو گفتم. حال شما يا پند مي گيريد يا اين نوشته شما را برآشفته خواهد كرد.
پس بدانيد كه در اينجا كسي مشكل شخصي با اين اقايان ندارد. بلكه مي خواهيم اثبات كنيم كه تمام اينهايي كه مدعي ابداع سبك شده اند بطور كل دروغگو و كذاب بوده و حاصل فعاليت شما در اين سبكها نه تنها هيچ نفعي براي شما بهمراه نخواهد داشت، بلكه در گاهي از اوقات ممكن است موجب اسيب ديدگي شما نيزبشود.
مضاف براينكه اگر هيچ اسيبي هم نبينيد سالها وقت خود را در سبكي تلف كرده ايد كه هيچ بار علمي و ورزشي هم ندارد.
من دربخش چهارم بطوركلي به سبك هاي ابداعي خواهم پرداخت و اين بخش را فقط به كونگ فوتوا ي سنتي اختصاص داده ام.زيرا اين موضوع از اهميت بيشتري برخوردار است.
من در اين بحث همچون مباحث ديگر سعي مي كنم كه مطلب به صورت عاميانه بيان شده و همچنين فارغ از هر نوع احساساتي شدن و فقط از جنبه علمي و منطقي به بررسي اين موضوع بپردازيم.
حال مطلب خود را باطرح يك سوال آغاز مي كنم.
كونگ فوتوآي سنتي چيست؟
« كونگ فوتوآ » كه مشخص است. آن سبكي است كه توسط استاد ميرزايي درحدود چهل و اندي سال قبل بنيان گذاري شده است. اما صبر كنيد، اگر اينگونه است، پس كلمه سنتي به چه معناست؟
ما معمولاً ازاين كلمه درمقابل با نوع جديدش استفاده مي كنيم تا نشان دهيم كه نوع سنتي از اهميت بيشتر و يا اصالت بيشتري برخوردار است.
مثلا ما مي گويئم : بستني سنتي ، اش سنتي، كلوچه سنتي و ...... ؟!
حال اين پرسش مطرح مي شود كه مگرما كونگ فوتوآي نويي داشتيم كه حال سنتي آن را هم بايد داشته باشيم؟
عجب داستاني شد؟
اقاي دهقانيان مي بيني ، يك ذره نبوغ و خلاقيت نداري. آخه برادر من اين چه اسمي كه شما روي اين سبك گذاشتي؟ اگر مثلا مي خواستي نشان بدهي كه اين سبك اصيل تر است احتمالا بايد اسمش را مي گذاشتي
« كونگ فو تواي اصيل ميرزايي » چون كه شما مدعي هستي كه با اين كار خواستي كونگ فوتوا را به همان صورتي كه بوده كار كني. اما اين هم كه نمي شود. چون شما قبلا نام
استاد ميرز ايي را از آرمهاي اين سبك حذف كرده اي.پس مشكل دو تا شد.
خيلي دوست داشتم شما خودت بيايي توضيح بدهي كه چرا نام سنتي را روي ورزشي گذاشته اي كه تيشه به ريشه ان زده اي؟ چون هم نام بنيان گذار را از روي آن برداشته اي و هم اينكه در آن بدعت بخرج داده اي و برخلاف اساسنامه توا شال سبزو قهوه اي ومشكي به ديگران مي دهي. آه خدايا من چقدر كم حافظه شده ام. چرا مدام يادم مي رود كه شما كه اصلاًسبزهم نيستي، پس چطوريك نفركه شال بند سبز هم نبوده مي تونه به ديگران قهوه اي و مشكي بده؟
يعني اين از آن معماهايي است كه براي حل آن بايد از شرلوك هولمز يا پوآرو كمك گرفت.
خوب، بگذريم.
به ادامه مطلب توجه كنيد.
همراهان عزيز خوب دقت كنيد، يك نفر به نام
مصطفي دهقانيان كه اصلا شال بند سبز كونگ فوتوا هم نبوده و سالهاست كه به ملت ايران دروغ مي گويد مي ايد و سبكي را تأسيس مي كند كه نام ان را« كونگ فوتواي سنتي»مي گذارد.
و جالب اين است كه همين جوجه راهدان شما « ميلاد عباسپور » در يك سايتي به يكي از طرفداران كونگ فوتواي 21 توپيده بود كه :
شما اگر عرزه ( عرضه ) داشتيد كونگ فو توارا به همان صورت ثابق ( سابق )نگه مي داشتيد.
من با خواندن اين مطلب هم خنده ام گرفته بود و هم گريه.
خنده از اينكه يك خيانت كار به يك خيانت كار ديگر دشنام مي دهد و بايد گفت : ياللعجب. و گريه از اينكه حاصل كار يك مرد بزرگ
( استاد ميرزايي ) اينگونه مثل مال ميراثي دست يك عده بچه ناخلف دست به دست مي گردد.
با اين وجود پرسش مهم اين است كه: مگر دهقانيان ناجي كونگ فوتوا بوده و ايا به راستي اين ورزش را به همان وضع ثابق ( به قول ميلاد) حفظ كرده؟
اگر به همان وضع سابق بود كه بايد به همان شكلي كه بنيان گذار آن را رها كرده بود كار مي كردند. پس اين شالهاي رنگي برچه اساسي به شاگردان داده مي شود و چه بار علمي دارد؟
تكنيكها كه همان هفت خط است و دو خط هم سلاح سرد.پس اين پانزده خطي كه جناب جهان بان خروس بان روي سينه اش نصب كرده از كجا آمده است؟ آيا اين است همان نگه داشتن كونگ فوتوا به وضع ثابققق. اقاي ميلاد عباسپور.
اين را كه ننه صمد هم مي توانست انجام بدهد. پس شما چه كار شاقي كرده ايد؟
بگذريم، بهتراست يه كم جدي باشيم.
در اين مقاله سعي داريم با دليل ثابت كنيم كه سبك كونگ فوتواي سنتي نه تنها سبك نيست، بلكه اين كار خيانتي بزرگ به آرمانهاي راهبراين راه است. خوب حتما مي پرسيد با كدام دليل ؟
دلايل بنده اين سات :
1- كونگ فوتوا قبلا توسط راهبر يارومه ، پروفسور ابراهيم ميرزايي بنيان گذاري شده است. پس هر كس در اين زمينه ادعاي بنيان گذاري داشته باشد نه تنها دروغ مي گويد، بلكه يك كلاش است يك شارلاتان است. زيرا حاصل زحمت كس ديگري را به نام خود ثبت كرده است.
2- با اين حساب اين شخص مجرم است.زيرا مطابق قوانين كپي رايت عمل نكرده است.آخ كه من چقدر كم حافظه ام. يادم نبود كه دركشورما اين قوانين رعايت نميشود.
پس اقاي دهقانيان خيالتان راحت به چپاول خود ادامه بدهيد.
3- كونگ فوتوا راهبردارد وراهبر آن هر چند كه در اينجا نيست اما همه مي دانند كه وي زنده است و به كسي هم اجازه نداده كه براي اين ورزش تصميم بگيرد.پس دهقانيان با اجازه چه كسي اين سبك را مال خود كرده است؟ نكند اوهم سريال اقاي مديري را ديده وتَوَّهُّم او را برداشته و خيال كرده همه جا واس ماس.تازه اگر هم قرار بود كسي اين ورزش را مديريت كند شاگرد ارشد واقعي استاد ميرزايي ( استاد جليل زاده) كه بيشت رمحق است تا يك خائن به نام دهقانيان. درست نمي گويم؟
4- و دليل چهارم اينكه او كه اصلا مدركي و مهارت تأييد شده اي از طرف راهبراين راه ندارد.پس چطوروبه چه حقي اقدام به اينكار كرده است؟
5- ازهمه مهمتراينكه اين فرد چون به دروغ ادعاي شال بند سبزي نموده مورد غضب راهبر قرار گرفته تا جايي كه يارومه دستور داده تا شال وي ازكمرش باز شده وبه دورگردنش پيچيده شود،در اين صورت چطورچنين شخصي مي تواند ناجي كونگ فوتوا شود؟ اين درست مثل اين است كه يك دزد ادعا كند بخاطر حفظ ابروي صاحبخانه اقدام به دزدي كرده است؟
6- اصلا چه كسي صلاحيت اين شخص را براي اين كارتأييد كرده است؟ وي استاد كه نبوده، موردغضب راهبركه بوده، تمام تكنيكهايش ايراد اساسي دارد. پس چطور چنين شخصي صلاحيت اين را دارد كه خود را ناجي كونگ فوتوا مي داند؟
7- اصلابا بودن راهبر در قيد حيات و اينكه هيچكس نمي تواند ادعاي جانشيني وي را داشته باشد وي از طرف كدام مجمع يا تشكيلات صاحب صلاحيت تأييد شده؟ مگر كونگ فوتوآ فدراسيوني است؟ كونگ فو فقط يك راهبردارد و بس.
8- ودليل مهمتراينكه چگونه و بر اساس چه قانوني مي شود سبكي را كه مال شخص ديگري است فقط با افزودن يك پيشوند يا پسوند مال خود كرد؟ من اين سوال را از رئيس فدراسيون كونگ فو دارم. پس اگر اينكار شدني است شما بايد به همه اجازه بدهيد با افزودن يك پسوند يا پيشوند به اسم توا آن را مال خود كنند. در اين صورت رئيس محترم آيا به من اجازه مي دهيد كه من هم سبكي را به نام « كونگ فوتوا آريا » ثبت كنم؟ دوستان من هم اينجا هستند. مثلا دوست من اناتوا هم مي تواند سبكي را به نام « كونگ فوتوا اناتوا » به نام خود ثبت كند؟ اهان پدرام يادم نبود. و بقيه. آخر اين چه منطق مسخره اي است، دركجاي اين دنيا اين چنين عمل مي شود كه شما عمل مي كنيد؟ ايا همه اين مسائل بخاطر پول است؟ اگر چنين است واقعا اوف براينهمه بي وجداني.
9- دليل نهم اين است كه تواي سنتي كه اصلا سبك نيست.زيرا يك سبك نبايد مشابه داشته باشد. اين درست مثل ان است كه بنده ورزش تكواندو را با افزودن يك اسم ديگر به نام خود دوباره ثبت كنم. ايا به اين عمل خلاقيت و ابداع گفته مي شود؟ ايا اصلا در دنيا چنين چيزي امكان دارد؟ اگر هست كجاست؟ شما معرفي كنيد تا ما هم بدانيم.
فهرست دلايل مي تواند طولاني تر از اين باشد. زيرا هيچ منطقي اين كار را قبول نمي كند.انجام چنين كاري خيانتي بزرگ است.زيرا راهبراين راه كه زنده است اين فرد را به رسميت نمي شناسد. پس چطور امكان دارد وي داعيه دفاع از راهبر و زنده نگه داشتن سنتهاي وي را داشته باشد. در حالي كه هم اسم راهبر را از ارمها حذف كرده است و هم اينكه شيوه اي بغير از شيوه راهبر را در پيش گرفته است.
پس اين كونگ فوتوا سنتي نيست، چون اگر سنتي بود بايد به سنت راهبرعمل مي كرد. اين بيشتربه يك نوع كلاهبرداري شبيه است، يك نوع شارلاتاني است. حتي يك ابداع هم نيست، بلكه رونوشتي مسخره و ناقص از كونگ فوتواي اصيل است. آن هم به دست كسي كه كه حتي در اين ورزش صاحب اجازه هم نيست.
در زمان راهبرهر كس كه به شال سبز مي رسيد اجازه داشت تحت نظر راهبر به تعليم كونگ فوتوا مشغول شود. حال ما كه دربخشهاياول و دوم ثابت كرديم كه دهقانيان اصلا شال بند سبز هم نبوده،پس با اجازه چه كسي در اين سالها به تعليم مشغول بوده؟ ايا اين كار شخص برخلاف اساسنامه كونگ فوتوا نبوده؟ اصلا چه كسي درستي كار و تكنيكهاي اين فرد را تأييد كرده است؟ راهبر، يا شاگرد ارشد راهبر؟پاسخ اين است : هيچكدام.
حال بنده از كساني كه اين سبك را كار مي كنند سوالي دارم.
شما برچه اساسي تصميم گرفتيد در اين سبك تعليم ببينيد؟ اگر آگاه نبوديد من شما را آگاه كردم. حال چه بهانه اي باقي است؟
قبلا هم عرض كردم :
معمولا براي نوشيدن آب هر چقدرانسان به سرچشمه نزديك باشد آب گواراتر است.حال من از شما مي پرسم :
استاد جليل زاده كه ارشد شاگردان استاد ميرزايي و رييس فني دانشكده بوده اب زلال تري در اختيار شما مي گذارد، يا اينكه مصطفي دهقانيان كه نه تنها هيچ اطلاعي از اصول و فلسفه توآ ندارد، بلكه كسي است كه از سن 17 سالگي رو در روي راهبر ايستاده است؟
انتخاب شما نشان دهنده شعور، هوش ،مسئوليت پذيري، واعتقاد شما به كونگ فوتوا و راهبرآن است .
سخن در اين زمينه هنوزباقي است اما مطلب طولاني شد. در بخش اخر به عملكرد ديگر مدعيان خواهيم پرداخت تا سيه رو يشود هر كه در او غش باشد.
پاينده باشيد.
[/b]