• Create Account
Welcome To Body & Mind Training Institute Inc
   KUNG FU TO'A 
Learn Kung Fu TO'A from Master Mostafa Jalilzadeh
We Invite You to Participate in Our Weekly Talk Show
If you really WANT it, you have to LOVE it

 

You are here You are here: Forum
Guestِ, Welcome
Username Password: Remember me

ذن و فلسفه آن
(1 viewing) (1) Guest

TOPIC: ذن و فلسفه آن

باسخ‌به: چرآ توآ 12 years, 8 months ago #605

  • سیمرغ
  • OFFLINE
  • Fresh Boarder
  • Posts: 19
  • Karma: -1
درود بر تمام شما رهروان طریقت دانایی و مخصوصا شما استاد جلیل زاده عزیزم
در مورد شناخت کانگ فو : کانگ در لغت به معنای دانائی و فو طریقت است ، توآ یعنی انشاء تن و روان، پس کانگ فو توآ یعنی طریقت دانائی تن و روان

برگرفته از کتاب کانگ فو توآ خط یک
نوشته استاد مصطفی جلیل زاده
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیسوته رود
________________________
گر نشان زندگی جنبندگی ست خار در صحرا سراسر زندگیست
هم جعل زندست وهم پروانه لیک فرق ها از زندگی تا زندگیست
پژمان بختیاری
The following user(s) said Thank You: Mostafa Jalilzadeh, Mohsen Torkaman, Jamshid, milad mohaghegh

باسخ‌به: توآ و تکنیکهای آن - مایگاه تن 12 years, 7 months ago #903

  • SAEED
  • OFFLINE
  • Gold Boarder
  • گر به خود آیی به خدایی رسی
  • Posts: 181
  • Karma: 6
با سلام خدمت اساتید محترم و به ویژه استاد جلیلزاده
میخواستم بدانم آیا ضربه ای به نام متوی شوکی وجود دارد یا نه و اگر وجود دارد تمرین ابتدایی و آماده سازی آن به چه صورت است؟
با تشکر

فلسفه ذن در کونگ فو توآ (۱) 12 years, 7 months ago #909

با درود خدمت اساتید و همراهان گرامی
تعدادی از همراهان خواستار مطالبی در خصوص آموزش ذن بودند امیدوارم نوشته های ذیل و ادامه آن که بتدریج در سایت قرار خواهد گرفت مورد استفاده واقع گردد.

در جهان امروز با توجه به روابط خاص سياسي و اقتصادي و تداخل فرهنگها پذيرش بسياري از آرا و نظرات پيشگامان عقيدتها نه تنها در خور تامل است، بلكه با توجه به روابط انسانها و نزديكي فرهنگهاي متفاوت بيكديگر و همچنین تمايل ملتها به پيشرفت روز افزون ناگزير به پس زدن و رد بسياري از نظرات هستيم. هدف اصلي ما دست يافتن به ذني است كه بتواند بشر مثبت را راضي نمايد و در عين حال او را بی جهت به نيستي نكشاند. ذن مورد نظر ما زندگي است يا به يك معني شيوه زندگي است. با اصول و روشها، ‌گرايشها و موازين خاص كه شايسته و مورد قبول جامعه جهاني آينده با ارگانيزم خاص خود ميباشد،‌ ذن مقبول ما، ذني است كه قادر باشد انسانها را به آنجا برساند كه ورا انديشه مي باشد.
ما به او كه ذن مورد نظر ما را درك ميكند ميگوئيم ” توانا” . توانا براي زيستن به معناي راستين و بسوي هدفهاي راستين ……. كه زير درفش انسانيت با تمام نيروي فكري و فيزيكي خود جهتي انتخاب كند كه به خدمت مردم باشد،.
ذني با جهان امروز ميتواند هم آهنگ و هم صدا گردد كه از هيچ مسئله اي غافل نباشد. بدين خاطر من و تو موظف و ناگزيريم آگاه باشيم و آگاه كنيم..
درست است كه انسانها بي اختيار زاده ميشوند و بي اختيار ميميرند، ولي قبول كن كه تنها مفهوم تولد بيرون آمدن از رحم مادر و تنها مفهموم مرگ بيحركتي قلب نيست. تولد و مرگ مفاهيم ديگري هم ميتوانند داشته باشد.
در مفهموم اول اگر ما براي تولد خود قادر به تصميم گيري نبوديم، براي فرزندانمان كه ميتوانيم، نيازي به بازگوئي اين نكته نيست كه فرزندان من و تو بدون تصميم ما متولد نمي شوند. درست است كه من و تو قادر نيستيم كه نميريم ولي ميتوانيم آنرا به تاخير بياندازيم. امروزه علم عامل تحميل اراده بشر در مسائل و موارد بسياري است كه چندي قبل فكرش را هم نميكرديم. فردا بي شك مرگ را هم در چنگال علم خواهيم داشت. بعلاوه برداشتي كه ما از تولد و مرگ داريم، ممكن است متفاوت باشد. من فكر ميكنم انسان زماني در حقيقت متولد ميشود كه به شناختي واقعي و روشن از محيط خود و افرادش دست يابد. و آن هنگام كه قادر به درك واقعيات نباشد و از زندگي بهراسد مرده است.
زندگي با جوشش انديشه آغاز و با خاموشي آن تمام ميشود. بر اين مبنا حد فاصل بين اين جوشش و خاموشي زندگي است. زندگي هيچ گاه ملال آور نيست ، در حاليكه دنياي من و تو بايد دنياي تحرك و سازندگي باشد. ما حق نداريم به دست آويز اينكه سر انجام خواهيم مرد، درويش وار به كنجي بخزيم و در عين اينكه نفس ميكشيم مرده اي بيش نباشيم. دنيا تنها از آن من و تو نيست كه تصميم به آباد نكردنش بگيريم و آنچه بر ما كردند بر ديگران بكنيم. دنيا مال انسانهاست، انسانهايي كه هستند و آنها كه بعد ها خواهند بود. ما سربازان رزم زندگي هستيم، درفشمان هم زندگي ساز است،‌نه زندگي بر انداز. قدرتمان ناشي از قدرت انسانها خواهد بود، همان سان كه زبونيمان معلول خودمان است. ميخواهم باور داري كه زندگي بي فايده نيست. حتي زندگي آنان كه فاقد جوشش انديشه اند. چون زماني خواهد رسيد كه همه براي نبردهاي تازه تري از نو زائيده شويم.
زندگي نبرد انسانهاست، در اين نبرد خواستهاي فراواني پيش رو داريم.
خواست ما چيزي نيست كه بتوان از آن چشم پوشيد، چون آنچه ما ميخواهيم خواست همه انسانهاست. يك نياز منطقي و عقلاني است، يك نياز صد در صد است كه بي آن نميتوان بود، ما با تمام نيرو و تلاش خود براي داشتن آنچه ميخواهيم ميكوشيم.
ما چيزي را نميخواهيم كه ديگران بر ما تحميل كنند، ما در جهان مورد نظرمان با اينكه صرفا يك مصرف كننده بي اراده باشيم مخالفيم. مسير خواستهاي ما را تبليغات بي اساس تعيين نميكند، خواستهاي ما مريد و متاثر از تفكرات انساني است،.
خواستني، اندوه زا نيست كه با از بين بردن آن اندوه هم از بين برود خواستن تنها با بدست آوردن آنچه كه ميخواهيم از بين ميرود. نظر بودا در استفاده از هشت اصل براي از بين بردن خواستها: نظر راست، نيت راست، كلام راست، كردار راست، معاش راست، سعي و عمل در راه راست، انديشه و تفكر راستي، تمركز فكر در معناي راستي، ممكن است در نظر اول حالت اتوپياي افلاطون را داشته باشد ولي در حقيقت اينطور نيست. اگر من و تو به هشت اصل بالا معتقد باشيم هيچكس حق ندارد به ما بگويد اتوپيست، مگر نه اينكه دارا بودن صفات فوق خيلي آسان است؟ مگر نه اينكه اصول براي رسيدن به اهداف انسانيمان لازم است. با اين هشدار كه ما از هشت اصل كه قبلا ديديم براي از بين بردن خواستها استفاده نخواهيم كرد. اينها سلاحهاي اوليه ما براي بدست آوردن خواستها و نيل به جامعه اي سازنده و بر حق است.
Attachments:
The following user(s) said Thank You: Mostafa Jalilzadeh, Mohsen Torkaman, Jamshid, Delete, Ali Torkaman

داستانهای ذن (۱) 12 years, 7 months ago #911

ذكر داستانها و حكايات ، از ديرباز در فرهنگ های گوناگون رايج بوده و امروزه نيز مشهود است . هر چند كه شايد كاربرد داستان در زمانهای گذشته به علت عدم تحصيلات قشر كثيری از جامعه ، اهميت بيشتری داشت اما امروزه نيز داستانها و روايات ، همچنان به عنوان عناصری آموزشی كاربرد دارند . در اين ميان داستانهای ذن نيز كمك مفيدی هستند برای جلب توجه جويندگان و نيز منابع پند آموزی برای رهروان ذن .
مطالعه ی داستانهای ذن ، نيم نگاهی ست به تجربه هايی متفاوت و نه كسب تجربه ای متفاوت . داستانهای ذن عموماً كوتاه و بی حاشيه اند ، زيرا اصولاً ذن مكتبی پر حرف نيست. از اين رو برخورد با مباحث آن ، ممكن است كمی گيج كننده جلوه كند .
از سوی ديگر زبان متناقض ، بی منطق و فلسفه و طنز گونه ی آن نيز ، ذهن منطقی خواننده ی نوپا و حتی مخاطب كار گشته را به چالش وا می دارد . برای ذن زيبايی و نقش و نگار داستان اهميتی ندارد . آنچه مهم می نمايد ، قدرت تلنگری ست كه ذن به مخاطب خود وارد می كند و گاه ممكن است اين تلنگر به سيلی جانانه ای بدل شود كه خواننده ی داستان را شوكه كند .
داستانهای ذن هر چند كه ساختارها و اجزای نسبتاً مشخصی دارند اما هيچ معيار و موازنه ای در آنها ديده نمی شود ، بسياری از اين داستانها به راستی رخ داده اند و نبوغ استادان ذن ، سازنده ی واقعی اين حكايات بوده است . از ديدگاه ادبی شايد حتی نتوان لقب داستان را به اين قطعه های داستانگونه داد ، اما مسلماً اين امر برای اهالی كوچه باغ ذن ، اهميت چندانی ندارد . اين قطعات را می توان حكايت ، روايت، گفتار ، پند ، داستان و يا هر چیز مشابه ديگر ناميد .
آنچه در اين ميان مورد توجه است ، پيام و بن مايه ايست كه داستان به همراه دارد . درك اين بن مايه بسيار دشوار می نمايد اما دور از دست نيست . حفظ كردن اين حكايات و يا انباشت كلكسيونی آنها آنچنان كاری از پيش نخواهد برد . داستانهای ذن تنها يك نيم نگاه است ، يك گذر از مقابل دكان شيرينی فروشی و ديدن كلوچه ها و اين تنها كافی نيست ، آنگونه كه استاد ذن كيوگن گفت : ديدن يك كلوچه ، گرسنگی آدم را رفع نمی كند . پس خواندن داستانها و حكايات ذن به تنهايی كافی نيست و اين تنها گوشه ای از دنيای ذن است ، دنيايی كه ظاتاً هيچ دنيايی نيست .
مطالعه ی داستانهای ذن نيازمند پيش زمينه های ذهنی و مطالعاتی ست . از اين رو برای ما ايرانيان ، درك فضايی كه اين داستانها درآن زاده شده ، برای نائل آمدن به بن شناسی ساختارهای ذن لازم می نمايد . در اين راستا درك و آگاهی پيرامون تاريخ و فرهنگ شرق دور كمك بسيار قدرتمندی ست برای درك هر چه بهتر مكتبی چون ذن كه از تداخل دو دين و فرهنگ متفاوت زاده شد و پيشرفت های بسياری داشت . در كنار اين كسب دانش ، اجرای روشهای عملی و تجربه های خود محور ما را آماده ی آن می سازند تا به وادی ذن گام نهيم. داستانهای ذن گاه کوآنی را در بر دارند . این کوآن می تواند کوآنی برای خود ما باشد .
The following user(s) said Thank You: Mostafa Jalilzadeh, Mohsen Torkaman, Jamshid, Delete

باسخ‌به: توآ و تکنیکهای آن - مایگاه تن 12 years, 7 months ago #912

سلام استاد خسته نباشید می دونم شاید این سوال،شاید جوابش براتون خسته کننده وتکراری باشه ولی برای من مهمه سوالم اینکه به ترتیب ازشال قهوهای یعنی بعد ازآنه تاتواچه تکنیک های وجوددارند(البته فقط نامشان)مثل من تومای یا کوکوماو....
باتشکرازشمااستاد گرانقدر
777
The following user(s) said Thank You: حمید بروجنی

باسخ‌به: توآ و تکنیکهای آن - مایگاه تن 12 years, 7 months ago #913


 دوست گرامی من متوجه سوال شما نشدم. منطورتون از متوي شوكي چیه؟ تمام ضربات ما شوك دارند، ضربه بدون شوك كه ضربه نيست، يك چیزی مثل رقصيدن ميشه. لطفاً سوال خود را واضحتر و با مثال بيان كنيد.
The following user(s) said Thank You: حمید بروجنی
Time to create page: 0.36 seconds