• Create Account
Welcome To Body & Mind Training Institute Inc
   KUNG FU TO'A 
Learn Kung Fu TO'A from Master Mostafa Jalilzadeh
We Invite You to Participate in Our Weekly Talk Show
If you really WANT it, you have to LOVE it

 

You are here You are here: Forum
Guestِ, Welcome
Username Password: Remember me

آشنایی با واژهها
(1 viewing) (1) Guest

TOPIC: آشنایی با واژهها

معرفی برخی مفاهیم در کونگ فو توآ 11 years, 10 months ago #415

  • Jamshid
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • Posts: 514
  • Karma: 15
مفهوم برخی کلمات در کونگ فو توا :

خدمای ما :به ضزباتی گفته می شود که به دنبال آموزشهای مقدماتی و در محورهای مختلف درشالبند سبز به هنر جویان کونگ فو توآ داده میشود


تونگ ما : یعنی نبرد هستی و قدرت های اسمانی

کونگ ما : تکنیک اجرای عملیات 2 راس از محور ناف به قسمت بالای بدن با قدرت فوق العاده

مات ما : به معنای اسرار ضربه چکشی و برترین تکنیک در مبارزه و زیباترین مرحله اجرایی به هنگام مبارزه میباشد

کوکوما : آموزش حداقل 125 درجه چرخش با قدرت به بدن

دریا ما : به معنای افسانه زندگی و نقطه حرکت و ابتدای اندیشه آدمی و پیوند روحانی انسان با حیات است

اوه ما : یعنی ذره بزرگ

برگ ما :یعنی گنج دنیا فقط یکجا در وجود انسان جمع است ومعمولا بدون استفاده است اما این گنج قادر است جهان را در خود جای دهد وبه اندازه نیاز استخراج گردد

اویاما : یعنی فنا در بقا می باشد

های آه ما : یعنی مدار انسان یعنی انسانها به حرکت اندیشه قبل از تشکیل زمان را یافته و در زمان سوم حرکت میکنند بدین منظور پیر کونگ فو در درک زمان سوم تعقل میکند وخروج از دایره عقل را کامل می کند و گاه به عالم مثال از واژه ها کمک می گیرد و در اندیشه از بین بردن زمان گذشته تا حد فنا میرود و این زمان بقای زمان چهارم تا به امروز است که انسان هرگز بدان راه نیافته است واین اسرار و رموز اندیشه پیر کونگ فو است

هالوها : یعنی خاموشی پیرمعبد اسرار اندیشه خود را در هالوها میریزد ترا ای انسان که شکوه یافتی به سوگند وراء اندیشه ات که جز تو جهانی برتر نیست وآنچه را که تا به امروز برتو رفته است شایسته تو نیست وگفتن نیز کافی نیست وفقط در دانشکده توا گفتنی است

توآ : دانشکده متفکر من و حق گشایان است

توآ : اندیشه پیر کونگ درگفتن به طریقی که تا به امروز نگفته شده و راز کهکشان است

بون کن نو : یعنی شاهکار قدرت در انسان بون کن نو راز حقیقی شاهکار قدرت درانسان است این اسرار پرده توآ دردانشکده انشاء تن وروان است

تومای توران ما : یعنی پرواز اندیشه فرمول پرنده تومای توران ما حاصل پرواز اندیشه وقدرت خلق شده درخاصیت بدن انسان را نشان میدهد

حدای مایانه : یعنی نبرد برتر حدای مایانه آزمایشگاه دلیری شجاعت جسارت و توان بخشی است و پیمودن آن برای هر انسانی تکامل است

زانگ ما : یعنی نبرد فریاد تن به نیروی اندیشه یا به زبان ساده می توان گفت تخریب غیر واقعی و حساب نشده تکنیکی حریف است که با عمل دم و بازدم و فریاد کشیدن خنثی شده وسریعا از فکر حریف برای مبارزه و برتری استفاده مینماییم

تاخ درای ما : یعنی نبرد بی مرز در این هنر نباید درحال پیش روی به حریف ضربه مهلک وارد شود بلکه درحال عقب نشینی و باید از دفاع های کوتاه وضربات کوتاه استفاده کرد

دین ما : به معنی راز دوستی میان مردم است

بی درای ما : به معنای روح فریاد فکر است و جمع کردن قوه فکر در انسان است

رهای ما : به معنی درجه پر مایگی بشر می باشد

یاهو ما : یاهو ما یعنی نبرد بزرگ و یا بستن زبان حریف متجاوز

توکی : اراده برتر است و به زبان کونگ در کتاب کونگ در دانشکده تن و روان فکر به عمل است

توکی : نیروی محرکه است که اندیشه و تصور ثابت را به عزم تبدیل میکند

حس ما : به معنی جابه جایی است

ذات ما : به معنی سیر آدمی به خدا است

برگرفته از مجله دختران و پسران سال 1354 و همچنین نوشته های راهدان حمید رضا سلطانی

سوال درباره پرانا 11 years, 7 months ago #1759

باسلام خدمت استاد بزرگ ..استاد عزیز مادر تنفس پرانا بایدمنتظربیداری کندالینی باشیم که کندالینی از هرچاکراه عبورکرد به یک قدرت یا به یک مرحله جلوتر حرکت میکنیم استاد گرامی خواستم بپرسم آیا مراهل هفت چاکراه اصلی همان هفت شهر عشق هست مثلا درمکتب بودیسم اولین چاکراه ساشومنا هست ودرمکتب عرفان اولین مرحله نفس هست همانگونه که عرفا گفتند درمراهل تکامل باید ازنفس شروع کرد مانند نفس--عقل --قلب-- روح--سر--خفی--اخفا--که مرحله اول میرسیم به ناسوت که میشود تحولی بر حالات انسا ن یابهتر بگویم میشود خواندن ذهن دیگران وفهمیدن احوال دیگران ودرمکتب بودا هم با طی کردن اولین مرحله میرسیم به خواندن ذهن دیگران وسیر درآینده استاد خواستم بدانم فرق تمرین این دو مکتب را توضیح داده واگرشباحتی هست یا نیست رابیان بفرمایید باتشکر ازهمه همراهان بلخصوص یار پیر این طریقت
Attachments:
The following user(s) said Thank You: daryoush,seweden, SAEED, حمید بروجنی

باسخ‌به: سوال درباره پرانا 11 years, 7 months ago #1763

  • Assar
  • OFFLINE
  • Administrator
  • Posts: 414
  • Karma: 27
همراه حیدر پور خوشحال خواهیم شد اگر شما ارتباط چاکرا با کونگ فو را ذکر کنید، و بفرمایید از چه زمان و توسط چه کسی به طریقت دانایی و تکنیک های تن مربوط شده تا بهتر بتوانیم به سخن باشیم. پایدار باشید
دگر مرد رهي ميان خون بايد رفت
از پاي فتاده سرنگون بايد رفت
تو پاي به ره بنه دگر هيچ مپرس
خود راه بگويدت كه چون بايد رفت
The following user(s) said Thank You: Delete, حیدرپور, حمید بروجنی

درجه انشا مایشاع 11 years, 5 months ago #3653

  • سعید
  • OFFLINE
  • Fresh Boarder
  • سعید سوخته سرایی
  • Posts: 11
  • Karma: 1
با سلام خدمت شما استاد جلیلزاده .می خواستم بدونم در کونگ فو توآ درجه انشا مایشاع چگونه به دست می ایید.باتشکر
boytoa
The following user(s) said Thank You: حمید بروجنی

باسخ‌به: درجه انشا مایشاع 11 years, 5 months ago #3655

  • Assar
  • OFFLINE
  • Administrator
  • Posts: 414
  • Karma: 27
در سایت جستجو فرماید پاسخ داده شده .
دگر مرد رهي ميان خون بايد رفت
از پاي فتاده سرنگون بايد رفت
تو پاي به ره بنه دگر هيچ مپرس
خود راه بگويدت كه چون بايد رفت
The following user(s) said Thank You: ali, حمید بروجنی

آشنایی با واژهها 11 years, 5 months ago #3767

  • Assar
  • OFFLINE
  • Administrator
  • Posts: 414
  • Karma: 27
روشنی درفرهنگ ایران ، همیشه دیالکتیکیست. روشنی ، همیشه از تاریکی و جستجو و آزمایش ، پیدایش می یابد . خورشید ، با نورش مارا به روشنی آبستن میکند، تا ما خود، آن روشنی را بزائیم . پرتوهای خورشید ( پاد ، در سانسکریت هم به معنای پا، و هم به معنای شعاع نور است ) ، پاها ورسن ها و طنابها و کمندها و تارها وجویهای خورشید هستند . تارهای نورخورشید باهم ، « گیسوی انبوه ازتارهای سیاه خورشید » هستند . اساسا خود واژه « تـار» نور ، به معنای تاریکی و سیاهیست . ازاین رو، به بوستان افروز که گل سیمرغ گسترده پر است ،« گیس عروس » هم میگفتند ، و نام دیگر همین گل ، داه ( داح ) بود که آفتاب باشد . پلوتارک میگوید که نام خدای پارت ها ، داه بود. آفتاب درفرهنگ اصیل ایران ، عروس فلک و عروس فلک چهارم ، و عروس چرخ و عروس خاوری و عروس روز خوانده میشد . گیسوان این عروس ، انبوه تارهایند که ازخود، روشنی وسپیدی را میزایند، که به زمین انداخته میشوند (= پرتو ) .
« پرتو » هم ، نام « پارت » ها یا اشکانیها بوده است ، ودراصل پارسها(= هخامنشیها) آنهارا ، پرتوا= parthava ، مینامیدند که مرکب از دو بخشpara + thava است . « پـر » همان واژه است که سپس درایران ، تبدیل به اصطلاح « پـیـر» شده است : پیرخرابات ، پیر مغان .
این واژه «پر» درسانسکریت ، دارای معانی 1- روح اعلی 2- مطلق 3- ماوراء 4- قدیم 5- آینده 6- عالی 7- آخرین 8 - متباین ... هست . درزبانهای ایرانی به معنای نخستین ، درراستای تازه ترین پیدایش بکار برده میشده است . گرانیگاه معنا ، درقدمت وکهنگی و درازی عمر نبوده است ، بلکه کرانیگاه ، روی نوبودن و تازه بودن است . چنانکه درختنیpira « پیر» به معنای جوانه و شکوفه است) Sten Konow). و پسوند « توا thava» ، درفارسی، پیشوند همان « تباشیر » است که درسانسکریت، به معنای « نی » است( Monier Williams ) . درعبری نیز به کشتی نوح ، « تبا » گفته میشود( Biblish-Historisches Handwoerterbuch) ، چون کشتیها و زورقها ، ازنی ساخته میشده اند . پس « پرتوا = پرتو »= پارت ، که شعاع آفتاب باشد ، به معنای نخستین « نی ، نیزه » است(= نای اصلی که جهان از سرود آن آفریده میشود ) . گیس ومو، روی سر، اینهمانی با « نیستان پُرازنی» داده میشد . نخستین نی ، به معنای « نخستین اصل آفریننده » بوده است . در روایات فرامرز هرمزیار دیده میشود که موهای سر، اینهمانی با« ارتا فرورد = سیمرغ » دارند . ازخورشید ، انبوهی ازنی چه ها ، فرو افکنده میشوند . به نی ، دو ویژگی بنیادی نسبت میداده اند : یکی شیرابه اش که « اسل » نامیده میشد، و برابر با می و باده وخون بوده است ، ودیگری ، آهنگ و « آوا » و « سرود » . درست همین ویژگیهاست که صنم خورشید، در قصیده عبید زاکان دارد .
انبوه نورهای خورشید ، هفتاد و دو « اصل زاینده » شمرده میشده است که بیان « فوق العاده زیاد » بوده است .
این بود که سال خورشیدی( سنه = که نام سیمرغ= سن است ) ، دارای هفتاد و دو تخم، یا آتش، یا « اصل زاینده و آفریننده » هست ، چون هر« پنج روزباهم » ، در فرهنگ این زنخدا ، نماد ، تخم یا آتش ( تش = نی ) بود . معنای اصلی « گیس » درختنی مانده است، که به معنای « نی » است . اشعه نور، نیزه های نورند . موهای سر، بیشه نی ، یا نیستان شمرده میشدند . بنا براین ، از تارها و الیاف نی ، مردم کمربند خود را می بافتند . 72 ضرب در 5 = 360 روزمیشود، و پنجه دزدیده ، از سال ، دزدیده میشد، و بشمار نمی آمد ، چون تخمی بود که همه سال، ازآن ، پیدایش می یافت ( 360+5=365) . ازاین جا، مفهوم « صفر» در ریاضی ، پیدایش یافته است. پس سال ، مرکب از 72 تخم یا آتش = یا اصل روشنی بود . هفتادو دو تخم یا آتش ، میتوانستند ، هفتاد و دوگونه روشنی بیافرینند .
این بود که « زنار»، که کمربند زنخدا خورشید یا صنم باشد ، 72 رشته دارد . هفتاد و دو نورگوناگون را انسان باید با هم یک بند کند ، و به میان خود ببندد، تاخردش ، درست بیندیشد ، تا بینش و روشنی ، ازخود او زائیده شود . خرد ، درفرهنگ ایران ، درسراسر تن انسانست ، نه درسرو کله . خرد ، در همه ملت هست و ازهمه ملت باهم ، زائیده میشود . ازاین رو ، میان تن، جایگاه آفرینندگی بینش است . میان ، با گرانیگاه کل وجود کار دارد . وخود ِ « تن » که دراصل به معنای زهدان یا سرچشمه زایندگی و آفرینندگیست ، دراثر چنین کمربندی ، ازنورهای خورشید یا صنم، آبستن به اندیشه میشد. اندیشه ساختن زنارازگیس و زلف ، هم درشاهنامه در مرگ سیاوش هست که فرنگیس ، گیس خود را قطع میکند و برمیان می بندد . هم درادبیات ایران ، رد پایش فراوانست ، که همه اهل ادب وعرفان ، آنرا، ازجمله « تشبیهات و تمثلات» میشمرند ، وریشه فرهنگ ایران را با این تشبیهات ، ازبُن میکنند .
ایمان زسر زلفت ، زنار عجب بندد
گرکافرزلف خود ، یک پیچ تو بگشائی

نزد مغان ( سیمرغیان وخرمدینان) ، زنار،
نقش کتاب مقدس و مصحف و ایمان
در ادیان ابراهیمی را بازی میکند
گرنبیند روش ، ترسا ، بردرد « زنار» را
ورمسلمان بیندش ، آتش زند مر« کیش» را

گزیده از منبع اینتر نتی
دگر مرد رهي ميان خون بايد رفت
از پاي فتاده سرنگون بايد رفت
تو پاي به ره بنه دگر هيچ مپرس
خود راه بگويدت كه چون بايد رفت
Last Edit: 11 years, 5 months ago by Assar.
Time to create page: 0.22 seconds