• Create Account
Welcome To Body & Mind Training Institute Inc
   KUNG FU TO'A 
Learn Kung Fu TO'A from Master Mostafa Jalilzadeh
We Invite You to Participate in Our Weekly Talk Show
If you really WANT it, you have to LOVE it

 

You are here You are here: Forum
Guestِ, Welcome
Username Password: Remember me

ذن و فلسفه آن
(1 viewing) (1) Guest

TOPIC: ذن و فلسفه آن

باسخ‌به: ذن و فلسفه 12 years, 6 months ago #1439

سلام وعرض ادب خدمت استادجلیل زاده ودیگرهمراهان توآوکسب اجازه ازمحضراستادان
روان شناسی مدرن امروزی و مکاتب متنوع آن هنوز تعریفی از روان را ارائه نداده اند. آدم می تواند علم روان شناسی امروزی را به دو قسمت تقسیم بکند
روان شناسی تجربی؛ که در کنار پزشکی فعالیت میکند بخش ناچیزی از روان شناسی را تشکیل میدهد.
روانشناسی تئوریک ؛ بخش اعظم روان شناسی را تشکیل می دهد؛روان را بایستی تجربه کردروان نه روح است و نه جسم، بلکه رابطۀ بین هر دو.
روان چشم روح است مغز چشم روان و روان نیروی جاذبه است روان ذهن خدا است در درون انسان؛ روان یک واحد نور یا انرژی است روان کیفیّت درونی هر چیزی می باشد؛وانسان دارای سه طبیعت می باشدکه عبارتند ازجسم روان وروح (ماده؛نیرو؛انرژی) روح در واقع همان ماده است، در بالاترین درجه و ماده همان روح است در پائین ترین درجه درواقع هردوقطب یک واحدند.
خدابین این دوقطب یعنی( ماده وانرژی) فاصله انداخته (مثل دونیرویی که یکدیگرراجذب میکنند؛آهن وآهنربا،که اگرآنهاراازهم دورکنیم درفاصله ی کم آنها دوست دارندیکدیگرراجذب کننددرواقع فاصله ی ایجادشده بین این دوراروان می گوییم، درموردجمله ی (روح نفس) که گفتید بایدبه عرض تان برسانم که (روان همان نفس یا تنفس است) درآخرشمادوست من برای اطلاعات بیشتردرموردروح وروان به کتاب های متافیزیکی و...مراجعه کنید
777
The following user(s) said Thank You: Mohsen Torkaman, Delete, mohammad, حمید بروجنی

باسخ‌به: ذن و فلسفه 12 years, 6 months ago #1442

با سلام

مطلبی در مورد روح وروان و جسم
جسم(تن) گاری ؛ روح اسب ؛ پریسپری راننده
خلاصه ای از تن و روان
جسم رو باید با فعالیتهای فیزیکی و حرکات متکی بر تن ساخت که همون فیزیک بدن انسان است علم فیزیولوژیک

روح را باید با عبادت خداوند قوی کرد وپرورش داد به عبارتی روح از عبادت تغذیه میکنه

پریسپری هدایت کننده تن و روان است
راست قامت به ایست و دراقیانوس پرتلاطم زندگی موج سواری کن
The following user(s) said Thank You: حمید بروجنی

باسخ‌به: ذن و فلسفه 12 years, 6 months ago #1443

با درود ،

آرامش، رسیدن به حقیقت وجود هست.
وقتی که مرگ بیاد هر انسان خواهد فهمید که اووون همه غصه، درد، نگرانی، ناراحتی، تحجر و خرافات همه پوچ بوده
و انسان جزئی از یک ارامش ابدی و بی انتهاست
جزئی از یک زیبائی همیشگی و هر چه ناراحتی و غصه هست نتیجه مجازهاست و دور شدن از خود که همون خداست
خدا + خودآ
خدا روح واحد تمام بعدهای کائنات هست
و ماجزئی از اون هستیم که با پیوستن به اون زیبای بی انتها دیگه من و او معنی نداره

در جهان تنها یك فضیلت وجود دارد و آن آگاهی است و تنها یك گناه، وآن جهل است و در این بین ، باز بودن و بسته بودن چشم ها، تنها تفاوت میان انسان های آگاه و نا آگاه است , نخستین گام برای رسیدن به آگاهی توجه كافی به كردار ، گفتار و پندار است. زمانی كه تا به این حد از احوال جسم، ذهن و زندگی خود با خبر شدیم، آن گاه معجزات رخ می دهند.
در نگاه مولانا و عارفانی نظیر او زندگی ، تلاش ها و رویاهای انسان سراسر طنز است! چرا كه انسان نا آگاهانه همواره به جست و جوی چیزی است كه پیشاپیش در وجودش نهفته است! اما این نكته را درست زمانی می فهمد كه به حقیقت می رسد! نه پیش از آن!
مشهور است كه "بودا" درست در نخستین شب ازدواجش، در حالی كه هنوز آفتاب اولین صبح زندگی مشتركش طلوع نكرده بود، قصر پدر را در جست و جوی حقیقت ترك می كند. این سفر سالیان سال به درازا می كشد و زمانی كه به خانه باز می گردد فرزندش سیزده ساله بوده است! هنگامی كه همسرش بعد از این همه انتظار چشم در چشمان "بودا" می دوزد، آشكارا حس می كند كه او به حقیقتی بزرگ دست یافته است. حقیقتی عمیق و متعالی.
بودا كه از این انتظار طولانی همسرش شگفت زده شده بود از او مپرسد: چرا به دنبال زندگی خود نرفته ای؟!
همسرش می گوید: من نیز در طی این سال ها همانند تو سوالی در ذهن داشتم و به دنبال پاسخش می گشتم! می دانستم كه تو بالاخره باز می گردی و البته با دستانی پر! دوست داشتم جواب سوالم را از زبان تو بشنوم، از زبان كسی كه حقیقت را با تمام وجودش لمس كرده باشد. می خواستم بپرسم آیا آن چه را كه دنبالش بودی در همین جا و در كنار خانواده ات یافت نمی شد؟!
و بودا می گوید: "حق با توست! اما من پس از سیزده سال تلاش و تكاپو این نكته را فهمیدم كه جز بی كران درون انسان نه جایی برای رفتن هست و نه چیزی برای جستن!"
حقیقت بی هیچ پوششی كاملا عریان و آشكار در كنار ماست آن قدر نزدیك كه حتی كلمه نزدیك هم نمی تواند واژه درستی باشد! چرا كه حتی در نزدیكی هم نوعی فاصله وجود دارد! ما برای دیدن حقیقت تنها به قلبی حساس و چشمانی تیزبین نیاز داریم.
تمامی كوشش مولانا در حكایت های رنگارنگ مثنوی اعطای چنین چشم و چنین قلبی به ماست
او می گوید:
معجزات همواره در كنار شما هستند و در هر لحظه از زندگی تان رخ می دهند فقط كافی است نگاه شان كنید
او گوید:
به چیزی اضافه تر از دیدن نیازی نیست! لازم نیست تا به جایی بروید!
برای عارف شدن و برای دست یابی به حقیقت نیازی نیست كاری بكنید!
بلكه در هر نقطه از زمین، و هر جایی كه هستید به همین اندازه كه با چشمانی كاملا باز شاهد زندگی و بازی های رنگارنگ آن باشید، كافی است!
این موضوع در ارتباط با گوش دادن هم صدق میكند!
تمامی راز مراقبه در همین دو نكته خلاصه شده است "شاهد بودن و گوش دادن" اگر بتوانیم چگونه دیدن و چگونه شنیدن را بیاموزیم عمیق ترین راز مراقبه را فرا گرفته ایم!

باسخ‌به: ذن و فلسفه 12 years, 6 months ago #1445

سلام وعرض ادب خدمت آقا سعیدوتمام رهروان طریقت دانایی وکسب اجازه ازاستادجلیل زاده
درجواب سوالتون باید بگم بله.
ذهن انسان شامل دو ضمیرخودآگاه وناخوآگاست؛که هرکدام وظیفه ای دارند:مثلا ضمیرخودآگاه(کارنوشتن،خواندن،خوردن و...)وضمیرناخودآگاه(ضربان قلب،گردش خون،تنفس و...)راانجام می دهندواگرمغزانسان رابه صورت افقی به دوقسمت تقسیم کنیم (نیمکره ی پایین ونیمکره ی بالا)نمیکره ی پایین مربوط به ضمیرناخودآگاه ماست ونیمکره ی بالامربوط به ضمیر خودآگاه ماست.
درنیتجه چون اعمال فوق به ذهن، مغزمربوطند واندیشه وفکرمابرخواسته ازآنهاست درمیابیم که (اعمال غیر ارادی ما نشات گرفته ازفکرواندیشه ی ماست)
بدرود
777

ذن و فلسفه آن 12 years, 5 months ago #1997

ذن شکلی از آیین بودایی مهایانه است که تاکید فراوانی بر تفکر لحظه به لحظه و ژرف نگری به ماهیت اشیا به وسیله تجربه مستقیم دارد. این مکتب معمولاً تعالیم خود را به صورت‌هایی تناقض‌آمیز و فرامنطقی بیان می‌دارد. ذن را می‌توان تمرکزی ناظر بر چهار لایه شرح داد: لایه نخست شاهد بودن بر محیط اطراف شامل صداها، بوها، نورها واحساس سرما وگرما است لایه دوم ناظر بودن بر ذهن است. به این معنی که افکار واندیشه‌ها ستیز نکنیم، از آنها نگریزیم، آنهارا نام گذاری نکنیم (زشت/زیبا) و به خاطر خجالت یا احساس گناه از افکار، آن‌ها را انکار نکنیم. لایه سوم جسم است که بر تک تک نقاط بدن و وانهادگی و آرامش آنها ناظر باشیم لایه چهارم تنفس است که طی آن ریتم وآهنگ طبیعی تنفس را شاهد خواهیم بود

ذن از لغت “چان” که یک واژه چینی است سر چشمه گرفته و وارد زبان انگلیسی شده و در فرم اصلی دهیانا می با شد امروزه ” ذن ” به عنوان یک لغت ژاپنی شناخته می شود و معنی آن در انواع تلفظ های ژاپنی و چینی و انگلیسی ، در بحر تفکر غوطه ور شدن و اندیشیدن است . ” ذن ” بر اثر برخورد جهان بینی ” تائوئیستها ” و ” کنفومیونسیتها ” با اصول ” ماهایانا ” پدید آمده و بنابر این ظهور و بروز تمایلات خیلی نزدیک به ” ذن ” را می توان پس از فراهم آمدن ” (سوتراهای :سوره )بزرگ ماهایانا ” در چین دید که این کار توست راهب و مدرس هند ” کومباراجیوا ” صورت گرفت . ذن تعریفی خاص و قالبی ندارد و نه مذهب است و نه ریاضت و نه فلسفه و نه روانشناسی ولی با این وصف ، تعاریف چند نفر از متفکرین معاصر ادبیات ذن را نقل می کنیم : پروفسور دی _تی _سوزوکی ( استاد فلسفه بودائی در دانشگاه اوتانی توکیو ) این استاد که ۲۵ جلد کتاب درباره ی ذن نوشته و به زبان انگلیسی هم منتشر کرده است متجاوز از ۹۰ درصد ادبیات ذن را به تحریر کشیده و به دنیا معرفی نموده است . پروفسور ژاپنی ” ذن ” را بدینسان توصیف می کند : (ذن عبارت است از رهائی _ ذن یعنی پرورش خود آگاه و ناخود آگاه انسان که ماوراء هر گونه دور اندیشی است ذن یعنی “ماوراء” منطقی زیستن و منطقی اندیشیدن). آلن واتس (محقق و فیلسوف و استاد دانشکده های آمریکا) وی که چندین کتاب درباره ” ذن ” نوشته ، رئیس آکادمی آسیائی در آمریکاست و چنین می گوید : ( ذن شیوه و روشی است در راه رستگاری و رهائی . یعنی مجموعه اصولی که انسان با رعایت آنها می تواند با اشتیاق زندگی نماید ” ذن ” نه مذهب است و فلسفه است و نه علم و روانشناسی ) . دکتر کرسیمی همفریز (نویسنده شاعر و قاضی انگلیسی) وی که در لندن زندگی می کند ، تالیفات معتبری در زمینه ذن دارد او می گوید : ( ذن یعنی نگریستن به هر شیئی و جسم و انسان بدون کاستن از ارزش واقعی آن و بدون افزودن بر ارج واقعی آن … و بعد می افزاید : برای انتقال مفهوم ذن واژه و نثر و نظم نقش خامی را ایفا می کنند . یعنی ذن را با ابزار کلمه و لفظ و واژه و نظم نمی توان به درستی تعریف و بازگو کرد . ) ذن تجربه ای است طولانی که فرد باید خود آن را حس نماید . و همچنانکه نمی توان با توضیح درباره راه رفتن و نفس کشیدن عین نفس کشیدن و راه رفتن را تجربه نمود ذن را نیز با توضیح و توصیف و تعریف نمی توان درک کرد . درباره ذن تعاریف زیادی وجود دارد . ما دو تعریف دیگر هم درباره ی ذن نقل می کنیم : ذن یعنی مبدل گشتن روباه به شیر و هزارپا به اژدها . ذن یعنی مهاجرت از قطب اضطراب به قطب آرامش . نادیده گرفتن ذن مایه تاسف است؛ زیرا هنرهای رزمی در ظریف ترین شکل خود چیزی بیش از رقابت جسمی بین دو حریف، یعنی وسیله ای برای تحمیل اراده فرد بر حریف یا وارد آوردن ضربه فیزیکی بر او است. در واقع برای استاد واقعی کاراته ، کونگ فو ، آی کی دو ، وینگ چون ، جودو و دیگر هنرهای رزمی اساسا راهی برای دستیابی به آرامش روحی و روانی ، استراحت مغزی و فکری و عمیق ترین نوع اعتماد بنفس به شمار می رود. بنابراین به پیروی از آن هنر جنگیدن به وسیله شمشیر ، کنجوتسو «روش شمشیر زنی» به کندو تبدیل گشت. به زودی دیگر هنرهای رزمی پسوند “دو” به خود گرفتند که به مفهوم “راه” است و یا کاملتر بگویم: «راه روشن بینی، خودسازی و فهم.» عنصر اساسی ذن به درجات مختلف در هنرهای رزمی آی کی دو ، جودو ، کاراته دو ، کوان دو ، هاپ کی دو ، جیت کان دو و وو وی تائو (تائو:دائو:دو:روش :راه ) و در بین دیگر هنرهای رزمی معکوس است. نقش ذن در هنرهای رزمی تعریف ساده از آن را غیر ممکن می سازد زیرا ذن فاقد هر گونه نظریه است از این رو ذن دانشی است درونی و از درون شخص سرچشمه می گیرد که برای آن هیچ توضیح خاص و صریح و قطعی داده نشده است. ذن در هنرهای رزمی بر قدرت فکر و ارتقاء سطح هوش فرد تاکید ندارد و تاکید آن بر عمل شهودی است. هدف نهایی ذن آزاد سازی فرد از خشم پندارهای باطل و هیجان های عاطفی است. در جهت توسعه بخشیدن به تمرکز حواستان (تصور کنید) زیر یک آبشار به سردی آب یخ بنشینید و غرق در معماهای ذن (سوالاتی که از طریق منطقی قابل حل نیستند) بشوید تا قوه ، انبساط فکری و عقلانی ایجاد کند و به روشن بینی دست یابید. بعضی ها قادر اند لبه دستشان را مانند هیزم شکنی که با تبر تنه درخت را به دو نیم می کند یک دو جین سفال را که در فرش کردن بام منازل به کار می روند به راحتی خرد کنند. وقتی از یک استاد هنرهای رزمی در مورد سرچشمه آرامش و آسایش خاطر او پرسیده می شود می گوید: کاراته یک مسابقه نیست کاراته یک ورزش هم نیست حتی روشی برای دفاع شخصی هم نمی باشد کاراته مرکب از نیمی تمرینهای جسمی و نیمی روحی و معنوی است فرد کاراته کایی که سالهایی را با تمرین و تعمق و تفکر سپری می کند فردی آرام است او بی باک است و قادر است حتی در درون ساختمان در حال سوختن نیز آرامش خود را حفظ نماید. پس از گذرانیدن سالیان متمادی با هنرمندان رزمی تصور می شود مفهوم اصلی گفته های بالا را درک می کنید چنین آرامش و آسودگی را فرد فقط می تواند از طریق بسط دادن کامل خود در کار مورد نظر به دست آورد با علم به اینکه آنچه فرد قادر به انجام دادن است انجام داده است. وقتی یک استاد هنرهای رزمی مشغول انجام دادن عملیات (تمربنات) است به فرد بیننده این احساس دست می دهد که او در پیله ای نفوذ ناپذیر از تجربیات شخصی فضیلت و برتری خودشناسی و معرفت خود پیچیده و محصور شده است. او هرگز در مورد نمایش خود ، نگرانی ندارد زیرا که او کاملا بر کار خود مسلط است. استاد ذن ، در ذهن او جدا از استاد هنرهای رزمی نیست به علت آرامش ویژه درونی او می تواند از میان راههای مختلف در برخورد با خطرهای تهدید کننده زندگی راهی منطقی و عقلانی برگزیند. بسیاری از استادانی که زندگیشان را وقف هنرهای رزمی کرده اند آموخته است که برای دفع حمله ، راههای متعددی وجود دارد همان طور که در نزدگی عادی راههای مختلف وجود دارد. به علت اینکه استادان آرام و مسلط به خود هستند در کمال آرامش از نیروی خود استفاده می کنند و به دفع حملات می پردازند. تجربیات روی تشک مسابقه به شما می آموزد که در موارد خاصی می توانید اقداماتی به عمل آورید و مواردی وجود دارد که کاری نمی توانید بکنید. شما می اموزید که راههای مختلف را با بی طرفی مدنظر قرار داده و تصمیم منطقی اتخاذ و بدان عمل کنید. هنرمند رزمی حتی در مواجهه با زمین لرزه نیز قادر به حفظ آرامش خویش است در اولین لحظات زمین لرزه و با احساس اولین علامت خطر او با خود می گوید که زمین لرزه در حال وقوع است بهترین کاری که می توانم بکنم چیست؟ آیا بایستی زیر راه پله ای پناه بگیرم؟ بایستی به بیرون از خانه فرار کنم؟ یا بایستی همانجا که هستم بمانم؟ او در حالی که بایستی تصمیم به حرکت بگیرد باید آن را نیز با آرامش کامل انجام دهد زیرا تصمیم او مبنی تفکر معقول منطقی است تصمیم او هر چه باشد به هر حال بایستی او بر اساس واقعیت حاکم بر آن موقعیت واکنش نشان دهد نه بر اساس وحشت. استاد امریکایی کاراته آقای “اد پارکر” این مرحله از آسایش و خونسردی را به داشتن ذهنی همانند آب ساکن تشبیه می کند که در اصطلاح کاراته میستونوکورو گفته می شود. چگونه شخصی به یک چنین ذهنی همانند آب ساکن دست می یابد؟ فرد می آموزد که با مسیر زندگی همراه شود و با جریان هستی پیش رود زمانی که یک حادثه ناگوار در زندگیتان اتفاق می افتد در برابر آن اتفاق بدون داشتن کوچکترین عجله و یا هیجان عکس العمل نشان دهید این موضوع را همیشه مدنظر داشته باشید که در اغلب مواردی که برایتان پش می‌آید. بیشتر از آنچه که خود فکر می کنید راه چاره و راه حل وجود دارد آرامش و خونسردی خود را برای حتی یک دقیقه قبل از آنکه عمل و یا عکس العمل از خود نشان دهید حفظ نمایید و راه های چاره را مدنظر قرار دهید. سپس با گرفتن یک تصمیم عاقلانه با خونسردی در ان راه قدم بردارید پنج روش در ذن: ۱٫ذن بدون انگیزه دینی برای سلامتی ۲٫ذن با انگیزه دینی ۳٫ذن با قطع ادراکات حسی و جریان آگاهی ۴٫ذن در پیوند با زندگی ۵٫ذن ترکیبی شامل ۴ قسمت بالا که تکامل یافته ترین ذن است و بودایان آن را تمرین میکنند ذاذن:نشستن ۴ زانو مانند مجسمه بودائیان را ذاذن یا به ذن نشستن گویند البته تمرین ذن را در همه حال حتی ایستاده نیز میتوان انجام داد و مسئله اساسی تفکر ذن است نه نوع و حالات فیزیکی...برگرفته شده از آکادمی آزاد یوگا،،،پاتانجالی یوگا.
Attachments:

باسخ‌به: ذن و فلسفه آن 12 years, 5 months ago #1999

با سلام خدمت داریوش عزیز از اینکه توضیح دقیق وکامل دادید درباره ذن بسیا ر استفاده کردیم با تشکر از زحمتی که دراین راه کشیدید
The following user(s) said Thank You: Mostafa Jalilzadeh, daryoush,seweden
Time to create page: 0.40 seconds