• Create Account
Welcome To Body & Mind Training Institute Inc
   KUNG FU TO'A 
Learn Kung Fu TO'A from Master Mostafa Jalilzadeh
We Invite You to Participate in Our Weekly Talk Show
If you really WANT it, you have to LOVE it

 

You are here You are here: Forum
Guestِ, Welcome
Username Password: Remember me

گفتگوی همراهان
(1 viewing) (1) Guest

TOPIC: گفتگوی همراهان

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 10 years, 1 month ago #9782

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
يك پاسخ ديگر به كامنت 9769
حسين جان فقط براي اينكه روحيه همراهان تغيير پيدا كند بنده اين كامنت را مي گذارم تا دوستان سرگرم بشوند.مطالب را بدون دخل و تصرف از سايت( تبيان زنجان ) مي گذارم.

آیا واقعا زمان مرگ هر كس معلوم است ؟
واحد دار القرآن تبیان زنجان-

اگر واقعا مرگ هر كس معلوم است پس دادن صدقه، انفاق، دعاي مومنين براي طول عمرشان در نماز در حق خود يا ديگران چه معني دارد؟


1. قبل از هر چيز بايد درباره تعبير ديني(اجل) و مرگ مطالبي ارائه شود: قران كريم مي فرمايد: (هوالذي خلقكم من طين ثم قضي اجلا و اجل مسمي عنده ثم انتم تمترون)[1]يعني او كسي است كه شما را از گل آفريد سپس مدتي مقرر داشت و اجل حتمي نزد اوست، با اينهمه شما ترديد مي‌كنيد. برخي از اهل تفسير در ذيل اين آيه مي‌گويد: اجل در اصل به معني(مدت معين) است و(قضاي اجل) به معني تعيين مدت و يا به آخر رساندن مدت است، اما بسيار مي‌شود، كه به آخرين فرصت نيز اجل گفته ميشود، مثلا مي‌گويند(اجل دين) و موقع پرداخت بدهي رسيده است. آنچه به قرينه ساير آيات قران و رواياتي كه از طريق اهل بيت ـ عليهم السلام ـ به ما رسيده استفاده مي‌شود، تفاوت اين دو(اجل و اجل مسمي) در آن است كه(اجل) به تنهايي به معناي عمر و وقت و مدت غير حتمي است و(اجل مسمي) به معني عمر و مدت حتمي است و به عبارت ديگر(اجل مسمي) مرگ طبيعي که کسي را از آن گريزي نيست و(اجل) مرگ زودرس است. با توجه به اين توضيح ، بسياري از مطالب روشن مي‌شود، از جمله اين كه در برخي آيات آمده: (فاذا جاء اجلهم لا يستاخرون ساعة و لايستقدمون)[2]يعني هنگامي كه اجل آنها فرا رسد نه ساعتي به عقب مي‌افتد و نه جلو. در اين آيه منظور از(اجل) همان مرگ حتمي است يعني وقتي انسان به عمر نهايي خود رسيد همان مرگ حتمي و طبيعي او فرا مي‌رسد و قابل تغيير و برگشت نيست. پس اين آيه شامل مرگ‌هاي زودرس و نا به هنگام نمي‌شود.[3]

2. نكته ديگر آن است بر اساس روايات اجل بر دو نوع؛ محتوم و اجل موقوف تقسيم شده است. كه به چند نمونه از آن اشاره مي‌شود:

الف: امام صادق ـ عليه السلام ـ ذيل آيه مذكور فرمود: (هما اجلان، اجل محتوم و اجل موقوف)[4]

ب: در روايت ديگري فرمود: (اجلي غير مسمي و موقوف قابل تقدم و تاخر است، اما اجل مسمي قابل تغيير نيست.[5]

ج: در روايتي ديگر فرمود: اجل مقضي همان اجل محتوم است.[6]
( اينجاش خيلي با نمكه )
با توجه به اين روايات و آيات ياد شده معلوم مي‌شود گرچه هر دو اجل از ناحيه خدا تعين ميشود، يكي به طور مطلق و ديگري به صورت مشروط و يا معلق. درست مثل اين كه مي‌گوييم: اين چراغ بعد از بيست ساعت بدون هيچ قيد و شرط خاموش مي‌شود و نيز مي‌گويم: اگر طوفان بوزد، بعد از دو ساعت خاموش خواهد شد، در مورد انسان و اقوام و ملت‌ها نيز چنين است. مي‌گوييم، خداوند اراده كرده است كه فلان شخص پس از فلان مقدار عمر به طور قطع از ميان برود و نيز مي‌گويم اگر ظلم و ستم و نفاق و تفرقه و سهل‌انگاري و تنبلي را پيشه خود سازد، در يك سوّم آن مدت از بين خواهند رفت، هر دو اجل از ناحيه خدا است؛ يكي مطلق و ديگر مشروط.[7]

3. با توجه به دو نكته ياد شده درك پاسخ به آساني ممکن خواهد شد، بدين بيان كه اگر در روايات آمده: صله رحم عمر را زياد مي‌كند و يا قطع رحم عمر را كم مي‌كند، و يا صدقه دادن عمر را زياد مي‌كند، و يا دعا و توسل به اولياء الهي اجل را به تأخير مي اندازد يعني اين که مثلا خداوند مقدر كرده كه اگر فلان شخصي اهل صدقه و صله رحم و نيايش بود، فلان اندازه عمر كند(مثلا 80 سال) و اگر نبود، مثلا(50 سال). لذا در برخي روايات آمده كه از امام معصوم ـ عليه السلام ـ سوال شد كه با صله ارحام چگونه عمر طولاني مي‌شود؟ حضرت در پاسخ فرمود: مثلا اگر 10 سال مقرر شده و او صله ارحام كند خداوند به فرشته‌ها دستور مي‌دهد كه يك نقطه در كنار عدد ياد شده بگذارند تا مثلا بشود(100). در اين زمينه روايات فراوان است به عنوان نمونه به چند روايت اشاره مي‌شود:
مثلا از عوامل مرگ، بخصوص در جهان ماشيني امروز كه صدها حادثه از طريق انواع ماشين آلات براي انسانها پيش مي‌آيد و سبب مرگ نا بهنگام افراد مي‌شود، در روايات فراوان آمده كه صدقه دادن بلا و حادثه ناگوار را دفع مي‌كند.
مثلا امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: صدقه دادن آشكار، هفتاد نوع بلا را دور مي‌سازد.[8] در روايت ديگر آمده صدقه: در شب، مرگ بد را از انسان دفع مي‌كند.[9]
و در روايت ديگري آمده: كه امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: هر كس در ماه رمضان صدقه دهد، خداوند هفتاد نوع بلا را از او بگرداند.[10]
و در روايتي ديگر از امام باقر ـ عليه السلام ـ رسيده كه فرمود: نيكي به ديگران و صدقه دادن فقر و تهي دستي را از انسان دور و عمر را زياد مي‌كند، و اين هر دو از كسيكه آنها را بجا آورد هفتاد نوع مرگ بد را(مانند سوختن، غرق شدن و مرگ نا به هنگام) دور مي‌سازد.[11]
اين گونه روايات كه در موارد و موضوعات مختلف فراوان رسيده است، همه گوياي اين نكته است كه اعمال نيك در طولاني شدن عمر مي‌تواند موثر باشد و يكي از ساده‌ترين دلايل آن اين است كه مثلا در روايات ياد شده آمده بود كه صدقه حوادث ناگوار را دفع مي‌كند، با توجه به اين كه بسياري از حوادث ناگوار سبب مرگ زودرس و نابهنگام مي‌شود، پس كسي كه با صدقه جلو وقوع آن حادثه را بگيرد طبعا مرگ او به تاخير مي‌افتد و اگر مثلا از دادن صدقه خودداري كند و حادثه‌اي واقع شود سبب مرگ او مي‌شود، اين روشن‌ترين دليل بر تاثير صدقه و امثال آن در جلوگيري از مرگ غير حتمي است.
( يعني اگر صدقه ندهي ميميري )
4. يكي از پاسخ‌هاي كه درباره اين گونه شبهات مطرح است جريان تفاوت ميان قضا و قدر است بدين بيان كه آنچه قضا و حكم حتمي الهي قابل تغيير نيست. اما تقدير(قدر) قابل تغييراست. يكي از بزرگان در تشريح اين مساله مي‌گويد: تقدير قابل تغيير است، چون مقدمات يك شيء فراهم مي‌شود اگر مقدمات بعيد باشد، هنوز بايد چند واسطه‌ي ديگر تحقق يابد تا به آن برسد، و اگر تقدير قريب باشد چون هنوز علت تامه تحقق آن پديده حاصل نشده، ممكن است از وقوع آن جلوگيري شود. با توجه به اين نكته، معناي بسيار از رواياتي كه در باب تقدير آمده است روشن مي‌شود. مثلا صدقه دادن موجب دفع بلا مي‌شود يا صله رحم عمر را طولاني مي‌كند و يا با دعا تقديرات عوض مي‌شود. با توضيحي كه داده شد روشن گرديد كه چگونه تغيير مي‌كند. معناي تقدير اين بود كه زمينه و شرايط براي شما فراهم است ولي ممكن است مانعي پيش آيد. پس اين عامل جديد، موجب تغيير تقدير مي‌شود. مثلا با صدقه دادن و يا دعا كردن جلو وقوع آن گرفته شود.
( اينجاش خيلي مهم است.دقت كنيد)

اگر گفته شود اين حرف با علم الهي منافات دارد؛ مثلا اگر با دعا حادثه‌اي تغيير كند علم خدا جهل شود، چون خدا مي‌دانست اين كار واقع ميشود اما حالا واقع نشده است. پاسخ آن است كه چون خداوند مي‌دانست كه فلان شخص كه قرار است عمرش فلان مقدار باشد، با صله رحم و يا دعاي او و دفع بلا با صدقه دادن، عمرش طولاني مي‌شود؛ وگرنه همان اندازه معين عمر مي‌كند. پس تغيير مدت عمر، با علم خداوند نيز منافات ندارد.(براي اطلاع بيشتر به منبع ذيل مراجعه شود)[12]
( اي خدا منو تبدل به همون وزغ كني بهتر است )
چقدر يك نفر بايد نادان باشد كه در باره علم خدا اينگونه صحبت كند.)
ايا خداوند از قبل تمام ماجراي زندگي ان شخص را نمي داند؟ يعني اينكه عاقبت يك نفرچگونه خواهد مرد؟ پس اين ارجيف چيست؟ اينها فكر كرده اند كه خدا هم انسان است كه هر ساعت يك حرفي بزند. بابا ، به گفته قران و همه علما، وقتي انسان خلق نشده خدا از سرنوشت او با خبراست چون يا خودش مقدر مي كند يا قضا قدر است و يا حتي اگر اين شخص ازاد گذاشته شده باشد باز خدا مي داند كه او در طي مدت عمر خود چكار خواهد كرد و كي خواهد مرد.پس داستان صدقه و دفع بلا چيست؟مگر علم خدا فقط به معلومات است ؟
( اين يكي ديگه اخرشه )
5. و بالاخره بر اساس آيه: (يمحو الله ما يشاء و يثبت) آنچه در لوح محفوظ ثبت است قابل تغيير نيست، اما آنچه در لوح محو و اثبات ثبت شده قابل تغيير است. مثلا وقوع فلان حادثه براي فلان شخص اين گونه ثبت شده كه اگر صدقه بدهد آن حادثه واقع نمي‌شود و اگر صدقه ندهد واقع مي‌شود. و يا مثلا اگر صله رحم انجام دهد فلان مقدار عمر مي‌كند و اگر ندهد فلان مدت عمر مي‌كند. بنابراين تغيير مدت عمر و يا دفع بلا با صدقه دادن، مسايلي است كه مربوط به لوح و اثبات مي‌شود كه امور مندرج در آن قابل تغيير است.[13]
خدا خودش در قرآن مي فرمايد از همه چيز باخبر است و همه چيز در لوح محفوظ ثبت است. اونوقت اين مياد ميگه يه چيزهايي قايمكي نوتشه شده كه دوراز چشم خدا قابل تغييره ).آناتوآ جان گل منه اپار .

اندیشه قم/گردآوری:گروه قرآن سایت تبیان زنجان
www.tebyan-zn.ir/quran.html

[1] . انعام/ 2.

[2] . اعراف/ 34.

[3] . مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، نشر مكتب‌الاسلاميه، ج 5، ص 150.

[4] . تفسير نور الثقلين ج 1، ص 704.

[5] . همان.

[6] . همان.

[7] . تفسير نمونه، ج 5، ص 150.

[8] . ثواب الاعمال، ترجمه علي اكبر غفاري، تهران، نشر كتاب فروشي صدوق، ص 162 ـ 165.

[9] . همان.

[10] . همان.

[11] . همان.

[12] . مصباح يزدي، محمد تقي، معارف قران، خدا شناسي، كيهان شناسي، انسان شناسي، نشر موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، 1380 ش، ج3و1، ص210،211.

[13] . همان، ص210 و 211.
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: anattawa

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 10 years, 1 month ago #9783

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
برگهايي ا زگلستان خواجه عبدالله انصاري
تقديم به استاد بزرگ جليل زاده عزيز و استاد عطار دوران و تمام همراهان نيك آيين
گلچین مناجات های خواجه عبدالله انصاری
در عجبم از کسی که کوه را می شکافد تا به معدن جواهر برسد،ولی خویش را نمی کاود تا به درون خود راه یابد. خواجه عبدالله انصاری
الهی نام تو ما را جواز، مهر تو ما را جهاز، شناخت تو ما را امان، لطف تو ما را عیان.
الهی ضعیفان را پناهی. قاصدان را بر سر راهی. مومنان را گواهی. چه عزیز است آن کس که تو خواهی...
الهی در جلال رحمانی، در کمال سبحانی، نه محتاج زمانی و نه آرزومند مکانی، نه کس به تو ماند و نه به کسی مانی. پیداست که در میان جانی، بلکه جان زنده به چیزی است که تو آنی. خواجه عبدالله انصاری
الهی چون در تو نگرم از جمله تاج دارانم و چون در خود نگرم از جمله خاکسارانم خاک بر باد کردم و بر تن خود بیداد کردم و شیطان را شاد
الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .
الهی ظاهری داریم بس شوریده و باطنی داریم بخواب غفلت آلوده و دیده ای پر آب گاهی در آتش می سوزیم و گاهی در آب دیده غرق . خواجه عبداللّه انصاری
الهی هر که تو را شناخت و علم مهر تو افراخت هر چه غیر از تو بود بینداخت.
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند خواجه عبدالله انصاری

الهی مرا آن ده که مرا آن به
الهی اگر از دنیا مرا نصیبی است به بیگانگان دادم
واگر از عقبی مرا ذخیره ای است به مومنان دادم
در دنیا مرا یاد تو بس و در عقبی مرا دیدار توبس خواجه عبدالله انصاری
الهی ضعیفان را پناهی ؛ قاصدان را بر سر راهی ؛ مومنان را گواهی ؛ چه عزیز است آنکس که تو خواهی!
الهی هر که ترا شناسد ؛ کار او باریک و هر که ترا نشناسد ؛ راه او تاریک .
الهی توانائی ده که در راه نیفتیم و بینائی ده که در چاه نیفتیم .
الهی بر عجز خود آگاهم و بر بیچارگی خود گواهم ؛ خواست خواست توست ؛ من چه خواهم . خواجه عبدالله انصاری
الهی از پیش خطر و از پس راهم نیست دستم گیر که جز فضل تو پناهم نیست.
الهی ترسانم از بدی،خود بیامرز مرا به خوبی خود.
الهی بنیاد توحید ما خراب مکن و باغ امید ما بی آب مکن.
الهی هرکس ازآنچه ندارد مفلس است و من از آنچه دارم.
الهی ابوجهل از کعبه می آید و ابراهیم از بتخانه،کار به عنایت بود ،باقی بهانه.
الهی اگر مجرمم، مسلمانم و اگر بد کرده ام پشیمانم.
الهی کدام درد از این بیش باشد که معشوق توانگر بود و عاشق درویش... خواجه عبدالله انصاری
الهی من کیستم که ترا خواهم چون از قسمت خود آگاهم ، از هر چه می پندارم کمترم . خواجه عبدالله انصاری
الهی فرمودی که در دنیا بدان چشم که در توانگران می نگرید ، بدرویشان و مسکینان نگرید .
الهی تو کریمی را والاتری که در آخرت بدان چشم که در مطیعان نگری در عاصیان نگری. خواجه عبداللّه انصاری
الهی دلی ده که در حرص و آز بر ما باز نشود و قناعتی ده که چشم امید ما جز بروی تو باز نشود.
الهی دستم گیر که دست آویز ندارم و عذرم بپذیر که پای گریز ندارم.
الهی تحقیقی ده که از دنیا بیزار شویم و توفیقی ده که در دین استوار شویم . خواجه عبدالله انصاری
الهی اگر پرسی حجت نداریم و اگر بسنجی بضاعت نداریم و اگر بسوزی طاقت نداریم .
مائیم همه مسلمان بیمایه و همه از طاعت بی پیرایه و همه محتاج و بی سرمایه الهی چون نیکان را استغفار باید کرد ، نانیکان را چه باید کرد ؟

الهی مبینی و میدانی و برآوردن می توانی .
الهی چون همه آن کنی که می خواهی پس از این بنده مفلس چه می خواهی . الهی آمرزیدن مطیعان چه کار است . کرمی که همه را نرسد چه مقدار است ؟
الهی آفریدی رایگان و روزی دادی رایگان . پس بیامرز رایگان که تو خدایی نه بازرگان خواجه عبدالله انصاری

الهی اگر چه بهشت چون چشم و چراغ است
بی دیدار تو درد و داغ است.
دوزخ بیگانه را بنگاه است.
وآشنا را گذرگاه است
وعارفان را نظرگاه است
الهی اگر مرا در دوزخ کنی دعوی دار نیستم،واگر در بهشت کنی بی جمال تو خریدار نیستم.
الهی!
من به حور و قصور ننازم،اگر نفسی باتو پردازم،از آن هزار بهشت سازم. خواجه عبدالله انصاری
الهی چون آتش فراق داشتی با آتش دوزخ چه کار داشتی . الهی روزگاری ترا می جستم خود را می یافتم . اکنون خود را می جویم ترا یافتم.
الهی بر عجز و بیچارگی خود گواهم و از لطف و عنایت تو آگاهم ! خواست خواست تو است من چه خواهم ؟ ( من چه دانم ؟) خواجه عبداللّه انصاری
الهی!خواندی تاخیر کردم.فرمودی،تقصیر کردم.عمر خود بر باد کردم و بر تن خود بیداد کردم.اگر گوییم ثنای تو گوییم.اگر جوییم رضای تو جوییم.
الهی!گفتی کریمم،امید بدان تمام است.تا کرم تو در میان است،نا امیدی حرام است. خواجه عبدالله انصاری
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: اکبر, anattawa

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 10 years, 1 month ago #9784

  • حسین
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • گر به خود آیی به خدایی رسی به خودآ
  • Posts: 374
  • Karma: 0
درود بر استاد عزیز
استاد عزیز هدف از خلقت خلق شناخت خود پروردگار است (کنت كنزاً مخفياً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لكي أعرف) من گوهر گرانبهایی بودم خواستم شناخته شوم پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم این از هدف خلقت خداوند می خواهد خلق را با خلقت خودش بیازماید ( الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ) آن که مرگ و زندگی را بيافريد ، تا بيازمايدتان که کدام يک از شما به عمل نيکوتر است و اوست پيروزمند و آمرزنده پس هدف از خلقت خودش (خداوند) نیست چون خداوند نیازی ندارد تا کسی او را بشناسد مقصودم چه سودی برای خدا دارد که من او را بشناسم یا نشناسم مگر چیزی از جلال و جبروت خدا کم می شود یا چیزی اضاف می شود خیر مهم یک تفضلی است نسبت به من مخلوق (من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم) استاد این پرسش را می توان از جهاتی در صفات کمال خدا جستجو کرد که خدا هیچ نیازی به خلق ندارد او کمال است و دوست دارد دیگران به این کمال برسند بعد از آزمایش به آنها هم یک پادداشی بدهد سوال مگر شناخت خدا لازمش پاداش است او صاحب خانه است می خواهد پاداش دهد یا ندهد این هم از تفضل و عنایت خداست مگر من چه طلبی از خدا دارم همین خلقت من خودش تفضل است همینکه من را از عدم بوجود آورده تفضل است مطالبه پاداش معنا ندارد مثل ارباب که عبدی را می خرد بعد عبد به ارباب میگوید حال که من را خریدی پول به من بده چه پول دادنی عبد و ما یملک عبد در اختیار مولایش است عبد از خودش هیچی ندارد هرچه دارد از مولایش است

راجع به سوال دوم اینکه اگر همه موجودات رادرست و خوب می آفرید دیگر آزمایش معنا نداشت همه در کمال آرامش زندگی میکردند دیگر چه دعوایی چه تهمتی چه دروغی و..مهم امتحان و پیروزی از این امتحان است تا خوب و بد ارزش خودش را نشان دهد آنکس که اطاعت میکند قیمت دارد و انکه اطاعت ندارد قیمت ندارد اگر شمری یزید نباشد ارزش امام حسین شناخته نخواهد شد استاد موجودات در خلقتشان مراتب دارند وجود مقدس اهلبیت با وجود من و شما بمراتب اختلاف هست که وجود نازنین آنها از کمال بیشتری برخوردار است برای همین است تا ارجحیت اهلبیت بر سایرین مشخص شود چون آن بزرگواران در اطاعت و عبودیت از همه جلوترند تا ارجحیت یک مومن بر یک کافر مشخص شود اگر خوب و بد را نمی آفرید قیمت اشخاص مشخص نمی شد سوال مگر خدا بدی می آفریند خوب این که با ذات خدا منافی است خدایی که این کمالات دارد بدی چرا بیافریند بله خدا بدی نیافریده خدا فقط محض خیر است بدی از ناحیه فعل و کردار ماست مثال می زنم سردی هوا آیا بد است خیر اما نسبت به درخت باعث خشک شدن برگ درختان او می شود یعنی شر است برای درخت پس سردی فی نفسه خیر است اما نسبت به درخت شر می شود شرور در عالم باضافه است چاقو فی نفسه بد نیست می توان از او برای پوست کردن خیار استفاده کرد می توان با آن شکم کسی را درید پس فعل من بد است خدا نگفته برو شکم کسی را پاره کن خدا فرموده از نعمت خوب استفاده کن این انسانها هستند که خوب استفاده نمی کنند لذا اطاعت خدا در قیمت گذاری افراد نسبت به مقامشان اینجا مشخص می شود که همه یکسان نیستند بلکه بعضی بر بعضی رجحان دارند این هم ازمایش است برای ترجیح بعضی بر بعضی دیگر تا بیازماید که چه کسی بر چه کسی برتری دارد پس قیمت در آزمایش همه اش و همه اش میزان اطاعت است خداوند در قرآن می فرماید هل یستوی الاعمی و البصیر آیا نابینا و بینا باهم برابرند خیر آنکه چشم بینایی دارد شناختش نسبت به خدا بیشتر است این نتیجه است پس اطاعت خدا شناخت خداست برگشتیم به همان آزمایش اول یعنی هر که خدا را بیشتر اطاعت کند بیشتر او را می شناسد پس هدف شناخت است و بها دادن به کسی که این شناخت را بداند پس دنیا محل آزمایش است و اگر همه صفات خوب را به من می داد امکان شناخت خدا نبود همه باهم برابرند و مساوی برتری بر همدیگر نیست خوب چی می شد همه در معرفت مساوی می شدند و مراتب شناخت میسر نبود چون شناخت من از ذات پروردگار کجا و شناخت پیامبر از ذات پروردگار کجا

استاد سر شما را به درد نیارم لپ مطلب همین بود اصلا خلقت ما طفیلی است نسبت به خلقت اهلبیت ما بخاطر اهلبت اصلا خلق شدیم (لولاک لما خلقت الافلاک) ای پیامبر اگر تو نبودی این عالم امکان را خلق نمی کردم نتیجه شناخت اتم همان شناخت پیامبر و اهلیبت است (لولا الحجه لساحت الرض باهلها ) اگر حجت(مهدی ) در زمین نباشد دنیا با هرچه هست نابود می شد یعنی استاد ما خلقتمان طفیلی است ارزش ما به ارزش وجود اهلبیت است حال ببینید با اهلبین پیامبر چه کردند که امام سجاد در جریان کربلا می فرماید اگر شما هم دشمنان ما بودید اینقدر بلا سر ما نمی آوردید چقدر حرمت اهلبیت در روز عاشورا نگه داشتند
قصد جواب بود بحث به جایگاه اهلبیت رسید در هر حال تشکر از عنایت حضرتعالی از طرح چنین سوال بجایی

خدا عزت و سرافرازی عنایت فرماید
The following user(s) said Thank You: Mostafa Jalilzadeh, Assar, آريا , اکبر, anattawa

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 10 years, 1 month ago #9785

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
پدرام عزيز درود بر شما
سؤال كرده ايد :
با درود بر همه
جناب اریا به نظر شما چطور میشود غبطه نخورد یا حسود نبود.چون به حوزه اخلاق مربوط میشود برای توا کاران هم مفید است.ممنون.

پدرام عزيز بنده در حد سواد و فهم خودم پاسخ مي دهم و اميدورام كه مفيد فايده واقع شود.
مسائلي كه به شخصيت انسان مربوط است به دو بخش تقسيم مي گردد. 1- حوزه ذهن و روان .2- حوزه عمل و رفتار.
مسائلي كه در حوزه ذهن يا رفتار قرار مي گيرند براي اينكه تغيير يابند ابتدا نيازمند آن است كه مشخص بشود كه ان موضوع يا مسئله يا مشكل ، در حقيقت مشكل است يا يك چيزعادي است؟ ( اين مطلب خيلي مهم است ).
مثلا ممكن است يك شخصي از چيزي بترسد. پس در اثر اطلاعات غلطي كه دريافت مي كند فكر كند كه او انسان ترسويي است وديگران شجاعند يا اينكه انسان شجاع كسي است كه از آن مسئله نترسد. بعد وقتي به يك روان شناس مراجعه مي كند درمي يابد كه اصلا ان مسئله ترس نبوده بلكه يك نوع مكانيزم دفاعي بدن بوده است كه در اصطلاح علم روان شناسي به ان « مكانيزمهاي دفاع رواني » گفته مي شود.
پس در آغاز بايد دانست كه شخص در باره چه نكته اي فكر مي كند كه حسادت مي كند يا غبطه مي خورد. سپس اقدام به درمان كرد.
اما قبل ازهرمطلبي بايد بگويم موضوعي كه الان مي خواهم بيان كنم كمي براي شما عجيب خواهد بود چون تا بحال گمان نمي كنم آن را از كسي شنيده باشي.
متاسفانه الان مد شده كه اگر شما سوالي از كسي بكني ، شخص بلافاصله شروع مي كند به پند دادن بدون اينكه بداند حقيقتا چه مي كند. مثلا به دوستي مي گويي كه من چكنم تا حسادت من از بين برود؟( در اينجا روي سخن من با هيچ كس نيست.بنده بطوركلي عرض مي كنم. دوستان به دل نگيرند) وي بدون اينكه اصلا به اين موضوع توجه كند كه مشكل شما ايا به حسادت مربوط مي شود يا نه، دوساعت براي شما داد سخن خواهد داد.تازه شروع به ملامت مي كند و حديث هم نقل مي كند و از ايات قران مثال مي زند كه بگو پناه مي برم به خدا از شر حسود. يعني نسخه شخص را راحت مي پيچند.بعد اگر بگويي، خوب حالا من چكار بايد بكنم؟ مي گويند تقوا پيشه كن و ..........!؟
اما بنده به شما بعنوان كسي كه از وي خواسته اي پاسخ بدهد عرض مي كنم كه :
اولاً ، بايد بداني كه بعضي از خصوصيات اخلاقي جزو ذات انسان است. يعني همه انسانها به اين مسائل مبتلا خواهند شد. پس حسادت و غبطه خوردن، هر دو جزو خصوصيات رواني يك انسان نرمال است. اگر شخصي حسادت نكند نرمال نيست. نرمال نيست نه اينكه مريض است. بلكه يا جزو افرادي است كه خودش را ساخته است. ياجزوپيامبران و اولياي خداست يا امام است و .... ؟! خلاصه آدم معمولي نيست.
آدم معمولي بايد حسادت كند.مگر مي شود نكند. من وقتي كه مي بينم تمام هم سن و سالان من به هر چه كه مي خواستند رسيده اند و من هنوز اندر خم يك كوچه ام، مگر مي شود حسادت نكنم.( در اينجا از همراهان عزيز معذرت مي خواهم. چون جملات بعدي من ممكن است براي شما ناراحت كننده باشد).
اگر كسي به شما گفت من حسود نيستم، بدان كه به احتمال 99 در صد دروغ مي گويد. همه ما آدمها اينگونه صفات بد را داريم و اينطوري به دنيا آمده ايم. فقط وقتي كه شناختيم و قبول كرديم كه اين صفت از كنترل من نوعي خارج شده ، آنوقت بايد به يك متخصص مراجعه كنيم و از وي كمك بخواهيم. توجه كن : به يك متخصص. نه من يا هر كس ديگر.زيرا تشخيص مشكلات رواني در حوزه عمل روان شناس باليني يا روان پزشك است و بنده نمي توانم و مجاز نيستم كه در اين سايت بدون اينكه شما را ديده باشم ويزيت كنم و راه درمان عرضه كنم.
متاسفانه اين رويه غلط حتي به تلويزيون هم كشيده شده.مثلا در برنامه به خانه برمي گرديم ، ازروان شناسي دعوت مي كنند كه بيايد در برنامه به مردم مشاوره بدهد.بعد يك آدم بيكاري بلند مي شود( و به خودمي گويد يه زنگ به جمشيد بزنم .) و به برنامه زنگ مي زند و مي گويد من با خانمم مشكل دارم چكنم؟ اقاي روان شناس هم مفصل راهنمايي مي كند. يكبار من به يكي از اين اقايان تماس گرفتم و گفتم حقيقتا شما مي دانيد چه مي كنيد يا خير؟ طرف برگشت گفت : اقا بعد از قرني مرا دعوت كرده اند به برنامه زنده اين را هم نمي تواني ببيني. من چسب زدم
ولي مجبور شدم در يكي از مجلات پر تيراژ كشور بدون اينكه حتي از خودم اسم ببرم تا جايي كه در توان داشتم در اين باره نوشتم ومدير مسئول باحال مجله هم آن را منتشركرد. اما بعدش عذربنده و ان خبرنگاري كه با من مصاحبه كرده بود را خواست.
پاينده باشيد.
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: pedram, anattawa

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 10 years, 1 month ago #9786

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
آناتواي عزيز درودبر شما
فرموده ايد:
با توجه به کامنت های 9750و 9751جناب اقای اریای عزیز
فکر کنم ایشان دارند ارمنی مسلمان می کنند
من حقيت هرچي مطلب را بالا پايين كردم ، به شيوه دون خوان هم ديدم( از گوشه چشم ) متوجه منظور شما نشدم.من اين كامنتها را از اينترنت براي عزيز برادر ( حسين اقا ) گذاشتم تا مطالعه كرده و نظرخودشان را بفرمايند.
حالا نمي دانم اين متن شما را بايد چكونه تفسير كنم؟ چون تفسير به نظرمن غلط است. صاحب سخن حي و حاضر است. پس آنچه دل تنگت مي خواهد بگو. عزيز دل، من هم گوش مي دهم . بويورون قار داش .
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: anattawa

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 10 years, 1 month ago #9787

  • حسین
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • گر به خود آیی به خدایی رسی به خودآ
  • Posts: 374
  • Karma: 0
جواب به کامنت 9777
جناب آریای عزیز
در همان کامنت جواب موجود است این ساعت معلم در نزد خداست که جای تاخیر و تقدیم نیست لکل یوم معلوم برای هرکس یک روزی است در سرلوحه خلقت نوشته شده که این شخص فلان روز خواهد مرد بله اما ما در دنیای آزمایش خودمان عقب و جلو میکنیم بله می توانیم عقب و جلو بکنیم حال با عاق والدین همان که عرض کردم یا با احسان و صدقه اما واقعا می دانم چه روزی می میمرم نه به ما فرمان داده شده صدقه بدید همیشه که صدقه مقبول نمی شه همیشه هم که در حال صدقه دادن نیستیم یه دفعه چه دیدی عزرائیل (ع) یقه ما را هم چسبید

خدا به استاد عزیز و من و شما طول عمر عنایت فرماید
The following user(s) said Thank You: آريا
Time to create page: 0.48 seconds