• Create Account
Welcome To Body & Mind Training Institute Inc
   KUNG FU TO'A 
Learn Kung Fu TO'A from Master Mostafa Jalilzadeh
We Invite You to Participate in Our Weekly Talk Show
If you really WANT it, you have to LOVE it

 

You are here You are here: Forum
Guestِ, Welcome
Username Password: Remember me

آشنایی با واژهها
(1 viewing) (1) Guest

TOPIC: آشنایی با واژهها

باسخ‌به: مفاهیم اصطلاحات و کلمات 11 years, 5 months ago #3890

باسلام و درود خدمت استادبزرگ و دیگر همراهان

{آقای وثوقی نوشته اند:همراه گرامی جناب سلیمانی ،

در پاسخ به سوالهایتان همانطور که استادتان گفته معنی واژه کیانزا ( لبه کنار دست ) یا همان تیغه دست می باشد}

{شما نوشته اید:با درود،
لبه و تیغه دست نامش سویتو}

استاد عزیز من کمی گیج شدم سوبتو یا کیانزا=تیغه دست کدامشان ؟
سپاسگذارم
توآ
The following user(s) said Thank You: ابراهیم, حمید بروجنی

باسخ‌به: مفاهیم اصطلاحات و کلمات 11 years, 5 months ago #3891

  • Jamshid
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • Posts: 514
  • Karma: 15
درود بر همگی آقای سلیمانی رفرنس نهایی همه کونگ فو توآ کاران استاد جلیلزاده می باشند . پس در صورت شک داشتن همواره سخن ایشان را به عنوان مرجع اصلی در نظر بگیرید . در ضمن لازم است توضیح دهم که در باره معنی اصطلاحات و مفاهیم کونگ فو توآ در ایران کتابهای زیادی منتشر شده است و بسیاری از آنها دارای اشتباهات زیادی می باشند و به اضافه آنکه در این کتابها مرجع و منبع معتبر و موثق ذکر نشده است . دوستان و بزرگواران در تلاش شبانه روزی هستند تا با مطالعه ومقایسه و تطبیق آثار به جا مانده از یارومه و همچنین مشورت با دانشمندان زبان شناس معتبر به تدریج معنای صحیح این اصطلاحات را بدست آورند و جمع آوری نمایند و با توجه به حجم زیاد این کار و انرژی زیادی که لازم دارد این کار بسیار طاقت فرسا و زمان بر می باشد. من همین جا از طرف همه توآ کاران صمیمانه از زحمات این استادان بزرگوار و به ویژه استادجلیلزاده و استاد عصار و استاد آژیر نیا و استاد وثوقی و استاد فرشاد و همه دوستان تشکر و سپاسگزاری می کنم و آرزوی تندرستی و پیروزی برایشان دارم .
Last Edit: 11 years, 5 months ago by Jamshid.

واژه‌های فارسی در زبان سوئدی 11 years, 5 months ago #3959

  • Assar
  • OFFLINE
  • Administrator
  • Posts: 414
  • Karma: 27
واژه‌های فارسی در زبان سوئدی

همواره در میان زبان‌ها، داد و ستد وجود داشته است و واژه‌ها از زبانی به زبان دیگر در رفت و آمد بوده‌اند. زبان فارسی نیز به عنوان زبانی که در ایران از دیرباز تا به امروز رواج داشته از چنین قاعده‌ای به دور نبوده است و بلکه داد و ستدهای فراوانی نیز در خود دیده است.
Albino
: زال، زال تن
این واژه در انگلیسی و سوئدی برابر با «زال» در پارسی است و از ماده albus لاتینی که به معنی «سپید» بوده، گرفته شده است که ریشه اصلی آن در زبان‌های باستانی ایران «اَربو arbo» بوده که همین معنی «سپید» را داشته و با تبدیل «ل» به «ر»، به زبان لاتین راه یافته است و از آنجا به دیگر زبان‌های اروپایی. واژه زال، نیز از واژه اوستایی «زَر» می‌آید و نمونه دیگری از تبدیل «ل» به «ر» را نشان می‌دهد.
Ambra: عنبر، شاه بوی
این واژه فارسی در زبان فرانسوی ambre و در انگلیسی amber خوانده می‌شود.
Baby: کودک، ببه
اصل این واژه در فارسی، «باوه» است که به معنی کودک بوده و در گویش استان مرکزی، آن را «ببه» گویند و در انگلیسی به همین صورت سوئدی موجود است.
Band: بند، نخ
Bäst: بهترین
که در انگلیسی به صورت Best وجود دارد از اصل اوستایی وهیشتَ است که امروزه در فارسی بهشت خوانده می‌شود.
Check:چک
ریشه آن Chak در فارسی است که از واژه‌های کهن است و بعدها به اروپا رفته است.
Com,Comma: آمدن
از ریشه «گام» است که در پهلوی و اوستایی نیز موجود است. واژه گام به باور نگارنده حتی می‌تواند ریشه Go در زبان انگلیسی باشد.
Djävla,Djävlar,Djävul,Djävel: دیو
این واژه در لاتین، devus و در فرانسه dieu و در انگلیسی devil است.
Fresta: فریفته کردن
در اوستایی fresta است. در فارسی نیز واژه «فرشته» از این ریشه است.
Kelim: گلیم
Lab,Läpp: لب
Mitra: کلاه ویژه روحانیان عیسوی
Nafta: نفت
Ost: استخوان
Partisan: جنگاور، پارتیزان
Rustik: روستایی، بخش دوم واژه نیز از ریشه il پهلوی است.
Svär: شوهر
Taft: تافته، پارچه تافته
Varg: گرگ
اصل اوستایی آن «vaharka» است که در پهلوی vohrk و در فارسی «گرگ» شده است.
Com,Comma: آمدن/ از ریشه «گام» است که در پهلوی و اوستایی نیز موجود است. واژه گام به باور نگارنده حتی می‌تواند ریشه Go در زبان انگلیسی باشد.
Vide: بید، نوعی بیدِ کوتاه
در زبان سوئدی برخی از پسوندها و پیشوندهای زبان فارسی به چشم می‌خورد که از آنها ترکیبات فراوانی در این زبان ساخته شده است و در زیر به چند نمونه از آنها اشاره می‌شود:
Ande: پسوند صفات فاعلی
یکی از پسوندهای پر کار زبان فارسی است که با ریشه فعل، ترکیب می‌شود و صفت فاعلی یا اسم فاعلی می‌سازد مانند: برنده و .. که نمونه‌هایی نیز در زبان سوئدی دارد.
Frestande: فریبنده و فریفتار، بخش نخست این واژه نیز فارسی است.
Mördande: میراننده، کشنده، بخش نخست این واژه هم فارسی است و از فعل «مردن» می‌آید.
Are: پسوند صفت فاعلی و صفت برتر و ..
این پسوند در زبان فارسی در واژه‌هایی چون پرستار و دادار دیده می‌شود و در سوئدی نمونه‌های بسیاری دارد:
Vinnare: برنده به معنی پیروز. Vin نیز از ریشه وَن اوستایی به معنی پیروزی است.
Frestar: فریبنده و فریفتار
Hom: هَم که پیشوند اشتراک است و در واژه‌های سوئدی دیده می‌شود:
Homonym: هم نام، بخش دوم نیز هم ریشه ببا واژه «نام» فارسی است.
Ig,ik,isk: پسوند نسبت
این پسوند در پهلوی «ik» بوده که در فارسی به صورت «i» به جای مانده و در زبان سوئدی نمونه‌های زیادی دارد:
Berig: کوهی
در زبان سوئدی چند نام خاص نیز دیده می‌شود که ریشه در نام‌های ایرانی دارند، همچون:
Aura: که نامی دخترانه است و از واژه اهورا گرفته شده است.
Anita, Anitta: این هم نامی دخترانه است که از نام ایزدبانوی ایرانی، آناهیتا گرفته شده است.
Dolma: دُلمه که نام خوراکی ایرانی است.
Geo: نام خاص مردان از ریشه «گئو» است و در نام گیومرث دیده می‌شود.
Kaj,kaja: از نام‌های خاص قدیمی سوئدی
از ریشه باستانی Kay,kaya است که در فارسی «کی» و «کیا» شده است.
Mona,Mana: از نام‌های رایج دخترانه در سوئد
Margarita: نام خاص دخترانه از ریشه مرواریت در پهلوی است.
Sara: از نام‌های دختران که به معنی خالص و بی غش است.
Zoroastrisk: زردشتی

گزیده از منبع اینتر نتی

دگر مرد رهي ميان خون بايد رفت
از پاي فتاده سرنگون بايد رفت
تو پاي به ره بنه دگر هيچ مپرس
خود راه بگويدت كه چون بايد رفت

باسخ‌به: واژه‌های فارسی در زبان سوئدی 11 years, 5 months ago #3962

  • Assar
  • OFFLINE
  • Administrator
  • Posts: 414
  • Karma: 27
ذن (Zen) (ژاپنی) – واژه‌ای‌ست معادل «چن» (Chan) در چینی که آن نیز از کلمه‌ی «دیانا» (Dhyana) در سانسکریت به‌معنای مراقبه و مدیتیشن گرفته شده‌است. مراقبه‌ی بی‌موضوع.

سان‌ذن (San-Zen) (ژاپنی) – گفت‌و‌گوی سریع بین «روشی» یا استاد ذنِ «رین‌زایی» با راهب یا شخصی از مردم عادی که تحت تعلیم ذن است. موضوع این گفت‌و‌گو معمولا یک «کوآن» است که از آن پس، نوآموز باید روی آن کار کند. مصاحبه ممکن است چند ثانیه یا چند دقیقه بیشتر طول نکشد و گاهی امکان دارد هر روز یا چند بار در روز تکرار شود. سان‌ذن، قلب تعالیم ذنِ رین‌زایی‌ است.

ديانا (Dhyana) : يعنى خلاء ذهنى يا مديتيشن. ذهن ما در طول شبانه روز دايماً در ترافيک افکار گوناگون، تصميم گيريها، خاطرات، خواهشها و غيره بسر مى برد. شايد افکار ما لحظه اى هم توقف و آرامش ندارد، حتى هنگام خواب در شب ذهن در حال فعاليت است و از اشتغالات گوناگون رها نمى باشد و ما خوابهاى گوناگونى داريم.

که‌کافوزا (Kekkafuza) (ژاپنی)، (Paryanka) (سانسکریت) – حالت صحیح و کامل نشستن در ذن. در این حالت، ابتدا پای راست روی ران پای چپ قرار می‌گیرد و سپس، پای چپ را بر روی ران پای راست می‌گذارند. در این وضعیت، نشیمنگاه، بر روی ذافو قرار دارد و به‌همراه زانوهای مستقر شده روی ذانیکو، برای بدن، حالتی همانند یک سه‌پایه‌ی مستحکم ایجاد می‌شود. ترتیب قرار گرفتن پاها، می‌تواند عکس ترتیب فوق هم باشد. اگر تنها پای چپ روی ران راست قرار گیرد، به این حالت، «نیمه ‌لوتوس» یا «هانکافوزا» (Hankafuza) گفته می‌شود.

نیروانا (Nirvana) (سانسکریت)، (Nibbana) (پالی)، (Nihan) (ژاپنی) – مقصد نهایی رهروان. بهشت بوداییان. محلی که بودایان یا بیدارشدگان، پس از مرگ جسمانی، به آن وارد می‌شوند و دیگر تولدی دوباره نخواهند داشت. تهیای مطلق. آگاهی مطلق.

هارا (Hara) (ژاپنی) – مرکز ثقل بدن. مرکز انرژیِ حیاتی بدن. محلی در پایین ناف. نقطه‌ی زندگی. تنفس اصولی و صحیح، با این ناحیه صورت می‌گیرد.

هانکافوزا (Hankafuza) (ژاپنی) – حالت نشستن «نیمه‌لوتوس» در ذن. در این وضعیت، تنها پای چپ، روی ران پای راست قرار می‌گیرد. اگر هر دو پا روی یکدیگر قرار بگیرد، حالت «لوتوس کامل» یا «که‌کافوزا» (Kekkafuza) ایجاد می‌شود که حالت اصلی ذاذن است.

گزیده از منبع اینتر نتی


دگر مرد رهي ميان خون بايد رفت
از پاي فتاده سرنگون بايد رفت
تو پاي به ره بنه دگر هيچ مپرس
خود راه بگويدت كه چون بايد رفت
Last Edit: 11 years, 5 months ago by Assar.
The following user(s) said Thank You: Jamshid, ابراهیم, مهدی صعودی, حمید بروجنی

زبان‌های رایج در ایران 11 years, 5 months ago #3984

  • Assar
  • OFFLINE
  • Administrator
  • Posts: 414
  • Karma: 27
زبان‌های رایج در ایران
زبان‌های
هندواروپایی
ایرانی شمال‌غربی
کردی سورانی • گیلکی • کرمانجی • کردی جنوبی • گبری • بلوچی • مازندرانی • تالشی • تاتی • سمنانی • لکی • راجی • گورانی • ایرانی مرکزی • زبان سیوندی • سنگسری • مراغی • هورامی
ایرانی جنوب‌غربی
فارسی • لری • لارکی • بختیاری • بشاکردی • اچمی • گویش‌های فارس
زبان‌های رومنی
زرگری • دوماری • رمانلویی
آناتولیایی
زبان ارمنی
زبان‌های آلتایی
زبان‌های ترکی غربی
آذربایجانی • قشقایی • ترکی خراسانی • ترکمنی • افشاری • شاهسونی
زبان‌های قبچاقی
زبان قزاقی
زبان‌های آرغو
زبان خلجی
زبان‌های دراویدی
زبان براهویی
قفقازی جنوبی
زبان گرجی
دگر مرد رهي ميان خون بايد رفت
از پاي فتاده سرنگون بايد رفت
تو پاي به ره بنه دگر هيچ مپرس
خود راه بگويدت كه چون بايد رفت
The following user(s) said Thank You: Farshid Javdan, Jamshid, pedram, AliReza Nazari, حمید بروجنی

باسخ‌به: واژه‌های فارسی در زبان سوئدی 11 years, 5 months ago #3995

  • Assar
  • OFFLINE
  • Administrator
  • Posts: 414
  • Karma: 27

کورومو (Koromo) (ژاپنی) – ردایی مشکی رنگ که راهبان ذن بر روی «کسا» بر تن می‌کنند.

کی‌ساکو / کیوساکو (Keisaku) یا (Kyosaku) (ژاپنی) – چوب‌دستیِ بلند و خط‌کش مانندی‌ که در مراسم ذاذن، توسط مسئول و سرپرست مراقبه استفاده می‌شود و وی، با آن ضربه‌ای را روی شانه‌ی فرد مراقبه‌کننده (عموما روی شانه‌ی راست) وارد می‌آورد. این ضربه، علاوه بر جلوگیری از خواب‌آلودگی رهرو، عضلاتی که بر اثر نشستن مداوم، منقبض شده‌است را نرم می‌کند. ضربه‌ی کی‌ساکو، استرس، خواب‌آلودگی و عدم توجه را مورد هدف قرار می‌دهد.

ماکیو (Makyo) (ژاپنی) – قلمرو شیطان. خیال. پرواز در عالم خواب. رویا پردازی.

کن‌شو (Kensho) (ژاپنی) – «درون‌بینی خود» که هدف غایی آیین ذن و اولین تجربه‌ی ساتوری‌ است.

سوترا (Sutra) (سانسکریت)، (Sutta) (پالی) – نوشته‌های مذهبی. متون مقدس آیینی.

سوتو (Soto) (ژاپنی) – مکتب سوتو ذن، توسط «دوگن ذنجی» (1253-1200) در ژاپن پایه‌گذاری شد. مهم‌ترین اصل این طریقت، ذاذن عملی‌ست. در آن، کمتر «کوآن» مشهود است و بر ذاذن عملی، تاکید فراوان می‌شود. این مکتب، بر تدریجی بودن ساتوری یا بیداری معتقد است و ذاذن را مسیر این روند تدریجی می‌داند.

دوجو (Dojo) (ژاپنی) – هر مکانی که در آن، تعلیمی صورت پذیرد. عموما به معنای صومعه‌ی بودایی‌ست. امروزه به مراکز آموزش هنرهای رزمی ژاپنی نیز «دوجو» گفته می‌شود.

کسا (Kesa) (ژاپنی)، (Kasaya) (سانسکریت)، (Kasaya) یا (Kasava) (پالی) – خرقه یا ردای راهبان.
دگر مرد رهي ميان خون بايد رفت
از پاي فتاده سرنگون بايد رفت
تو پاي به ره بنه دگر هيچ مپرس
خود راه بگويدت كه چون بايد رفت
Last Edit: 11 years, 5 months ago by Assar.
Time to create page: 0.23 seconds